درماندگی دو رهبر! «خرس را باید کاکا گفت»
در حالی که بحث ادامهی حکومت حکومت وحدت ملی و کار ریاست اجرایی آن، این روزها در محافل سیاسی و رسانهیی جدی شده و مسایل مهم و بزرگ ملی امروز و فردا میشوند؛ بلاخره از «زیر پلو ملی برآمد.»
در سخنرانی که داکتر عبدالله؛ رییس اجرایی بهمناسبت روز جوانان داشت، یکریز بر رییسجمهور غنی تاخت و حتا او را بیحوصله و فاقد اهلیت ریاستجمهوری خواند.
حکومت وحدت ملی بر مبنای توافقی میان دو رهبر به میانجیگری دوامدار جان کری؛ وزیر خارجه امریکا روی یکسری مسایل مهم ملی به میان آمد که بایست تا هجده ماه بعد از آغار حکومت وحدت ملی اجرایی میشدند.
برگزاری لویه جرگه تعدیل قانون اساسی، تعدیل قانون انتخابات، اصلاح و تعدیل در کمیسیون انتخابات و توزیع شناسنامه برقی از جملهی اهم مسایلی بودند که به توافق دو جناح رسیده بود.
اما اکنون پس از دو سال در حالی که مشروعیت حکومت وحدت ملی بهخصوص ریاست اجرایی با پرسشهای جدی روبرو شده و دو رهبر هنوز به اشتراکاتی در تطبیق مسایل یادهشده نرسیدهاند، سخنانی که دور از توقع مردم و مصالح سیاسی کشور رانده میشود، نشاندهندهی یک بنبست جدی است.
داکتر عبدالله در حالی درماندگیاش را ظاهرن با مردم شریک میسازد که اخیرن میزان نارضایتی از وی در میان مردم و هوادارانش افزایش یافته و اکثر همقطاران حمایتگرش نیز از او فاصله گرفتهاند.
سخنان مطبوعاتی و به بازی گرفتن شعور سیاسی مردم، سالهاست که در رفتار سیاسیون ما به یک سنت تبدیل شده و این روش در کشورهای عقبمانده و دور از توسعه سیاسی، خیلی رایج است.
شاید عبدالله بتواند تا حدودی افکار عمومی نسبت به خودش را ملایمتر بسازد، ولی واقعیت این است که اگر دوباره و صادقانه به کوی خودش رجوع نکند، این بار زخماش شدیدتر خواهد بود.
رییسجمهور غنی به راحتی در مدت دو سال گذشته به عبدالله و خواستهای توافقنامه حکومت وحدت ملی وقعی نگذاشت، اما حکومت باید جهت اجرا نشدن مواد توافقنامه سیاسی، جوابهای قانعکنندهیی برای مردم داشته باشد.
مردم از حکومت خود اصلاحات، انتخابات شفاف پارلمانی و تعدیل قانون اساسی را میخواهند و بلاخره منتظر توزیع شناسنامه برقی هستند.
اینکه عبدالله حالا از طرف برخی از حمایتگرانش نیز به بیکفایتی متهم میشود و افکار عمومی هم از وی ناخرسند شده، ممکن تیم ارگ بتواند در چین شرایطی فشار بر عبدالله را چندبرابر ساخته و از این فرصت استفاده نمایند، اما واقعیت دیگری هم وجود دارد که عدهی کثیری هم با امکانات نسبتن خوب به برجستهسازی ضعفهای حکومت وحدت ملی کمر بسته و از هیچ فرصتی صرفه نخواهند کرد. هر نارسایی در مورد مفاد توافقنامه حکومت وحدت ملی، فرصت و حربهی خوبی برای مخالفان سیاسی حکومت خواهد بود.
از عبدالله که بگذریم، این روزها رییسجمهور غنی نیز روزهای خوبی ندارد. سخنان وی نیز مملو از درماندگیهایی دیده میشد که به قول معروف «خرس را باید کاکا گفت.»
اظهارات رییسجمهور غنی درباره “فرمانبرداری” از حامد کرزی در محفل سالروز کشته شدن حشمت خلیل کرزی در ارگ ریاست جمهوری به باور برخی از کارشناسان، با صراحت تمام تمکینی در برابر سلطنتخواهی کرزی بود.
کرزی که هنوز هوای “سلطانی” به سر دارد و هرچند نه در کرسی قدرت، که میخواهد در جایگاه یک زعیم ملی پراقتدار همیشه بر حکومت و سیاست نظارت داشته باشد و هرازگاهی دست دراز کند، بلاخره رییسجمهور اصلاحطلب، تحولآور و قاطع را آهسته آهسته پس از چندین فشار خفیف و شدید، “فرمانبردار” ساخت!
مردم به اشرفغنی رای دادند که دیگر این ملک گرو کرزی، خانواده و تیم مافیاییاش نباشد. رای دادند تا شاید دستان زیادهخواهی یک خانواده مافیایی و تیم فاسدش از حقوق مردم اگر نه کوتاه، شاید کم گردد، اما حالا که قرار است حکومت دربست به شمول رهبر سیاسی کشور از کرزی «صیب» فرمانبردار شود، مردم به کدام آب رحمت رجوع کنند؟
دریافت دیگری نیز وجود دارد که شاید این هم بازیی در برابر بازی جناب کرزی باشد، تا حداقل از شر توطیه و دسیسههای خانهبرانداز وی چندروزی و تا فرصت بعدی نظام و حکومتداری در امان بماند. ولی تا زمانی که این گونه بازیهای موش و پشک و یا هر بازی دیگر در سیاستگذاری حکومت و سرنوشت ملت در کار باشد، کاری از پیش نخواهد رفت و آبی از آب تکان نخواهد خورد.
به هر روی آنچه از اظهارات دو رهبر حکومت وحدت ملی دریافت میشود؛ درماندگییی بیش نیست! با این دو رهبر درمانده، ملت درمانده را چی خواهد شد؟