تحلیل

دست‌آوردها و چالش‌های سیاست خارجی ما/ حلقۀ سوم (امریکا و هم‌پیمانانش)

در امتداد حلقه اول و دوم سیاست خارجی، در این مقاله به حلقۀ سوم سیاست خارجی یعنی ارزیابی سیاست خارجی افغانستان در قبال امریکا و متحدان‌اش پراخته می‌شود. به نظر می‌رسد رهبران حکومت وحدت ملی در امتداد این حلقه بیشترین دست‌آورد را در سیاست خارجی افغانستان کسب نموده‌اند.

امریکا مهم‌ترین بازیگر تاثیرگذار در سیاست خارجی افغانستان پس از سقوط طالبان پنداشته می‌شود. در عین حال نقش امریکا را در دولت‌سازی افغانستان نیز نمی‌توان در طول 15 سال گذشته نادیده گرفت. روابط دو کشور افغانستان و امریکا در اواخر حکومت حامد کرزی با چالش‌های فراوانی همراه بود. در دوره کرزی مهم‌ترین اقدامی که باید صورت می‌گرفت، امضای پیمان امنیتی بود که امضا نشد و این موضوع روابط دو کشور را دچار مشکل نموده بود. از این رو، پس از شکل‌گیری حکومت وحدت ملی، اولین اقدام، امضای پیمان امنیتی با امریکا و ناتو بود و در نتیجه امضای این پیمان روابط افغانستان و امریکا دوباره به وضعیت عادی خویش بازگشت.

از دریچه سیاست خارجی، این پیمان امنیتی و پیمان‌های امنیتی دیگر در امتداد حلقه سوم سیاست خارجی و با هدف تامین صلح و ثبات امضا شده بود. به‌رغم اینکه اهمیت روابط افغانستان و امریکا، بیشتر از کشورهای حلقه اول و دوم بوده است، اما با حال این کشور پس از کشورهای همسایه و اسلامی تعیین شده است. اتخاذ چنین تصمیمی می‌تواند بیشتر در امتداد حساسیت‌زدایی ناشی از گسترش روابط امنیتی و سیاسی افغانستان با امریکا می‌تواند پنداشته شود.

امضای پیمان امنیتی به مثابه مهم‌ترین اقدام برای ثبات سیاسی، اقتصادی و امنیتی پنداشته می‌شود. به‌رغم اینکه این پیمان ماهیت امنیتی برای افغانستان داشته است، اما مهم‌ترین پیامد امضای آن ادامه یافتن حمایت‌های اقتصادی امریکا و هم‌پیمانانش برای افغانستان است. رسمیت یافتن حضور نیروهای امریکایی و ناتو، فرصت حمایت‌های اقتصادی این کشورها را نیز برای افغانستان فراهم ساخت.

بخش مهمی از روابط افغانستان با امریکا فراتر از روابط دوجانبه و بیشتر در قالب روابط چندجانبه صورت می‌گرفته است. در امتداد روابط چندجانبه ما با امریکا، کنفرانس‌های بین‌المللی پیرامون افغانستان مهم‌ترین موضوع مورد بحث ما در سیاست خارجی تعبیر می‌شود.  پس از روی کار آمدن رهبران حکومت وحدت ملی سه کنفرانس مهم لندن، وارسا و بروکسل با حمایت امریکایی‌ها صورت گرفت. پس از ایجاد حکومت وحدت ملی، کنفرانس لندن در اواخر سال 2014 با محوریت افغانستان تدویر یافت که در آن حکومت افغانستان طرح‌های خویش را برای اصلاحات ارایه نمود و با استقبال گرم کشورهای کمک‌کنندۀ افغانستان روبه‌رو شد. در کنفرانس لندن 59 کشور بر تعهدشان به حمایت از افغانستان تاکید کردند و از پروسۀ صلح به رهبری افغان‌ها نیز حمایت کردند.

پس از کنفرانس لندن، کنفرانس‌های وارسا و بروکسل مهم‌ترین کنفرانس‌ها در مورد افغانستان به شمار می‌روند. در کنفرانس وارسا در جولای 2016 حکومت افغانستان موفق شد تا تعهد کمک 5 میلیاد دالری جامعۀ جهانی تا سال 2020 را به دست آورد. تفاوت عمده میان این کنفرانس با بروکسل در این بود که کنفرانس وارسا بیشتر روی بخش‌های امنیتی و نیروهای امنیتی افغان تمرکز داشت، ولی در کنفرانس بروکسل قضایای بازسازی افغانستان، رشد اقتصادی، مبارزه با فساد اداری، حقوق بشر و الحاق اقتصادی کشور مورد بحث قرار گرفت. در امتداد کنفرانس وارسا؛ کنفرانس بروکسل برای کمک به افغانستان، در شهر بروکسل پایتخت بلجیم به تاریخ 4 و 5 ماه اکتوبر (2016) برگزار شد. جامعۀ جهانی در این کنفرانس متعهد شد که تا سال 2020 میلادی، 15.2 میلیارد دالر به افغانستان کمک کند.

امضای پیمان امنیتی و موفقیت رهبران حکومت وحدت ملی در سه کنفرانس این دوره، تمامی نیازمندی‌های اقتصادی حکومت را مرفوع کرده است. روی هم رفته، در دوره ریاست جمهوری بارک اوباما، دست‌آوردها قابل ملاحظه بوده است. با پایان یافتن حکومت بارک اوباما و پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهور امریکا، فصل تازه‌یی برای روابط افغانستان با امریکا در حال شکل گرفتن است. به‌رغم اینکه سیاست ترامپ در مورد افغانستان با تغییرهایی همراه خواهد بود، اما همچنان دیدگاه جمهوری‌خواهان و اهمیت طرح مبارزه با تروریزم و مدیریت سلاح اتمی پاکستان؛ جایگاه و اهمیت افغانستان را در سیاست خارجی امریکا حفظ می‌کند.

نقش امریکا به عنوان بازیگر مهم در مسایل داخلی و خارجی افغانستان بارز است. گسترش روابط با این کشور در سطوح دو و چندجانبه از جمله الزامات اصلی سیاست خارجی ما به شمار می‌رود. در این راستا، پیروزی ترامپ در امریکا، الزامات تازه‌یی را می‌طلبد تا دستگاه دیپلماسی افغانستان در جهت گسترش روابط با امریکا و جلب توجه و حمایت مقامات این کشور انجام دهد.

دستگاه سیاست خارجی امریکا متاثر از متغیرهای متکثر داخلی این کشور است که نیازمند وجود لابی‌هایی می‌باشد که برای حمایت سیاست خارجی افغانستان کار کنند. لازم است تا افغانستان  بودجه مشخصی را برای لابی سیاست خارجی افغانستان در امریکا اختصاص دهد تا از طریق آن بتوانیم موثریت بیشتری در رفتار امریکا در قبال افغانستان و یا در قبال کشورهای دیگر مانند پاکستان داشته باشیم.

در یک ارزیابی کلی از سیاست خارجی افغانستان در حلقه سوم و روابط با امریکا باید گفت که نتایج به دست آمده از این حلقه موجب ثبات و امتداد یافتن حکومت وحدت ملی شده است.

حمایت‌های امریکا و حامیان امریکا در افغانستان نه تنها توانسته است، موجب رفع مشکلات مالی شود، بل موجب گسترش اعتبار سیاسی افغانستان در نزد کشورهای منطقه گردیده است. به‌رغم اینکه منافع مشترک ما و امریکا، موجب برخی از حساسیت‌هایی در روابط با کشورهای همسایه و منطقه می‌گردد، با این حال دیپلماسی فعال افغانستان در امتداد برنامه‌های اقتصادی، توانسته است این حساسیت را کاهش دهد. بهره‌برداری از حمایت‌های سیاسی و اقتصادی امریکا در امتداد برنامه‌های اقتصادی منطقه‌یی مانند، کاسا 1000، تاپی، راه لاجورد،  بندر چابهار و راه آهن پنج‌جانبه؛ از یک‌سو بسترهای مالی و اقتصادی آن فراهم خواهد نمود و از سوی دیگر  الزامات و حمایت‌های سیاسی را نیز به همراه خواهد داشت.

چالش‌های تحقق دیپلماسی بهره‌گیری از حمایت امریکا در برنامه‌های اقتصادی منطقه، شکل‌گیری حساسیت در روابط با کشورهایی همچون ایران و تا حدی چین است. برای کاهش حساسیت در این حوزه لازم است تا دیپلماسی فعال با هدف کاهش حساسیت و اعتمادبخشی در مورد نبود تهدید از طرف امریکا و به خصوص از موضع افغانستان علیه آن‌ها اتخاذ گردد.

بی‌گمان کشورهای در حال بحران بیش از هر کشور دیگر ضرورت به دیپلماسی فعال دارند. ضعف، شکنندگی و ناکامی آن‌ها موجب گسترش نفوذ کشورهای دیگر می‌گردد. پس از جنگ دوم جهانی کشورهای بزرگ هیچ‌گاه به صورت مستقیم به رقابت و یا منازعه با یگدیگر نپرداخته‌اند، بل آن‌ها با یکدیگر در کشورهایی مانند افغانستان به رقابت و یا منازعه پرداخته و می‌پردازند. برای رهایی از وضعیت شکنندگی و یا ضعف لازم است تا دیپلماسی فعال در سطوح مختلف اتخاذ گردد تا اول تهدیدها دفع گردد. دوم حساسیت‌زدایی شود. سوم همراه‌سازی و در نهایت برای همکاری موثر و درازمدت هنجارهای مشترک همکاری ساخته شود. دست‌یابی به این مهم ضرورت به تلاش شبانه‌روزی دستگاه سیاست خارجی افغانستان دارد.

سید مهدی منادی/ بخش سوم

پژوهشگر روابط بین‌الملل و سیاست خارجی

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا