تحلیل

انتقال قدرت شکوهمند

چهل و پنجمین رییس‌جمهور قدرتمندترین کشور دنیا در واشنگتن، با حضور هزاران شهروند کشوری‎که نماد دموکراسی سیاسی در جهان محسوب می‎شود،‌ در میان صحنه‎هایی از تمرین دموکراسی برگزار شد.

حضور هزاران معترض در سطح شهرهای امریکا با شکیبایی شهروندان هوادار دونالد ترامپ مواجه شد و نتوانست صدای مخالف جدی و تنش‎انگیزی را از میان رقبای سیاسی آقای ترامپ با خود همراه سازد.

از سوی دیگر، بسیاری از فعالان سیاسی که در دوره‎های پیشین ساختار سیاسی نظام امریکا حضور داشتند، با حضور در ساختمان کنگره امریکا، برای دونالد ترامپ کف زدند و مشتاقانه به سخنرانی و اعلام برنامه‎های وی گوش فرا دادند.

اعلام برنامه‎های رییس‌جمهور جدید نیز با محوریت منافع مردم امریکا صورت گرفت و مردم در هر پاراگراف از سخنرانی او احساس مشارکت کردند. او وعده سپرد که قدرت را به مردم بازگردانده و بار دیگر به هدف «امریکای بزرگ»‌ واقعیت عینی خواهد بخشید.

ایجاد اشتغال،‌ بازگرداندن شرکت‎های بزرگ به داخل امریکا، حفاظت از مرزهای این کشور، جلوگیری از تهاجم به منافع ملی آن کشور و مبارزۀ جدی با افراط‎گرایی از جمله برنامه‎هایی بود که در دستور کار آقای ترامپ قرار دارد و در نطق پس از مراسم سوگند به آن‌ها اشاره شد.

تمام این موارد،‌ حکایت از آن دارد که این قدرت برتر جهانی بی‌جهت به چنین جایگاه نرسیده و سیاست‎ورزی و سیاست‎مداری در این کشور با تمرین‎های دموکراتیک و مردم‎سالاری پسندیده‌یی عجین شده است.

در برنامۀ انتقال قدرت در واشنگتن به خوبی ثابت شد که سیاست‎مداران این کشور تا چه اندازه به مصالح بزرگ ملی‌شان احترام داشته و تحمل‎پذیری را با احترام گذاشتن به باورهای همدیگر به نمایش می‌گذارند.

در مراسم انتقال قدرت در امریکا، عرف سیاسی بر این تعلق گرفته تا رییس‌جمهور پیشین به صورت مسالمت‎آمیزی از صحنۀ سیاست کنار کشیده و حتا در مرکز فعالیت‎های سیاسی نیز حضور نداشته باشد.

این امر در خصوص سایر رییس‌جمهورهای امریکا به خوبی ثابت شده و دیده شد که جرج بوش چگونه با قدرت پرچالش واشنگتن خداحافظی کرده و به مزرعۀ خویش شتافت تا کار و فعالیت عادی‌اش را ادامه دهد. این روال در خصوص باراک اوباما نیز عملی خواهد شد و او پس از ختم مکتب دختر کوچکش،‌ واشنگتن را ترک خواهد کرد.

این مسأله بدان دلیل صورت می‎گیرد که حضور رییس‌جمهور پیشین امکان دخالت وی در صحنه‎های سیاسی و امور دولتی و حکومتی را محتمل می‎سازد. تدابیر موجود در روند انتقال قدرت امریکا حالت احتیاطی دارد،‌ هرچند امکان دخالت رییس‌جمهور پیشین به مسایل سیاسی جانشین بعدی‎اش بعید از تصور است.

تمام این موارد،‌ می‎تواند آموزه‎های مهم و بزرگی را برای سیاست‎مداران سایر نقاط دنیا به‌خصوص کشورهای جهان سوم و کسانی دربر داشته باشد که ادعای پیروی از مفاهیمی چون مردم‎سالاری و دموکراسی را دارند.

این درحالی است که در کشورهای جهان سوم و بسترهایی که دارای بیش‎ترین چالش سیاسی هستند،‌ نبود چنین رفتارهای سیاسی بحران‌آفرین شده است.

نمونۀ روشن آن را می‎توان در افغانستان مشاهده کرد؛ زیرا تاریخ کشور ما شاهد کم‎ترین انتقال قدرت سیاسی مسالمت‎آمیز بوده و در موارد اندکی که چنین اتفاق افتاده،‌ پیامدهای آن سایۀ سنگینی بر سیاست اجرایی کشور گذاشته است. نمونۀ واضح آن را می‎توان در تشکیل قدرت‎ موازی توسط رییس‌جمهور کرزی در بیخ گوش ارگ مشاهده کرد؛‌ رییس‌جمهوری که سنگ افتخار انتقال قدرت مسالمت‎آمیز را بر سینه می‎زند،‌ ولی حضور گاهی دخالت‎جویانۀ وی بسیاری از عرصه‎های عملی کار حکومت را با چالش مواجه کرده است.

در نهایت،‌ آنچه می‎توان گفت این است که انتقال قدرت سیاسی در امریکا شکوهمند بود و آموزه‎های زیادی را در برداشت،‌ مشروط به اینکه چشم بصیرت سیاسی ما باز شده و سیاست‎مداران ما به دنبال گرفتن درس عبرت از چنین نمایش شکوهمند باشند.

نویسنده: کامران رستگار

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا