اشتباههایی که ترامپ نباید در افغانستان تکرار کند
دولت آقای ترامپ باید در مورد فرضیات کلیدی رویکرد واشنگتن با افغانستان تجدید نظر کند.
کابل نیز به مسکو، تل آویو و چند پایتخت دیگر پیوست که از ریاست جمهوری ترامپ استقبال کردند. با وجود این که تا کنون آقای ترامپ پالیسی خود را در مورد افغانستان واضح نساخته، اما انتقادهای تند و بیپرده او از مشکلهای واشنگتن با متحدان فرصتطلب و دو روی و ناکامی ایالات متحده در جنگها، با افغانها همخوانی دارد.
ترامپ پنجاهمین رییسجمهوری امریکاست که با مساله افغانستان به عنوان سیاست خارجی اصلی و نگرانی برای امنیت ملی برخورد میکند. برای چهار رییسجمهور پیش از او؛ جیمی کارتر، رونالد ریگان، جورج دبلیو بوش و بارک اوباما، افغانستان یک بحران اجتنابناپذیر و چالش میراثی بوده است.
تهاجم شوروی به افغانستان و حملههای تروریستی یازدهم سپتامبر این کشور را برای چهار دهه در اولویتهای سیاست خارجی واشنگتن قرار داد.
ترامپ اکنون جنگ 16 سالهیی را با دخالت مستقیم نظامی امریکا و مرداب سیاسی در رژیمی که امریکا در تشکیل آن کمک کرده به ارث برده است.
دولت کابل با روند متوقفشده سیاسی، فساد گسترده، با یک گروه تروریستی ارتجاعی و ستیزهجویی دایمی پاکستان که میخواهد افغانستان را عمق استراتژیک خود بسازد، فلج شده است.
در اولین روز ریاست جمهوری خود، ترامپ سربازان امریکایی در افغانستان را با گفتن این که «به نبرد ادامه دهید، ما خواهیم برد، ما خواهیم برد» تشویق کرد. با اعتماد به نفس بالای یک تاجر با مهارت بیعیب و نقص، برای برنده شدن در افغانستان، جایی که اوباما باخت، ترامپ نیاز دارد بداند در این مورد، او نمیتواند طبق روال همیشگی پیش برود.
اشتباههای گذشته
در هفتههای آینده، ترامپ و تیم امنیت ملی او ارزیابیها و طرحهای پیشنهادی را که برای پیشرفت در افغانستان تهیه شدهاند، خواهند خواند و خواهند شنید. حکومت جدید امریکا باید با بررسی انتقادی از فرضیات واشنگتن، رویکرد و متحدان در افغانستان با چارچوب گستردهتر منطقهیی و جهانی کارش را شروع کند.
یک فرضیه غالب در واشنگتن این است که درک امریکا از اولویت غلط در ترویج «ملت سازی» در افغانستان با فساد گسترده در هم آمیخته است.
هر دو، اوباما و ترامپ از دخالت امریکا در «ملتسازی» در افغانستان انتقاد کرده و وعده دادند که آن را پایان دهند. با این حال، هیچ کدام از آنها تعریف و درکشان از «ملتسازی» را واضح نساختهاند.
این سردرگمی، از درک ساده و جزیی واشنگتن در مورد ریشههای فساد در افغانستان و انکار آن در دادن نقش به نهادهای غربی، تشدید شده است.
ضایعات بیش از حد، بیکفایتی، فساد، دورویی و عدم پاسخگویی در نهادهای غربی، در حقیقت به صورت قابل توجهی گزارش نشده یا کمتر گزارش شده است. گزارش اخیر در مورد ضایع شدن ۱۲۵ میلیارد دالر در پنتاگون که به نشر رسیده یا معلومات فاششده در مورد پرداخت ماهوار ۱۵۰ هزار دالری تیم انتخاباتی اشرفغنی برای تاثیر گذاشتن بر دیدگاه واشنگتن نسبت به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴، نشان میدهد که فساد منحصرن یک گناه شرقی نیست. افغانستان جایی است که در انتقاد ترامپ از کارکرد ناتو و اروپاییها درست است.
امریکا در افغانستان دو نوع متحد اروپایی دارد: متحدان بیمیل و متحدان مشکوک.
نوع سابقه آن، متحدان اروپایی هستند که به معنای واقعی کلمه پس از صرف چای جنگ نخواهند کرد، به دلیل محدودیتهای نقش جنگیشان. دومی، کسانیاند که اهداف امریکا را به صورت سیستماتیک با مشروعیتدادن به طالبان در لفافه مذاکرات صلح و محافظت از سیاستهای مضر پاکستان در افغانستان، تضعیف میکنند.
به گفته دونالد رامسفلد، وزیر دفاع سابق امریکا، این ماموریت بیشتر از این در افغانستان ایتلاف تعیین نمیکند؛ در عوض بسیاری از اعضای ایتلاف، این ماموریت را تعیین میکنند که باعث عدم انسجام و تناقضها شده است.
سیاست منطقهیی و انتخاب شریک منطقهیی، جای دیگری است که واشنگتن اشتباه بزرگی را انجام داده است. سیاستهای ایالات متحده امریکا در درجه اول پاکستانمحور بودهاند.
همان طور که در اوایل سال 2003 میلادی، نقش دوگانه پاکستان توسط استخبارات امریکا و نمایندگیهای دیپلوماتیک آن در منطقه، مشخص شده بود، اما واشنگتن تصمیم گرفت که هشدارهای آنان را نادیده بگیرد.
با وجود شواهد زیاد در مورد حمایت سیستماتیک پاکستان از گروههای مختلف تروریستی و افزایش تولیدهای هستهیی آن، این کشور در سال ۲۰۰۴ به عنوان بزرگترین متحد غیر ناتوی امریکا شناخته شد و بیش از ۳۰ میلیارد دالر کمک نظامی و اقتصادی را از سال ۲۰۰۲ به بعد دریافت کرد. از سوی دیگر، متحد طبیعی امریکا در منطقه؛ هند به صورت دوامدار از پذیرش یک نقش فعال در باثباتسازی افغانستان دلسرد ساخته شد.
فرضیههای غلط واشنگتن در مورد افغانستان و متحدان غیر قابل اعتماد افغان آن، بدبختی دیگری را بهوجود آورد. واشنگتن به طرز فکر استعمارگرایانه بریتانیا، اجندای هژمونیک پاکستان و به تعدادی از جاهطلبیهای شخصی و قومی افغان-امریکاییها اجازه داد تا طرز فکر واشنگتن را دستکاری و سیاستها و استراتژیهای امریکا در افغانستان را شکل دهند.
این دستکاریهای فکری و سوءتفاهمها منجر به سه اشتباه اصلی سیاسی و سازمانی شد. یک، تحمیل سختترین و متمرکزترین نظم سیاسی بالای یکی از متنوعترین جوامع جهان است. این مساله نهادینهسازی سیاست حمایتی و سلطنت سیاسی که به نفع نمایندگان خودخوانده یک گروه قومی که به هزینه تحکیم سیاست دموکراتیک تمام شد را در پی داشت.
روابط مبهم واشنگتن با طالبان اشتباه سوم بود. با وجود این که اعمال ثابت طالبان و تایید زبانی و واضح که آنها یک بخش جداییناپذیر جنبشهای افراطی اسلامی هستند، دیپلوماتهای امریکایی و دولت اوباما با طالبان به عنوان یک گروه گمراه شده و بومی پشتون رفتار کردند.
مسیر پیش رو
برخلاف سوریه که به کشوری بدون گزینه مبدل شده است، ساختار سیاسی پساطالبان افغانستان هنوز از حمایت گسترده داخلی، منطقهیی و بینالمللی به شمول حمایت هر دو حزب امریکا، برخوردار است.
حکومت جدید امریکا باید بنیاد اصلی این معماری: سیاست دموکراتیک و فراگیر، اجماع منطقهیی و حمایت بینالمللی درازمدت از جمله تعهد امریکا به توافقنامه امنیتی دوجانبه میان افغانستان و امریکا را تقویت کند.
این موضوع باید با پرداختن به فرضیههای اشتباه حکومتهای پیشین، با مقابله در برابر اخلالگران افغان و منطقهیی و با ترمیم ناتوانیها در واشنگتن و در داخل ایتلاف، تقویت شود.
سیاست اوباما در مورد افغانستان بر اساس ایده «صلح از طریق دلجویی» استوار بود، اما جنگ افغانستان تنها با «صلح از طریق قدرت» میتواند حاصل شود که آن هم تنها میتواند از طریق عملکرد دموکراتیک و یک نظم سیاسی مستقل در کابل بهوجود آید.
افغانستان جایی است که در آنجا تندروی اسلامی متولد شده و توسط غرب، عربستان سعودی، پاکستان و حتا چین مائویست برای رقابت ایدیالوژیکی و جیواستراتژیک با اتحاد جماهیر شوروی، پرورش یافته است.
اگرچه امریکا با شکست رقیب اصلی کمونیستاش در افغانستان در دهه ۱۹۸۰ موفق شد، اما برای شکست دشمن جدیدش که گروههای تروریستی است، در تقلا است. پیروزی این کشور در افغانستان در مبارزه جهانی علیه این تهدید به هر دو لحاظ نمادین و استراتژیک تاثیر خواهد گذاشت.
نویسنده: داوود مرادیان؛ رییس انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان
منبع: الجزیره
ترجمه: راه مدنیت