اعلان جهاد علیه رسانهها؛ اعلان جنگ علیه نظام
بر اساس اعلامیۀ مطبوعاتی دفتر نی، یکی از استادان دانشگاه تخار به نام «عبدالمعروف تفکری» که قبلن توسط امنیت ملی دستگیر و دوباره رها شده، علیه برخی از خبرنگاران و رسانهها اعلان جهاد کرده است.
پس از ملا صمد، رییس شورای علمای تخار که در یک اظهار نظر رسمی، زنان را «موجودات بیحیا» خوانده بود، این دومین موردی است که یک استاد دانشگاه، بهصورت علنی و فارغ از نگرانی در قلمرو یک نظام قانونی علیه خبرنگاران و رسانهها اعلان جهاد میکند.
البته آزادی بیان و اندیشه به عنوان حق هر شهروند به رسمیت شناخته شده است، اما تعبیر آزادی بیان و اندیشه الزامن چنین نیست که شخصی فارغ از فهم و درک مکلفیتهای حقوقیاش در برابر نظام، امنیت اشخاص حقیقی و حقوقی و پایههای نظام را مورد تهدید قرار داده و با استفاده از احساسات دینی مردم، مردم را به شورش و طغیانگری فرا خواند.
همگی به خاطر داریم که درست دو سال قبل، بهنام ملایی در زیارت مسجد شاه دو شمشیره در کابل، ظاهرن غیرت دینیاش را به جوش آورد و به رهگذران جاده و نمازگزاران مسجد اعلان کرد که دختری اوراق قرآن شریف را زیر پا کرده، سوختانده و مستحق سنگسار است. ناگهان موجی از مردم جاهل، دختری به نام فرخنده را زیر مشت و لگد له کردند و بیتوجه به فریادهای او، جنازهاش را در کنار دریای کابل آتش زدند.
در آن لحظاتی که فرخنده در زیر مشت و لگد مردم جاهل جان میداد، پولیس و کثیری از تماشاچیان این منظره را به تماشا ایستاده بودند و چند متر آن طرفتر، رییسجمهور بر مسند قدرت نشسته بود.
از آن پس موجی از لعن و نفرین نثار این ملا شد. اعتراضهای وسیعی در محکومیت این فاجعه صورت گرفت، اما سرانجام منار یادبودی از جایگاه خاکستر فرخنده سر برافراشت که جهالت یک جامعه را در اکران میگذارد.
آنچه شعلههای خشم مردم جاهل را علیه فرخنده روشن کرد و به شراره رسانید، چیزی نیست که فقط از ذهن ملانام زیارت شاه دوشمشیره بیرون شده بود، بل تب گرمی است که در جان و دماغ بیشمار آدمهای این سرزمین جریان دارد و هرازگاهی میتواند شراره کشیده و کسی، کسانی، چیزی و یا چیزهایی را به خاکستر بنشاند.
با توجه به همین واقعیت، ملانامی که مردم را علیه فرخنده تحریک کرده بود و عبدالمعروف که در دانشگاه تخار تدریس میکند، پشت و روی یک سکهاند که متاسفانه در بازار گرم جهالت این سرزمین در گردش است و فاجعه میآفریند.
همگان میدانیم که در جغرافیای مرگ و خطر به سر میبریم و سرنوشت ما با جهالت همگانی گره خورده است. تعجب اما وقتی بیشتر برانگیخته میشود که چنین اظهارنظرهای سخیف و جهالتبار از بیخ گوش ارگانهای امنیتی صورت میگیرد و کسی نسبت به پیآیند آن احساس مسوولیت نمیکند.
ظاهرن این گونه اظهار نظرها، گفتههای فردی تعبیر میشود، اما واقعیت این است که چنین اظهارنظرهایی برتابندۀ فرایندی خطرناک و در حال گسترش میباشد که در یک تعامل وسیعتر، میتواند تهدید بسیار جدی علیه امنیت ملی و نظام افغانستان باشد.
بهرغم نومیدیهای فزاینده، هنوز انتظار میرود ارگانهای امنیتی و دیگر نهادهای مسوول مثل وزارت حج و اوقاف و دادستانی کشور از کنار چنین اظهارنظرها بیاعتنا نگذشته و قبل از اینکه منجر به رخدادهای فاجعهبرانگیز گردد، نسبت به آن تامل نموده و پیآیند آن را در مقیاس امنیت ملی این سرزمین مورد توجه قرار دهد.
هادی میران؛ تحلیلگر امور حقوق بشری