برو که خمار استم، هیچ حوصلهته ندارم …
پای منارهای هرات، محل تجمع بیشتر معتادان شهر، یکی از جاهایی است که چهرۀ دیگر از این شهر باستانی، علم و فرهنگ و هزار چهره را به نمایش میگذارد؛ چهرۀ درد، رنج، فقر و نا امیدی و ….
فیروز نمونۀ از این چهرۀ درد، رنج و ناامیدی است. وقتی اولین بار فیروز را دیدم در حال کشیدن تریاک بود. میلۀ باریک آهنی در دهن، لایتر و زرورقی که روی آن توتۀ تریاک دیده میشد در دست داشت.
چهرهیی سیاه سوخته و لاغر و چشمان بادامی با موهای سیخ سیخی خاکپر، لباسهای پاره در تن و یک دستکول آبی رنگ “یونیسف” که وسایلاش را در آن جا داده بود او را غریبتر از هر انسانی در آن حوالی مینمود.
نمیدانم در بین آن همه انسانهای معتاد به مواد مخدر چرا فیروز را برای گزارشم انتخاب کردم!؟ شاید بهخاطر اینکه او غریبتر و تنهاتر از دیگران در این شهر بود.
هرات برای فیروز و فیروز برای هرات و هراتیان بیگانه بود. وقتی گفتم میخواهم از تو یک گزارش تهیه نمایم، به تندی رد کرد: «برو که خمار استم، هیچ حوصلهته ندارم.»
وقتی اسرار کردم گفت که درست است: «یک صد روپه بتی باز هرچه خواستی پرسان کو.»
من: «مه محصل استم، پول ندارم؛ مگم یک قوتی سگرت ایسیبلک برت میتم، قبول کو دیگه.»
فیروز: «او ای خو خوراک مه اس (اشاره به سگرت) میگم جور باشی جوان.»
وقتی لب به سخن گشود تا نیم ساعت دیگر یک دم حرف زد از اینکه زادۀ ولایت غزنی است؛ اما کودکی و نوجوانیاش را در کابل گذرانده و به دلیل فشار کار، ملک غربت و رفیقان ناباب در کشور ایران به مواد مخدر روی آورده و 15سال است که به بیماری اعتیاد گرفتار شده.
فیروز دو پسر و یک دختر دارد که همراه همسرش در یکی از کمپهای مهاجرین در آلمان زندگی میکند؛ اما خود فیروز 2سال میشود که به دلیل معتاد بودنش، بعد از یکسال ماندن در آلمان از آن کشور دیپورت (اخراج) شده، اما سرنوشت، زندگی سر قبرستانها در پای منارهای هرات را برایش رقم زده است.
او از وضعیت بدی که دارد از رنجها و دردهایی که کشیده/ میکشد ناراضی و پشیمان است. او از دولت میخواهد که به او و صدها معتاد دیگر که به سرنوشت او گرفتارند رسیدگی شود.
آخرین جملهاش این بود که «طرفم سیل کو حالمه پرسان کو.» با اشاره به جوانان و کسانی که تازه میخواهند به مواد مخدر روی بیاورند ادامه داد: «نشهگی ازی، ده خفتش نمیارزه، زیاد که نشه باشی یک ساعت دو ساعت، ولی خفتش یک عمر اس؛ پیش چشم مردم بد، پیش چشم دولت بد، یانی پیش چشم حتی عزیزترین کسات هم بد استی ….»
با یک آه سرد و افسوسناک دوباره ادامه داد: «نکنین به لیاز خدا! شاید خداوند تقدیر مره همی کده باشه تا من معتاد عبرتی باشم برای توی خوب توی جوان … ای هی…»
با این حال، مسوولان اداره مبارزه با مواد مخدر در هرات میگویند که بین 60 تا 70هزار معتاد در این ولایت به سر میبرند؛ در حالیکه آمار مجموعی معتادان در سطح کل کشور به بیش از 3میلیون معتاد میرسد.
احمدشاه بیان؛ گزارشگر/هرات