تحلیل

اعتراف ناخردمندانۀ «رهبر خردمند!»

محمدکریم خلیلی؛ رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان، معاون پیشین ریاست‌جمهوری که در این اواخر مدتی به عنوان معاون ارشد شورای صلح نیز وظیفه اجرا کرده، در آخرین اظهارات خود گفته که هم تلاش‌های‌ دولت آقای کرزی و هم تلاش‌‌های دولت وحدت ملی در راستای تامین صلح و امنیت ناکام بوده و آنچه از آدرس این دو دولت برای برقراری صلح و ختم جنگ صورت گرفته، تلاش‌های ناکام و نافرجام بوده است.

آقای خلیلی درست فرموده، اما ذهن جناب ایشان از این واقعیت غافل مانده که تلاش‌های ناکام و نافرجام دولت آقای کرزی در راستای تامین صلح و امنیت، بخشی از اعتبار کاری آقای خلیلی نیز تعبیر می‌گردد که خود در بدنۀ آن نظام برای دو مرتبه معاون دوم بوده است. کسی نیست از آقای خلیلی بپرسد که در ده سال معاونیت ریاست جمهوری چه کاری کرده و دست‌آوردهای ایشان در زمینۀ تامین امنیت، فقرزدایی، حکومت‌داری خوب و توسعۀ افغانستان به خصوص «افغانستان مرکزی» چه بوده است؟

اکنون که ایشان دو سالی است از بلندای اقتدار دولتی در کنج مهمان‌خانه‌اش افتاده، آیا تا هنوز به سال‌های بی‌برگشت قدرتش فکر کرده است که به عنوان معاون رییس‌جمهور و به عنوان نمایندۀ یک قوم شریف و محروم، در ساختار سیاسی کشور برای افغانستان و نیز مردمی که از آدرس آنان به چوکی معاونت ریاست جمهموری لنگر انداخته بود، چه کرده و روزی که از این دنیا چشم می‌پوشد، دست‌آوردهای برجا مانده‌اش از سال‌های قدرت چه خواهد بود؟ آیا می‌تواند فهرستی بیرون دهد که واقعن در تمام دو دوره معاونت ریاست‌جمهوری‌اش به غیر از تقرر چند آدم خاص و نزدیک به خودش، دیگر چی کاری انجام داده است؟

بر بنیاد گفته‌های برخی از نزدیکانش، تمام تلاش‌ها و هم‌ و غم ایشان خلاصه می‌شد به اینکه وزارت‌های فواید عامه، شهرسازی و یا شاروالی را در کابینۀ آقای کرزی داشته باشد؛ آن هم با این هدف که «غلغله گروپ» را از پروژه‌های بی‌دروپیکر این اداره‌ها مستفید گرداند!

می‌‌گویند کثیری از قدرتمندان هنگامی‌که به بلندای قدرت صعود می‌کنند، مردم را یک مشت جنبنده‌های حقیری می‌بینند که پا نهادن بر روی سرنوشت آنان چون پا نهادن بر انبوه مورچگان بی‌تکلف می‌باشد. از همین رو آنچه را انجام می‌دهند، خیر و منفعت مردم را نادیده می‌انگارند و به فردایی که از بلندای قدرت بر زمین می‌افتند، کمتر می‌اندیشند.

جناب آقای کریم خلیلی با تاسف که در شمار قدرت‌مدارانی قرار می‌گیرد که در سال‌های بی‌برگشت قدرت، کمتر به مردم اندیشید و اغلب از روی آرزوها و آرمان‌های مردم چون رهگذری از روی انبوه مورچگان عبور کرد.

اکنون که او سال‌های آخر عمر را سپری می‌کند و در کنج مهمان‌خانه‌اش افتیده، گه‌گداری دل افگارش به یاد آنچه می‌افتد که در سال‌های قدرت از انجامش قصور ورزیده است.

خاطر پریشان جناب استاد اگر اندکی بیشتر به گذشته‌های دور برگردد، ناکرده‌های بیشتری را کشف خواهد کرد که یا عامدانه و یا به‌صورت تصادفی از انجام دادنش قصور ورزیده و در حقیقت، ارتکاب گناهان وجدان‌سوزی را برای خود هموار فرموده است.

در سال‌هایی که دولت در انبوهی از پول‌های مساعدتی خارجی غرق بود و پشتیبانی سیاسی جامعه بین‌المللی از این دولت نیز بی‌سابقه، با اندک تدبیر می‌توانست گره‌های بسیاری از مشکلات و معضلات مردم باز کرده و راهی هرچند باریک را جهت عرضۀ خدمت برای این مردم سیاه‌بخت باز گشاید، اما متاسفانه که چنین نکرد و اکنون تنها چیزی که از آن دولت در پرده‌های خاطرات جمعی مردم به یادگار مانده، دزدی‌های کلانی است که تاریخ افغانستان از ذکر آن می‌شرمد!

جناب آقای خلیلی، «رهبر خردمند» و نیز معاون همان دولت است که ده سال بر سفرۀ شیرین حیف و میل نشست و اکنون که خانه‌نشین شده، تازه به یادش آمده که دولت ایشان در آوردن صلح ناکام بوده است؛ چه اعتراف دیرهنگام و ناخردمندانه‌یی!

به جناب آقای خلیلی باید فهمانده شود که استاد! دولتی که خود ده سال چپن  معاونت آن را بر شانه می‌کشیدی، نه تنها در آوردن صلح؛ بل در تمام زمینه‌های زندگی ناکام بوده است و رسوایی‌هایی که این دولت بر تاریخ افغانستان تحمیل کرده، به درازای عمر یک نسل جبران نخواهد شد.

غارت‌گری‌هایی که در زیر سایۀ چپن جناب آقای کرزی صورت گرفته، نام افغانستان را در ردیف اول فاسدترین دولت‌های جهان قرار داده است، اما آقای خلیلی شاید به این نتیجه دست نیافته باشد که جناب ایشان نیز در این بدنامی سهیم است.

نویسنده: احمد گوهری

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

  1. حرف تان دقیق رهبر بی خرد که فعلا عذاب وجدان آزارش میدهد به هیچ عنوان نمیتواند از بار مسئولیت های که انجام دادن آن وظیفه اش بود خود راتبرئه نماید.وباید همه مردم مان این موضوع را درک نماید که خطاب کردن یک انسان که کوچکترین دغدغه ای برای گره کشایی مشکلات آنان نداردبه عنوان رهبر، ونشستن آن به کرسی که از آدرس همان مردم به آن تکیه میزند مسئولیتهای فراوان تاریخی را باخود حمل می نمایدوتاریخ راجع به آن قضاوت خواهد کرد. ومردم ما هم باید درس عبرت بگیرند که منبعد بالای هر کس وناکس اعتبار نکرده وگول شعار های مفت وتوخالی را نخورند ودر قبال سر نوشت شان حساس باشند …

دکمه بازگشت به بالا