حملۀ انتحاری؛ ابزار بزرگ جنگ روانی
حملههای انتحاری ابزار بزرگ جنگ روانی است که مخاطبان بیشتری را تحت تاثیر قرار میدهد
گرچه در فرهنگ لغت فارسی انتحار به معنای خودکشی میباشد و مفهومی را به ذهن میآورد که مبتنی بر دلایل انجام آن است و بر اساس فرار از مشکلات، بیهدفی و … صورت میگیرد، اما امروزه انتحار مفهومی متفاوت دارد.
ضمن اینکه یک سلسله اقدامهایی با هدف دیگرکشی تعریف میشود و یا خودکشی عقیدتی با ریشههای به ظاهر مذهبی، اما در باطن با اهداف و گرایشهای سیاسی و قدرتطلبانه مطرح میگردد که در آن فرد عمدا با پاهای خود و در حالی که مجهز به کمربند یا کوله پشتی انفجاری است به سمت هدفی میرود که به دلیل دشواری بسیار بالا در امکان جلوگیری و کنترل آن از اهمیت بالایی برخوردار است.
این حملههای انتحاری ابزار بزرگ جنگ روانی است که مخاطبان بیشتری را تحت تاثیر قرار میدهد. سازمانهای تروریستی با بهرهگیری از روشهای مختلف در طول این سالها اقدامهای جنایتکارانۀ خود را اجرا نموده و رویدادهای ناگوار این روزها نشان میدهد که فعالیت ضد بشری خود را پررنگتر از گذشته ادامه میدهند.
این گروهها بهمنظور موفقیت در عملیات خود در ابتدا فرد انتحارکننده را به شکل روحی و روانی آماده میکنند که بیشتر جوان و حتا در بعضی موارد اطفال استند تا به راحتی بتوانند از احساسات آنان سوءاستفاده کنند.
بعد زمان و مکان مناسب را که از جمعیت بالا و ضریب امنیتی پایین برخوددار باشد، برای فرد انتحارکننده نشان داده و با واسکت انتحاری در پرجمعیتترین قسمت آن را رسانده انفجار میدهند. یا اینکه در موترها مواد را جاسازی نموده، توسط انتحارکننده انتقال و آن را در محلی از قبل تثبیتشده انفجار میدهند.
افغانستان نیز متاسفانه در طول یکونیم دهه، بیشتر آماج حملات این گونه ترورها با اهداف متفاوت جنایتکارانه بوده است. این اهداف از ترور احمدشاه مسعود که در ١٨ سنبله ١٣٨٠ در قریه خواجه بهاءالدین ولایت تخار در یک سوءقصد انتحاری رخ داد و بعد در طول سالهای پسین این گونه ترورها با اهداف عموما سیاسی و جنایتکارانه ادامه یافت و تا کنون جان هزاران شهروند ما را گرفته است.
گرچه از تازهترین آمار تلفات این نوع حملات گزارش دقیقی در دست نیست، ولی بر اساس گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر، تعداد ۳۲۱۴ فرد ملکی تنها در سال ۱۳۹۴ به اثر حملات انتحاری در کابل جانشان را از دست دادهاند که حدود ۳۴٫۰۸ درصد تلفات ملکی در سراسر کشور در آن سال بوده است. عامل تلفات این افراد ملکی، گروههای مخالف مسلح دولت به شمول طالبان، شبکه حقانی، القاعده و حتا در این اواخر داعش بوده است.
حملات انتحاری در پارلمان کشور، در دانشگاه امریکایی، در دهمزنگ کابل، در مسجد باقرالعلوم کابل، در جلالآباد و … که بیشتر این حملات را گروه طالبان به عهده گرفته بودند، از جمله پر تلفاتترین حملات انتحاری در این اواخر بوده است.
این حملات امروزه تاثیرهای ناگواری بر زندگی افغانها گذاشته است. از یکسو فامیلها با فقر دست و پا نرم میکنند و از سوی دیگر، افرادی هستند که امروزه تمامی اعضای فامیل و دار و ندار زندگی خود را به سبب همین حملات از دست داده و به تکلیفهای مختلف روانی دچار گردیدهاند.
حال اینکه دلایل این حملات و چرا موفق به انجام چنین کاری میشوند یکسوی قضیه است، ولی اینکه چرا گروههای مخالف از این روش به کار میگیرند، هویداست.
شواهد موجود در جهان نیز موید آن است که بهکارگیری روش حمله انتحاری، معمولا در شرایطی انجام میشود که احتمال آسیب ندیدن و ضربه زدن برای یک مبارز کم است.
سید داوود هاشمی