بازی برعکس روسیه و ایران
فرمانده ناتو در افغانستان چندی پیش در نشستی مطبوعاتی نگرانی این سازمان را از حمایت دولت ایران و روسیه از گروه طالبان اعلان کرد و فرایند همکاری تهران و مسکو با طالبان را سبب آشفتگی بیشتر اوضاع سیاسی در افغانستان پیشبینی کرد.
هرچند از دیرباز بدینسو، از همکاریهای نزدیک تهران و مسکو با گروه طالبان سخن میرود، اما این موضوع تا اکنون بهصورت جدی در رسانههای افغانستان مورد تامل و تحلیل قرار نگرفته است. شاید هم به دلیل عدم اشراف اطلاعاتی درست و دقیق بر این موضوع، کسی نخواسته است از آن سخن بگوید و شاید هم به دلایل دیگر از کنار آن بیتفاوت گذشته است.
هرچه باشد واقعیت اما این است که از مدتهای طولانی بدینسو، تهران به دنبال کانالهای ارتباطی با طالبان بوده و با استفاده از شگردهای متفاوت این کانال را به وجود آورده است.
مسکو نیز در سایه همکاریهای اطلاعاتی ایران با طالبان رابطه ایجاد کرده که چندی قبل سفیر روسیه در افغانستان نیز از آن به عنوان اشراف اطلاعاتی بر فعالیتهای طالبان یاد کرد.
تا چندی قبل همکاریهای تهران با طالبان و به دنبال آن همکارهای مسکو با طالبان به عنوان یک بازی پنهان که با چشم غیر مسلح قابل رویت نبود، سخن میرفت، اما اکنون این بازی از پرده برافتاده و فرایند همکاریهای متقابل یک مثلث که بیشتر به تعامل دیالکتیکی شباهت دارد، بر همگان آشکار شده است.
حالا سوال اصلی اینجاست که آیا طالبان میتوانند و اصولن چنین ظرفیتی دارند که در راستای تامین منافع تهران و مسکو در افغانستان سربازی کرده و این دو همپیمان را راضی نمایند؟
ایرانیها تا یک دهه قبل در بازیهای سیاسی در افغانستان بیشتر حاشیهپردازی میکردند. آن هم به این دلیل بود که اکثر کارشناسان و استراتیژیپردازان امور افغانستان جوانان کمتجربه و کمدانش بودند که فهم و درک سطحی آنان از صورت و سیرت بازیهای سیاسی در افغانستان سبب میگردید تا سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران بیگانه با فراز و فرود واقعیتهای سیاسی در افغانستان تعریف گردد.
اما از یک دهه بدینسو چنان مینماید که تهران تحولهای سیاسی در افغانستان را با نگاه دیگرگونه دنبال میکند و به سراغ الترناتیفهای دیگری راه میرود. مسکو نیز بنا بر گرهافتادگیهای منافع مشترک با تهران، اغلب سر از این گریبان مشترک بیرون میآورد.
تهران و مسکو از شیوع داعش در افغانستان به شدت نگران استند و قدرت یافتن این گروه را خطر بالفعل برای منافع خود میدانند. از همین رو سعی میورزند برای مهار این گروه در افغانستان از هر وسیله قابل دسترس استفاده کرده و برای محافظت از منافع استراتیژیکشان حصار مطمین امنیتی ایجاد نمایند.
به همین منظور گروه طالبان را صنعت قابل نوسازی و بازسازی میدانند که میتواند به عنوان یک ابزار قابل مدیریت مانع شیوع داعش گردد. البته این نگرش تهران و مسکو در کوتاهمدت رویکرد مقرون به واقعیت میباشد که تا حالا از چندین نبرد خونین طالبان با داعش گزارش شده است. اما باریکههایی که از چشم تهران و مسکو پنهان مانده و در واقع همین باریکهها میتوانند سبب تغییر معادلهها گردند، این است که جغرافیای تکثیر و فعالیت داعش ولایتهای پشتوننشین نخواهد بود.
بدین ملحوظ طالبان که نیز عمدتن پشتونتبارند ابزار کارآمد برای مقابله با داعش نیست. پروژه طالبان که اکنون به پایان خود نزدیک میشود، بیشترینه در تناسب و توافق با فرهنگ و آموزههای سنتی پشتونها طرح گردیده بود. به همین دلیل مرجع و منبع سربازگیری آنان بیشترینه جامعه سنتی پشتون قرار داشت.
اما داعش در مقیاس تمام نحلههای فکری تکفیری دیزاین گردیده که به باور این قلم، در میان قبایل سنتی پشتون زمینه رشد و تکثیر ندارد. پروژه داعش اگر مورد بازبینی قرار نگرفته باشد، مناطق اوزبیکنشین و تاجیکنشین در شمال کشور، جغرافیای فعالیتهای آینده داعش قرار خواهد گرفت و از ولایتهای مانند زابل، کنر و غور به عنوان جادههای ترانزیتی داعش به ولایتهای شمال استفاده خواهد شد.
از این رو، با توجه به این فرضیه، اوزبیکها و تاجیکها در ولایتهای شمالی کشور مرجع و منبع سربازگیری داعش خواهند بود که اهمیت جغرافیای شمال در بازی داعش و حضور اوزبیکها، ترکمنها و تاجیکها در صفوف داعش، این فرضیه را بیشتر تقویت میکند.
اختلافهای درونی اوزبیکها و ترکمنها در شمال، ترویج بیرویه سلفیگری در مدارس ولایات شمال پیشزمینههاییاند که به تقویت پایگاههای داعش و تکثیر آن در ولایات شمالی کمک میکنند.
از این رو، با توجه به این عوامل، حمایت تسلیحاتی طالبان توسط تهران و مسکو به هیچ عنوان نمیتواند از فرایند تقویت و تکثیر داعش در ولایتهای شمالی ما جلوگیری نموده و مرزهای امنیتی ایران و روسیه را مصون نگه دارد.
تهران به این تصور وارد معامله با طالبان شده که آنها میتوانند تهدید داعش در نوارمرزهای شرقی ایران را مهار نماید. به گمان غالب رابطه طالبان با تهران در نرمترین حالت هم برای تهران فارغ از مالیات نخواهد بود و کمترین مالیاتی که برای این رابطه خواهد پرداخت، ترافیک مواد مخدر از مرزهای شرقی ایران خواهد بود.
اما همان گونه که اشاره رفت، توجه داعش به ولایات شمال کشور متمرکز خواهد شد. بنابراین تردیدی نیست که روسیه و کشورهای مشترکالمنافع با چالشهای بیشتری مواجه خواهند گردید، اما واقعیت این است که تسلیح و تجهیز طالبان که برخاستگاه آنان ولایتهای جنوبی ماست توسط روسیه به هیچ عنوان نمیتواند مرزهای امنیتی روسیه را از خطر مصون نگه دارد. البته تهران و مسکو با استفاده از رویکردهای سادهتر و کمخطر میتوانند اهداف مورد نظر را دنبال کنند.
هادی میران؛ نویسنده و تحلیلگر