«تبعیض علیه بیش از 31درصد شهروندان» مشکل در کجاست؟
افغانستان کشوری که چهل سال در محور داغ منازعات داخلی، منطقهیی و بینالمللی قرار دارد، عوامل خارجی را نمیتوان در این مورد نادیده گرفت؛ چنانکه در سه مورد بهطور مستقیم عوامل خارجی دخیل بودهاند. کودتای 1357 توسط چپیهای خلقی و پرچمی که منجر به نابودی جمهوری تازهتاسیس داوود خان شد، به حمایت کامل شوروی وقت صورت گرفت.
بعد از آن اشغال مستقیم افغانستان توسط ارتش سرخ در سال 1358 یک تجاوز آشکار اتحاد جماهیر شوری بود. و به همین قسم وارد شدن طالبان از مرز سپینبولدک در خزان سال 1373 و تصرف شهر کابل توسط این نیرو در سال 1375 نیز موردی بود که مستقیم توسط ارتش و سازمان اطلاعات مرکزی پاکستان مورد حمایت همهجانبه قرار داشت.
پیش از طالبان، گروههای جهادی، شهر کابل را در هشتم ثور 1371 تصرف کردند و افغانستان بهطور کامل در اختیار این گروهها قرار گرفت. تسلط گروههای مجاهدین بدون حمایتهای جهانی به خصوص ایالات متحده امریکا، پاکستان و ایران ممکن نبود.
هرچند دخالت مستقیم و غیر مستقیم خارجی بخشی از ناآرامیها و منازعات داخلی افغانستان بودهاند، ولی واقعیت امر این است که عامل اصلی جنگهای داخلی افغانستان، بیاعتمادی ملی و تبعیض قومی و مذهبییی بوده که دست کم در یکصد سال اخیر در نظام سیاسی کشور حاکم بوده است.
در تحولات نیم قرن اخیر که گروههای قومی و مذهبی بیشتر وارد سیاست شدند و به اسلحه و امکانات نظامی بیشتر دست یافتند، جنگهای داخلی و بیثباتیها نیز شدت گرفتند.
کمیسیون حقوق بشر افغانستان روز دوشنبه 5 حمل گزارشی را منتشر ساخت که نشان میدهد 31 درصد از شهروندان کشور مورد تبعیض قومی قرار گرفتهاند.
در این گزارش آمده که 17درصد از مصاحبه شوندگان گفتهاند که مورد تبعیضهای مذهبی نیز قرار گرفتهاند. 70درصد از مصاحبهشوندگان گفتهاند که مورد تبعیض زبانی قرار گرفتهاند.
در این گزارش از اعمال تبعیضهای قومی و مذهبی توسط افراد عادی، کارمندان ادارات غیردولتی و دولتی نیز آمده است. مصاحبهشوندگان بالاترین رقم تبعیض را توسط کارمندان دولتی بازگو کردهاند.
در این تحقیق که در میان 3500 نفر در 34 ولایت کشور انجام شده، کارمندان دولتی بالاترین رقم را در تبعیضهای سهگانه قومی، مذهبی و زبانی مرتکب شدهاند.
کمیسیون حقوق بشر افغانستان ابراز نگرانی کرده و گفته که اعمال تبعیضهای قومی، مذهبی و زبانی موجب شدت ناآرامیها و بیثباتی میگردند.
نارضایتی 30 تا 40درصد از شهروندان یک کشور از اعمال تبعیضهای گوناگون علیهشان، مساله کوچکی نیست و بدون تردید در کنار سایر عوامل دیگر تاریخی و خارجی، سیاستهای جاری نظام سیاسی کشور و رهبری نظام نیز میتوانند به عنوان عامل عمده نقش داشته باشند.
روند ملتسازی نیز تا زمانیکه تبعیضهای قومی، زبانی و مذهبی وجود داشته باشد، راه به جایی نخواهد برد و در شرایطی که دیگران به جهانشهری فکر میکنند ما به شهروندی هم نخواهیم رسید.
