حرف دهن خود را بفهمیم!
این برای سومین بار است که اظهارات جالبی از خانم دلبر نظری؛ وزیر امور زنان کشور در فضای مجازی میخوانیم و میشنویم. درست سه هفته قبل دیدیم که خانم نظری از طالبان خواهان همکاری و مجازات عاملان خشونت در برابر زنان شده بود. در مورد دوم در جلسهی استیضاح مجلس خودش را خواهر و مادر ملی در برابر اعضای مجلس خطاب کرده بود و اینک هم در نشست هفته بسیج ملی مبارزه با مواد مخدر گفته است که مبارزه با مواد مخدر جز وظایف و مکلفیتهای بلاتاخیر وزارت امور زنان است.
اولین مورد را باورکردنی نبود؛ چون بعید به نظر میرسید از متصدی امور زنان افغانستان که از طالبان؛ که همهی مردم افغانستان با گوشت و خونشان اندیشه طالبانی را تجربه کردهاند و نیازی به توضیح نیست، خواهان کمک و همکاری در رسیدگی به قضایای خشونت علیه زنان شده باشد.
مورد دوم که در جلسهی استیضاح مجلس روی داد، در ابتدا بیش از اینکه آدم به جدیت موضوع میپرداخت کمی خندهآور بهنظر میرسید. و شاید از نظر خودش تنها راه اقناعی تشخیص شده بود که در برابر اعضای مجلس استفاده کرد و از آن سود برد.
ما در افغانستان حداقل سه اداره مهم در حوزه مبارزه با مواد مخدر داریم که عبارت از وزارت مبارزه با مواد مخدر، معینیت مبارزه با مواد مخدر وزارت داخله و سارنوالی اختصاصی مبارزه با مواد مخدر استند.
قصد نقد و نیت دستدرازی به شخصیت شخیص جناب وزیر امور زنان ندارم و در صلاحیت خود نیز نمیبینم، اما به عنوان یک خبرنگار لازم میدانم پرسشها و نکتههایی را یادآور شوم.
جناب وزیر که نزدیک به دو سال است به کرسی وزارت امور زنان نشسته، فکر کنم مدت یادشده چندان کافی نبوده است که حضرت وزیر، وظایف، مکلفیتها و صلاحیتهای سکتوریاش در وزارت امور زنان را مرور میفرمود، در غیر آن با چه منطقی از طالبان خواهان همکاری شد و مبارزه با مواد مخدر را بخشی از وظایف و مکلفیتهای بلاتاخیر وزارت امور زنان تعریف میکند.
آنچه در فهم من میگنجد این است که خانم نظری بهتر است برای دور بعدی ریاستجمهوری آمادگی بگیرد! و کرسیهایی مثل وزارت امور زنان را بگذارد به افرادی که فقط قادرند یک وظیفه را در حدود قانون و مقررات پیش ببرند اداره کنند؛ زیرا آنچه از قراین معلوم میشود مصروفیت خانم وزیر تنها در وزارت امور زنان از یک طرف، وقت خودش را ضایع میسازد و از جهتی هم ملت افغانستان را از برنامهها و نظریات خدمات چندبعدی Multi Task وی محروم میسازد.
آنچه را او مدعی است فقط از صلاحیت رییسجمهور و در مواردی که همآهنگی صورت گیرد از صلاحیت رییس اجرایی و معاونان ریاست جمهوری میتواند باشد.
تداخل کاری و وظیفوی در ادارههای افغانستان یک امر معمول است، ولی آنچه را خانم وزیر همیشه مدعی میشود، تنها تداخل کاری نه؛ بل مداخل مستقیم در حوزه کاری دیگران و دستدرازی به محدوده قانون و نظم اداره است.
اما ما ناحق موضوع را جدی میگیریم؛ چون همان طوری که در آغاز اشاره کردم، شاید در مدت کوتاهی که وی در کرسی وزارت تکیه زده است، فرصت نکرده باشد که صلاحیتها و وظایف یک وزیر آن هم در سکتور خاص زنان را مرور کرده باشد و یا از کجا معلوم که همین وزارت امور زنان ساحه و صلاحیت کاریاش هنوز تعریف نشده و جناب وزیر از این بایت همیشه دچار مغالطه و سوءبرداشت میشود.
بههر ترتیب پست وزارت در هیچ جای دنیا شوخیبردار نیست و در افغانستان نیز این مساله را نباید شوخی فکر کرد که در هر جلسه هرچه در دهان پیش آید خوش آید.
وزارت امور زنان که در واقع بازی با شعور بیش از نیم جمعیت افغانستان است، حالا چنین بازی با آن ادامه مییابد و بودجه مصروف میشود، به اشخاص جدی و کارفهم نیازمند است.
در مدت بیش از چهار دورهی که من به خاطر دارم، باید تا کنون وزارت امور زنان به یک وزارت جدی، مسلکی و فعال مبدل میشد و بهجای تشریفاتی و نمادین بودن، کارهایی در این وزارت تا کنون انجام میپذیرفتند که گراف خشونت علیه زنان حداقل در حال صعود نمیبود اگر کاهشی نمییافت.
در مدت یکسال اخیر افغانستان فجیعترین خشونتهای تاریخی در برابر زنان را شاهده بوده است. در آخرین مورد دختری بیرحمانه در غور به قتل رسانده شده و بعد بدنش به آتش کشیده شد. خوب نیست جناب وزیر حداقل شخصن دنبال چنین قضایا را گرفته و به گفته خودشان از پالیسیسازی فراتر برود و به داد زنان مظلومی برسد که بدون هیچ تقصیری به قتل رسیده و به آتش کشیده میشوند، تکه پاره میشوند و یا زیر سنگسار میمیرند.
دیروز از خیمه تحسن و دادخواهی زهرا (دختر سوختاندهشده در ولایت غور) در پارک سه راه علاوالدین کابل دیدن کردیم و لحظهیی با جمعی از همکاران در کنار فعالان مدنی و دادخواهان بودیم، اما هیچ خبری از مسوولان و یا نمایندهیی از وزارت امور زنان در محل نبود. در حالی که چنین مسایل جزو حوزهی کاری خانم وزیر است و باید به این دست قضایا رسیدگی کند و یا لااقل به محل حاضر شده اظهار همدردی نماید.
بحث مواد مخدر همیشه در کشور یک بحث ناکام بوده و همه مردم افغانستان بهخوبی و بهطور کامل به ناکامی نهادهای همسو در مبارزه با مواد مخدر وقوف کامل دارند. امروز ما در کشور خود براساس آمارهای تخمینی بیش از ۳ میلیون تن معتاد داریم در حالی که پنج – شش سال پیش این رقم یک میلیون و یا یکونیم میلیون اعلام میشد.
پس اگر به اضافهی سه اداره مهم و دارای بودجههای کلان، وزارت امور زنان نیز وظیفه جدی و مکلفیت بلاتاخیر در امر مبارزه علیه مواد مخدر دارد لطف کار در کجاست؟
طالبان بیش از نیم دهه مکاتب و مدارس را بر روی زنان افغانستان مسدود کردند و آنها را از حضور در جامعه و حتا نیازهای اولیهشان محروم ساختند. هنوز هم به محرومسازی زنان از حقوق اولیه انسانیشان بر مبنای شریعت مورد نظر خودشان پافشاری و اصرار دارند؛ من نمیدانم منطق طلب کمک از چنین گروه نظامی با بگروند رژیم امارتیشان در چه قالبی قابل تعریف است که حضرت وزیر بیخریطه فیر کرد. اصلن وی به همکاران و زنان فعال حقوق زن در برابر این درخواستاش چه پاسخی دارد؟
به هر ترتیب یاوهگوییهای سیاسی ویژه حکومت کرزی، آقای کرزی و برخی از اعضای کابینه کرزی بود که افغانستان را پس از چهاردهسال کمکهای بیحساب جهان هنوز هم در گودال بدختی نگه داشته است، ولی جنابان رییسجمهور و رییس اجرایی که اداره عامه یعنی حکومت را به دو بخش تقسیم کردهاند آیا این یاوهگوییها را در اداره خود هم میشنوند یا نه به قول معروف در خوابهای خرگوشی به سر میبرند.
درست است که وزارت زنان حالا حق هر بزرگواری که است؛ هست، کسی دعوا ندارد هر کسی دلش میخواهد مقرر بفرماید، ولی حداقل با شعور یک ملت و آبروی یک دولت بازی نکنند لااقل کسی را معرفی میفرمودند یا معرفی نمایند که به عبارت معروف؛ حرف دهن خود را بفهمد اگر کاری از وی ساخته نباشد.