آزادی را پاس میداریم!
روزنامهنگاری دشوارترین کار عالم است. بهخصوص اگر استقلال و آزادی کاری و وجدانی را بایستی نگهبانی کرد. مهمترین روزنامه بریتانیا، گاردین نام دارد. گاردین، روزنامه روشنفکری لندن است. در کنار روزنامههایی مثل اندپندینت که از آن محافظهکاران است یا تایمز که به حزب کارگر نزدیک است و روزنامه سان که با پول مسیرش را عوض میکند، روزنامههای دیگری هم در این مادرکشور روزنامهنگاری هستند که بیشتر زردند و سودای عوامگرایی دارند.
اما روزنامهنگاری به مفهوم روشنفکرانهاش، کاری طاقتفرساست. وقتی میشود به سکهیی ایمان و وجدان را فروخت، یا به تبعیت از عوام، زرد شد و مسوولیت کاری را از یاد برد، یا در جامعهیی چون افغانستان که بازار شایعه، تهمت و دروغ از هر چیزی گرمتر است و به راحتی جامعه روزنامهنگار، همکارانشان را قصابی میکنند، در چنین شکلی، رعایت عشق و رعایت انسان از هر کاری دشوارتر است.
ما بر عهدی که با خود و خوانندگانمان داشتیم کماکان استواریم. به آنچه اعتقاد داریم و فکر میکنیم که خیر جامعه اهل فضیلت است، بیش از هر چیز دیگری متعهدیم. البته که حقیقت پیش خداست و مثل هر بندهیی ممکن است اشتباه کنیم، اما قلم به مزد نبودهایم.
انسانگرایی، فرار از تعصب، جهل، قومگرایی و دوری از انواع بیماریهای مرسوم دیگر، منش ماست و به این منش پایداریم. به سختی روز میگذرانیم اما با عشق کار میکنیم.
برای این لازم است از همه کسانی که تا این زمان با ما همکار و همراه بودهاند صمیمانه سپاس بگذاریم و از همه اهل معرفت و نیکی، تقاضای همراهی کنیم.
انتقادها و دیدگاههای نیکخواهان، کار ما و دیگر رسانهها را بهتر میکنند. رسالت ما عشق و انسان است و قصد ما تبلیغ دوست داشتن. به این امید که روزی در این ملک خداداد، همه همدیگر را دوست داشته باشیم. با همه تفاوتها، همدیگر را قبول کنیم و تفاوت عقیده و نگاه هم را بپذیریم و با هم برای بهتر شدن جامعهیی که در آن زندگی میکنیم تلاش ورزیم. این جامعه هم ظرفیت بهتر شدن را دارد و هم لیاقتش را. تنها به کار یکایک ما و قدری تساهل و تسامح نیازمند است.
راه مدنیت، از امروز، روزانه میشود. امیدواریم هر روز قدمی تازه را در راهی که به مدنیت ختم میشود بپیماییم که به قول مولانای بلخ: کارها با عشق بیپرواست.