با مجموعه مقالات داکتر اناهیتا راتبزاد
بهمناسبت 8مارچ
نکوداشت از هشتم مارچ روز جهانی همبستگی زنان در افغانستان با نام داکتر اناهیتا راتبزاد پیوند ناگسستنی خورده است؛ زیرا معنای این روز در افغانستان برای نخستینبار از سوی داکتر راتبزاد روشن شد. او و همرزمانش تجلیل از این روز را پایه گذاشتند. امروز بزرگداشت از هشتم مارچ به یک رواج مبدل گشته و شاید در رسانهها و جاهایی شکل شعاری بهخود گرفته باشد، اما داکتر راتبزاد و همگامانش این رویداد تاریخی را به مثابهٔ سرآغاز تغییر در زندگی زنان جهان که زنان افغانستان دریای انکارناپذیر این بحر بزرگ است، قرار دادند. حتا راستیان افغانستان شاید بدون آگاهی از فلسفهٔ هشتم مارچ و باوجود بگروند سیاسی سوسیالیستی آن، از این روز تجلیل به عمل میآورند و این گپ بد نیست.
بهجا میدانم، در وابستگی با این روز به مجموعه مقالههای داکتر اناهیتا راتبزاد که به تلاش و ابتکار داکتر فهیمه پوپل تدوین و تازگی به گوهر چاپ آراسته شده است، بپردازم. مقالهها در سالهای نزده شصتوهشت تا نزده هفتاد ترسایی در جریدهٔ پرچم ـ ناشر اندیشههای دموکراتیک خلق افغانستان به چاپ رسیدهاند. گزینه شامل بیستوچهار مقاله از داکتر راتبزاد و دو مقاله از داکتر فهیمه پوپل در یکصدوده رویه است. پیشگفتار از خامهٔ داکتر داوود راوش تراویده است.
من از یادآوری کاستیهای تخینکی میگذرم و روی مایهٔ مقالهها تماس میگیرم. خواندن این گزینه بهویژه برای نسل نو افغانستان و برای تمامی خوانندگانی که میخواهند بدون تعصب به مقایسهٔ آنگاه و اکنون روی بیاورند و با اندیشه و نگارش یکی از اندیشمندترین زنان انقلابی افغانستان آشنا شوند، پربار است.
به باور من، تاکنون نقدی که مبارزهٔ دادخواهانهٔ رزمندگان خط چپ افغانستان را گویا و شفاف کاویده باشد، به نگارش نیامده است یا من نخواندهام. تاکنون دشنامنامه خواندهایم یا ستایشنامه. درکل نقدی که حوصله و توانمندی خواندن آن سوی کاغذ را داشته باشد و به دور از عقدهمندی باشد و بیشتر دولتمداران، کادرها و فعالان چپی باتقوای افغانستان بدون اندوختن ثروت از آن سرزمین نادار و مردم فقیر به مرام و اهداف خود وفادار بمانند، سراغ نداریم. نقد مستندی که تغییرات مثبت برههٔ اقتدار ح. د. خ. ا. را به تفصیل نشانی نماید، در دست نداریم. با آن که اردوی افغانستان با نیم جهان درگیر جنگ فرسایشی بود و در شماری از ولایتها جنگ خانه به خانه جریان داشت، میتوان نمونهوار از دیگرگونیهای نهادینه در راستای تامین حقوق زنان و کودکان، پشتیبانی از برآمد زنان در گسترههای گونهگون، تامین امنیت، ایجاد و تقویهٔ اردوی مستحکم ملی، ایجاد یک سیستم نو و منظم تدریسی در مکتبها، لیسهها و دانشگاه، عمار و تاسیس مسجدها، شیرخوارگاهها، کودکستانها، شفاخانهها و فابریکهها، تطبیق قانون بر همگان، ایجاد اتحادیهٔ نویسندگان، شاعران، ژورنالیستان، هنرمندان و امثالهم، تولید برترین آهنگهای ماندگار میهنی، رشد استعدادها، دفاع از حقوق شهروندی هموطنان هندوباور و سیکها و دیگر اقلیتهای مذهبی و توجه به اماکن مقدس آنان، برپایی دسپلین در تمامی امور و مهمترازهمه کار سیستماتیک جهت برداشتن تضاد طبقاتی و تبعیض زبانی و نژادی که داکتر اناهیتا راتبزاد از موسسان و پیشگامان آن حزب و دولت بود.
وقتی مقالهها را خواندم دریافتم، چالشهایی که آن زمان از سوی داکتر راتبزاد مطرح شده بودند، تا چه اندازه بهحال امروز مردم و وطن همخوانی دارند و چقدر جامع میتوانیم دریابیم که وطن را تا کجا به عقب گردش دادهاند. این دغدغهها با دریغ فراوان کهنه نشدهاند.
داکتر اناهیتا راتبزاد، در پیوند با وضع بد بهداشتی در دهات توضیح میدهد که مردم بدخشان از ریشه، برگ و پوست حیوانات تغذیه، مردم هزاره در مغارهها و گودالهای تاریک و نمناک با حیوانات خود یکجا زندگی و مردم کنر پوست خام حیوانات را به تن میکنند. ذخیرهٔ آب نوشیدنی مردم، مردابهایی است که از آب باران در گرد آمدهاند.
او از نداشتن حق تحصیل فرزندان طبقات زحمتکش شهرها و ولایتها بنابر ستم و اینکه اگرهم این فرصت را بیابند، پس از ختم دانشگاه با بحران بیکاری رویارو میشوند میگوید و از اینکه محصلان برای دفاع از حقوق، حتا اجازهٔ تشکیل اتحادیه را ندارند و انگشت انتقاد روی حفظ اصالت طبقاتی میگذارد.
دهم جون، روز جهانی کودک را در افغانستان بیمفهوم میخواند و به سرنوشت رقتبار کودکان افغانستان احصاییهوار اشاره مینماید.
داکتر راتبزاد مینویسد، اصلاحات دموکراتیک و سروی اراضی، ضرورت مبهم عینی و حاد برای کشور است و اجرای اصلاح ارضی بر مبنای تامین عدالت اجتماعی، در صورت اشتراک همهٔ دهقانان میسر است. روند بایستی به نفع دهقانان کمزمین و گذاشتن نقطهٔ پایان بر استثمار آنان تغییر بیابد. کمبودیهای عرصه را برشمارند و از وضع وسایل و افزار کار خیلی ابتدایی و ناقص زراعت و تصرف حاصل رنج و زحمت دهقانان فقیر از سوی اربابان نشانی کنند.
در امور داخلی روی جدایی دین از سیاست و در امور خارجی بر تامین روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای اروپایی و آسیایی پافشاری و از تمامی جنبشهای انقلابی آزادیبخش ملی ملل آسیا، افریقا و امریکای جنوبی پشتیبانی مینماید.
جوانا نام نخستین کیوبا را بهنام مروارید آنتیلها یاد میکند. مبارزات آزادیخواهانهٔ آن خلق شکستناپذیر را میستاید. متن رسا و مستند از آغاز تا آن روز کیوبا را به دست میدهد و از اشغال و سپس انحصار بیرحمانهٔ ایالات متحده امریکا مینویسد و ویژگیها و دستآوردهای انقلاب را در یک نثر زیبا میبافد.
در کنار دختران غزه میایستد و اعلامیهیی را از سوی سازمان دموکراتیک زنان افغانستان به خاطر اعمال وحشیانهٔ اسراییل علیه دختران عرب در غزه به نشانی سهیرالکلاماوی (رییس فدراسیون کل زنان عرب)، ارسال میدارد.
او به خاطر ابراز اندیشههای مردمیاش، حتا در شورای ملی مورد لتوکوب وکلای جانبدار سلطنت قرار میگیرد و سخت آسیب میبیند؛ اما سرخم نمیکند و دلیرانه به راهش ادامه میدهد.
داکتر راتبزاد سیاستمداری دلسوز است. من به این امر چندان باور ندارم که سیاست و عاطفه وجه مشترک ندارند، بلکه کشور فقیر و عقبماندهیی چون افغانستان به سیاستمدار دلسوزی نیاز دارد. دلسوز با مردم و در پیشبرد سیاست خارجی آشنا با نیرنگهای سیاسی با توجه به منافع سیاسی و اقتصادی کشور. سیاستمداری که مدبرانه نقش و مسوولیت گردانندگی خلقها را با باورمندی به اصل مردمسالاری بهدست گرفته باید بتواند که برترینها را برای خودش نخواهد بلکه برای مردم بخواهد. سیاستمداری که بتواند با تودهها بگرید و بخندد و داشتن زندگی مجلل را در یک سرزمین ویران برای خودش ننگ بداند و اینگونه عاطفه از آدم، انسان میسازد. اویی که هنوز انسان نشده باشد، چگونه میخواهد سیاست بکند. سیاست کردن در گام نخست، در مورد سرنوشت مردم تصمیم گرفتن است.
من از داکتر فهیمه پوپل از بابت این کار متعهدانه و ارزشمند سپاسگزاری مینمایم و دو پیشنهاد را فرارو میگذارم تا اگر قرار باشد گزینه چاپهای دیگر بخورد، در نظر گرفته شوند. یک کاستی در کتاب، نبود شناسنامه است؛ زیرا بدون آن شوربختانه نمیشود از مقالهها به حیث ماخذ استفاده نمود. همچنان آوردن زندگینامه در آغاز کتاب، برای خوانندهیی که تنها نام داکتر اناهیتا راتبزاد را میشناسد، به منظور داشتن تصور اجمالی از این شخصیت تاریخی بایسته است.
نیلاب موج سلام
هامبورگ، پنجم مارچ سال دوهزاروهفده