بازی بزرگ بینالملی/ انتقال نبرد شدید قدرتها به افغانستان
آنچه این روزها در خاورمیانه، بهخصوص سوریه و عراق میگذرد و آنچه این روزها در افغانستان به وقوع میپیوندد، دو روی یک سکهاند که اگر در کنار هم قرار داده شوند، از یک بازی بزرگ بینالمللی پرده برمیدارد. افغانستان بهخاطر موقعیت استراتیژیکی و ترکیب جمعیتیای که دارد، همیشه محل تصادم منافع قدرتهای بزرگ منطقه و جهان شده است. از گذشتههای دورش که بگذریم، افغانستان در دو دهۀ اخیر، دو بار محل نزاع و جنگِ قدرتهای بینالمللی شد، یکبار در پایان جنگ سرد و بار دیگر در اولین سالهای شروع همین قرن. نشانههای اکنون هم، گواهی یک رویارویی دیگر دو قدرت بینالمللی (روسیه و امریکا) در جغرافیای بهنام افغانستان است.
روسیه که بعد از پایان جنگ سرد و از همپاشی جماهیر شوروی، کاملن به انزوا رفته بود و دیگر توانی برای بازی کردن در سطح بینالمللی را نداشت، با حفظ نظم روسی در همان چند کشور پیرامون خود اکتفا کرد. امریکا که از جنگ سرد پیروز بیرون آمده بود و بعد از آن به هژمون بینالملل تبدیل شده بود، سعی کرد حوزۀ نفوذش را در خاورمیانه و از آنجا بهطرف آسیایمیانه گسترش دهد- امریکا حتا به افغانستان حملۀ نظامی کرد و خواست که نظم غربیامریکایی را در افغانستان استقرار بخشد- امریکا هنوز در خاورمیانه و افغانستان به هدفش نرسیده بود که روسیه دوباره وارد بازیهای بینالمللی شد و برنامهها و پروژههای امریکا را برای برقراری یک نظم بینالمللی با ساختار تکقطبی به چالش کشید.
نظم تکقطبی امریکایی عمر کوتاهی داشت و به پایان رسید، حالا روسیه که برای مدتی از عرصهی بینالمللی عقبنشینی کرده بود، برای گرفتن انتقام از امریکا و همچنان ترمیم چهرۀ تحقیرآمیزش در نزد جهانیان دو باره وارد میدان شده است.
روسیه بازی خودش را در عرصۀ بینالمللی از جنگ سوریه شروع کرده و به موفقیتهای چشمگیری نیز دستیافته است. امریکا با متحدان غربی و عربیاش که فکر میکند، روسیه و متحدان منطقهییاش در جنگ سوریه یک دست از آنها بالاتر است، بهفکر گشودن یک جبهۀ جدید افتاده است تا مانع نفوذ بیشتر روسیه به خاورمیانه شود، جبههیی که هم از لحاظ امنیتی برای امریکا مفید واقع شود و هم از لحاظ اقتصادی کمهزینهتر، ساحات شرقی و شمالی خاک افغانستان است.
این ساحات از یک طرف در نوار مرزی کشورهای آسیای میانه واقع شده است که قبلا جزء خاک جماهیر شوروی به حساب میآمد و اکنون هم از متحدان سرپا قُرص روسیه به شمار میرود، از طرفی هم خاک افغانستان کار را برای اکمال و حمایت لجستیکی امریکا به گروههای ذینفوذش در این نواحی آسانتر میکند، به دلیل اینکه امریکا با افغانستان قرداد امنیتی ده ساله امضا کرده است و نیروهایش در افغانستان حضور فعال دارد.
انتقال 7500 جنگجوی داعشی به شمال خاک افغانستان که چند روز پیش جنرال عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری از آن یاد کرد، مرحلۀ نخست اجرای این طرح است. امریکا و متحدانش با انتقال این جنگجویان، عملن جنگ را در نوارهای مرزی آسیای میانه مدیریت میکند و سعی برآن دارد که جنگ را در داخل خاک کشورهای آسیای میانه که از متحدان اصلی روسیه بهشمار میرود و همچنان قرارداد امنیتی با این کشور دارد و از سوی هم سرشاریِ از انرژی است، گسترش دهد.
طرف دیگر این بازی روسیه است که به هر طریقی شده مانع گسترش جنگ به داخل خاک کشورهای آسیای میانه خواهد شد. پیاده کردن هزاران تن نظامی در مرزی میان افغانستان و تاجکستان توسط روسها که در ظرف چند روز گذشته صورت گرفته است، نشان میدهد که روسیه متوجه این طرح شده و عملن تلاش دارد تا اقدامات پیشگیرانه را برای خنثاسازی این طرح به میدان اجرا بگذارد.
روسیه و متحدانش هم از طریق ازدیاد نیروی نظامی روسی در مرزهای میان تاجکستان و افغانستان، و ازبکستان و افغانستان و هم از طریق نفوذ بر گروههای قومی و محلی در افغانستان، بهخصوص شمال، سعی خواهد کرد تا عملن مانع گسترش جنگ به داخل خاک کشورهای آسیای میانه شود. این رویارویی دو قدرت بزرگ جهانی، یکبار دیگر خاک افغانستان بهخصوص شمال افغانستان را به یک منطقۀ پرآشوب و میدان نبرد قدرتهای بینالمللی تبدیل خواهد کرد.
پرسش دیگری که مطرح میشود این است که نقش کشورهای همسایه و منطقه، بهخصوص ایران، پاکستان، ترکیه و عربستان که در ناامنیهای افغانستان دست باز دارند، در این بازی چی خواهند بود و به نفع کدام یکی از این بازیگران بزرگ وارد میدان خواهند شد؟
بهنظر نگارنده با توجه به پشینۀ نوع روابط که این بازیگران منطقهیی با این دو بازیگر بینالمللی دارند، عربستان و پاکستان به سود امریکا در این بازی نقش بازی خواهند کرد و ایران و ترکیه به نفع روسیه. جنگجویان داعشی که قرار است در سمت شمال افغانستان جابجا شوند از مسیر پاکستان به شمال افغانستان منتقل خواهند شد و عربستان هزینۀ مالی این طرح را به دوش خواهد گرفت. ایران که از متحدان اصلی روسیه در خاورمیانه بهشمار میرود از گسترش نفوذ داعش به طرف آسیای میانه و مرزهای غربی افغانستان که در نوارمرزی خاک ایران قرار دارد، جلوگیری خواهد کرد. ترکیه هم تلاش دارد تا نفوذ خود را در افغانستان و آسیای مرکزی بیشتر کند تا بر مناطق دریای سیاه، دریای خزر و قفقاز کنترل بیشتری داشته باشد، اما نه از طریق تقویت و حمایت گروه داعش، داعش تنها در سوریه و عراق میتواند خنجر برندهیی در دست انکارا باشد که دستگاه حکومتشان در دست گروههای شیعی است. حمایت از آنها در افغانستان بازی با منافع حیاتی روسیه است و موجب نارضایتی کرملین خواهد شد که ترکیه به هیچ وجه دست به این اقدام نخواهد زد. ترکیه به دنبال حمایت از جمعیت ترک این مناطق است و با حمایت از ترکتباران افغانستان نفوذ خود را در افغانستان و آسیای مرکزی حفظ خواهد کرد تا از یک طرف موجب آزردگی خاطر روسیه نشود و از طرف دیگر کنترل خود را در این مناطق از دست ندهد.
نویسنده: فهیم انصاری