جامعۀ مدنی در خواب زمستانی!؟
ماجرای لتوکوب و زندانی شدن آقای ایشچی توسط جنرال عبدالرشید دوستم و سپس ادعای آقای ایشچی مبنی بر تجاوز جنرال و محافظان وی بالای آقای ایشچی، سرانجام به یک رسوایی کلان در سطح رسانههای ملی و بینالمللی تبدیل شد و واکنشهای متفاوتی را برانگیخت.
دولت افغانستان وعده سپرده که این موضوع را در پرتو قانون بازرسی خواهد کرد و مجرمان را مورد بازپرس قرار خواهد داد. شورای ملی افغانستان نیز این موضوع را جدی پنداشته و بر ادامۀ تحقیق در این زمینه تاکید ورزیده است.
سفرای امریکا، انگلستان و اتحادیه اروپا در کابل نیز در این مورد واکنش نشان داده و بر روشن شدن این موضوع تاکید کرده است. رسانههای ملی و بینالمللی نیز این حادثه را بهصورت گسترده بازتاب بخشیده است، اما تنها نهادهای جامعه مدنی در این زمینه سر در گریبان سکوت فرو برده و مصلحتاندیشی اختیار کردهاند.
طرفداران جنرال دوستم او را مبرا از هرگونه رفتار و کردار اینچنینی دانسته و ادعای آقای ایشچی را در راستای یک توطیۀ سیاسی برای براندازی جنرال تعبیر میکنند.
تردیدی نیست که جنرال دوستم مخالفان زیادی دارند که برای برداشتن او به حربههای متفاوت متوسل خواهند شد، اما کسانی که با عادات، اخلاقیات و رفتار جنرال دوستم آشنایی دارند، میگویند که انجام چنین اعمالی برای جنرال چیزی تازه نیست، اما این بار او غافلگیر شد و در دایرۀ خیالش نقشی از رسانهیی شدن این موضوع نیفتاده بود.
حالا که راز از پرده بیرون افتاده، هرکی در مقیاس دلبستگی و تنفر خود نسبت به جنرال این موضوع را تفسیر و تحلیل میکند و از آن نتیجه میگیرد. کسی در این میان اما درد ایشچی و آنچه در آن لحظات تلخ و غیر انسانی بر او رفته را نه درک میکند و نه تحلیل.
نهادها و فعالان جامعۀ مدنی که تا حالا برای هر قربانی دادخواهی کرده و برای اجرای عدالت چادرهای تحصن بر افراشته و فریاد زدهاند، در مورد قضیۀ ایشچی چرا سر را در گریبان سکوت فرو برده و لب از لب نمیگشایند؟
عدالتخواهی برای خون فرخنده، برای تبسم و برای قربانیان دیگر که به شکلی از اشکال و در ابعاد مختلف قربانی شدهاند، کار نیک و پسندیده است، مگر وقتی به آزادی، عزت و کرامت انسانی ایشچی بیحرمتی میشود، این نمیتواند سوژۀ عدالتخواهی قرار گیرد؟ چگونه آدمی که برای محافظت از قانون اساسی کشور سوگند یاد کرده، خود خلاف قانون عمل میکند و بدون درنظرداشت قانون، به سربازانش دستور میدهد یک انسان را لتوکوب، بازداشت، اختطاف، توهین، تحقیر و زندانی کند؟
چرا این قضیه مورد تحقیق و بررسی قرار نگیرد و چرا روشن نشود که بر سر ایشچی چه گذشته است؟ ایشچی در مقیاس شبکۀ روابط اجتماعی و سیاسی خود، دارای حرمت و کرامت انسانی است، اما کسی و یا کسانی که حرمت و کرامت انسانی او را به زشتترین شکل تحقیر میکنند، چرا نباید مورد بازپرس قرار گیرد؟
تجاوز تجاوز است چه بر مرد اعمال شود و چه بر زن، اما پرسش از جامعۀ مدنی است که چرا از کنار این موضوع بیاعتنا میگذرند و این جنایت را قابل دادخواهی نمیدانند؟
ویس بهادری
نویسنده خودرا در جایگاه قاضی قرار داده دقیقامشکل افغانستان از همین جا آغاز میشود.