ماشین اصلی جنگ جاری افغانستان جنگ قومی است. درست است که اصل جنگ یک جنگ نیابتی است و ممکن است از کشورهای همسایه و منطقه تا کشورهای بزرگ در عقب این جنگ قرار داشته باشند، ولی مایه اصلی این جنگ چیست؟ چرا طالبان و گروههای تروریستی دیگر به راحتی میتوانند سربازگیری کنند، حمایت مردم را با خود داشته باشند و از مردم پناه و حمایت داشته باشند؟
چرا اوزبیکها و ترکمنهای شمال در سالهای اخیر طالب شدهاند و در صف هواداران داعش پیوستهاند؟
چرا هزارهها یکدم برای رهایی علیپور از چنگ نیروهای حکومتی مشروع، آماده جنگ میشوند؟ چرا حسیب قوای مرکز به راحتی میتواند از نیروهای امنیتی مرکزی فرار کند، چه دلیلی دارد که مردم دو ماه برای آزادی قیصاری از دست نیروهای دولتی به جادهها میریزند؟
چرا وزارت داخله موفق نمیشود عبدالحمید خراسانی را دستگیر کند؟ همه این مشکلات ناشی از ستم قومی است که سالها بر مردم افغانستان رفته و اکنون نیز با قوت خود جاری است.
وقتی آدم هزاره بدون هیچ تقصیر به هزاران مورد توسط هموطن خود بهنام طالب، داعش یا هر چیز دیگر خلاف تمام ارزشهای حقوق بشری مورد سلاخی قرار میگیرد؛ راه رسیدن به ملت شدن را تا کجا پیمودهایم؟ قدر مسلم این است که تبعیض با تمام قوت خود باقی است و از راس تا قاعده نظام سیاسی کشور اعمال میگردد.
آقای غنی با همه ادعا و مدعایی که داشت نه تنها برای برداشتن یک قدم در جهت ملتشدن و ساختن اعتماد ملی کاری نتوانست که با فلترسازیهای قدرتمند خود در ادارههای دولتی و بخشهای مهم ادارههای حکومتی، روند ملتسازی را کیلومترها فاصله بیشتر داده است.
اکلیل حکیمی با 11میلیون دالر سرقت به امریکا میگریزد، هیچ پرسشگری نیست. فاروق وردک هنوز پشتارهیی در پشت، در کنار رییسجمهور در کابینه حضور دارد. زاخیلوال بعد از یک دزدی جانانه حالا دلش هوای سیاست کرده است. رییس اداره اترا آقای نجیب عزیزی با اینکه امر بازداشتاش توسط دادستانی کل کشور صادر شده، هنوز هم تا که دلش میخواهد به جیب مردم دستبرد میزند.
اما عبدالرزاق وحیدی؛ وزیر هزاره که میخواست ساختارهای ارتباطی کشور را از تسلط شرکتهای پاکستانی بیرون کند و زمینههای فساد را نابود کند، به جرم اینکه شاید دو یا سه بچه هزاره را در حوزه وزارت مخابرات استخدام کرده بود، برایش دوسیهسازی میشود. او شجاعانه از دوسیهسازیهای تبعیضآلود بیرون میجهد، ولی بار دیگر دوسیهیی برای ماموریتهای قبلیاش ساخته میشود.
چگونه است که معین و رییس دفتر وزیر مورد پیگرد قرار میگیرد (وقتی که وحیدی رییس دفتر زاخیلوال در وزارت مالیه بود و بعد معین آن وزارت شد) ولی آقای وزیر با پشتاره دزدی هوای رهبری سرش را پر کرده است. چرا کسی مزاحم آقای زاخیلوال نمیشود؟
خلاصه آنچه عیان است چه حاجت به بیان است. تبعیض در افغانستان یک امر آشکار است و یک دلیل عمده چهار دهه جنگ در کشور تبعیضهای سیستماتیک و سیاسی بوده است. هنوز نیز این خطر رفع نشده که بیشتر هم شده. تا زمانی که تبعیض وجود دارد و آشکارا حقوق بشر نقض میشود ما نه تنها راه به جایی برده نخواهیم توانست که هرگز به ثبات سیاسی، امنیتی و اقتصادی نیز نخواهیم رسید.
سید قاسم اخضراتی