مقالات

اقدام نیک ریاست‌جمهوری؛ بزرگداشتِ تاریخ یک ملت

تاریخ را نباید فراموش کرد، اگر مایل به ساختن تاریخ آیندۀ خود به دست خود هستیم.

فیض‌محمد  کاتب؛ مورخ مشهور کشور، پسر سعیدمحمد که به محمد خواجه معروف بود، در سال ۱۲۴۱ خورشیدی در دهکده‌یی به نام «زردسنگ» از توابع قره‌باغ غزنی، چشم به جهان گشود.

 کاتب آموزش‌های ابتدایی را در زادگاهش فرا گرفت و برای فراگیری تحصیلات‌ عالی راهی نجف شد و چندی در آن شهر به تحصیل پرداخت. پس از آن در شهرهای لاهور، پیشاور و هند آن روزگار، مدت کوتاهی در قندهار نزد علمای اهل سنت تحصیل کرد. او مطالعات پیوسته‌یی را در کتابخانه‌های عراق، ایران، هند و افغانستان انجام داد. کاتب به زبان‌های عربی، انگلیسی، اردو و پشتو آشنایی کامل داشت. پس از آن در شهر کابل مسکن‌گزین می‌شود و حدود 50 سال از عمر خود را صرف تاریخ‌نویسی و نگارش می‌کند. از وی کتاب‌های برجسته‌یی به یاد گار مانده که “تحفته‌الحبیب” ، “سراج‌التواریخ” و چند اثر دیگر را می‌توان نام برد.

تا حال یک اثر کاتب به زبان روسی و 12 اثر دیگر او به زبان انگلیسی برگردان شده است.

قرار است روز پنج‌شنبه 21دلو محفل یادبودی از هشتادوششمین سال‌روز درگذشت فیض‌محمد کاتب، در ارگ ریاست‌جمهوری برگزار شود. در همان زمان قرار است محفل دیگری به همین مناسبت در هوتل انترکانتیننتال با حمایت رییس‌جهمور نیز برگزار شود. این اولین ‌بار است که محفل بزرگداشت از کاتب توسط ارگ و رییس‌جمهور غنی برگزار می‌شود.

به گفتۀ منابع آگاه، مراسم بزرگداشت از کاتب ابتدا توسط سرور دانش؛ معاون دوم رییس‌جمهور پیشنهاد و توسط رییس‌جمهور غنی مورد حمایت قرار گرفته است. همچنان گفته می‌شود که وی به تیم مهندسی وزارت شهرسازی هدایت داده است که آرامگاه کاتب، مطابق شان وی بازسازی و ساختمان گردد.

اینکه اولین‌بار است که سالیاد وفات کاتب به حمایت مستقیم ریاست‌جمهوری برگزار می‌شود، نقطۀ عطفی در تاریخ سیاسی و فرهنگی افغانستان است. آثار کاتب نشان می‌دهد که او صرف یک تاریخ‌نگارمحض نبوده، بل وقایع تاریخی افغانستان را با دقت تمام و مبتنی بر اصل امانت‌داری تاریخی ولی با دیدی سیاسی نگاشته است. از این روی است که برخی از آثار کاتب هنوز چاپ نشده و به همان شکلی که به دست خود کاتب نگارش یافته بودند باقی مانده است. شاید چاپ و نشر برخی آثار کاتب در زمان حیات وی کار غیرممکن بوده است، ولی در مدت هشتادوشش سال پس از مرگش نیز، هیچ تلاشی از سوی نهادهای مسوول به شمول وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور صورت نگرفته تا حداقل برخی از آثار وی به عنوان منابع دقیق تاریخی به چاپ برسد.

اینجاست که از تلاش‌های سرور دانش؛ معاون دوم رییس‌جمهور و حمایت شخص رییس‌جمهور از این تلاش‌های فرهنگی باید قدردانی کرد.

بارها اظهاراتی از زبان غنی، چه در زمان زعامت سیاسی وی و چه در زمان قبل از ریاست‌جمهوری‌اش در مورد کاتب و آثارش شنیده شده است و از نظر برخی، این حرف‌های رییس‌جمهور نوعی شگردهای عوام‌فریبانه تعریف شده و در قالب تفسیرهای عوام‌فریبانه جای داده می‌شود؛ اما حمایت صادقانۀ رییس‌جمهور از این برنامه و از برخی از برنامه‌های آقایان دانش و محقق در چند ماه اخیر در خصوص هزاره‌ها، بیانگر این واقعیت است که غنی به رویکرد جدید سیاسی در کشور اعتقاد راسخ دارد.

جا دارد از تلاش‌های فرهنگی آقای دانش به طور خاص و از تلاش‌های عمومی و هم‌سویی وی و محمد محقق در راستای تحقق برخی از برنامه‌های حکومت وحدت ملی در مناطق مرکزی به طور مناسب قدردانی شود و این تفاهم نیک سیاسی که میان معاون دوم رییس‌جمهور و معاون ریاست اجرایی کشور در جهت منافع مردم روی کار آمده، حمایت شود.

زیاد دور نمی‌رویم، حدود سه سال قبل وقتی برای اولین‌بار پس از گشایش و بهره‌برداری جادۀ پل سوخته، نامی از فیض‌محمد کاتب شنیده شد و قرار شد این جاده به نام وی گردد؛ اما بعد از چند روز اسم کاتب دوباره از جاده برداشته شد وهیچ‌کسی از رهبران بر سر اقتدار، به شمول استاد خلیلی که در آن زمان معاون  کرزی بود هیچ حرفی نگفتند. اما به اثر مقاومت و تلاش‌های شماری از فرهنگی‌ها و مردم غرب کابل تابلویی با نام کاتب در آن جاده نصب شد و تاکنون هیچ مسوول دولتی جرات نکرده بار دیگر آن را بردارد. منظور از یادآوری جادۀ فیض‌محمد کاتب این است که اگر تلاش‌های یک‌سالۀ اخیر سرور دانش و استاد محقق را در ترازوی مقایسه گذاشته شود تفاوت‌ها به خوبی قابل مشاهده است.

کاتب در عصر جدید تنها نمایندۀ مردم هزاره نیست، بل ترجمه آثارش بیان‌گر این واقعیت می‌باشد که وی تاریخ یک ملت است و از آثار چنین اشخاصی برای رفع نیازهای امروز کشور باید استفاده کرد.

اینکه در سیاست افغانستان، عقلانیت سیاسی کم‌کم جای احساسات سیاسی و تک‌روی‌های سیاسی را می‌گیرد جای شکر دارد. ممکن است از نظر برخی از منفعت‌طلبان سیاسی این کار رییس‌جمهور و رهبران بر سر اقتدار هزاره، نوعی اقناع عمومی پنداشته شود، ولی نسل امروز به‌خصوص نسل تحصیل‌کرده به هیچ‌وجه چنین برداشتی ندارد و سیاه را از سفید به خوبی تفکیک می‌کنند.

ما داریم که اگر دیگردیسی‌های سیاسی در کشور به همین منوال ادامه یابد، در آینده نه چندان دور، شاهد توسعۀ سیاسی در کشور خواهیم بود.

سید امین بهراد

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا