دومای روسیه از دوران تزارها تا پوتین
تاریخ دومای روسیه از زمان تزارها تا پوتین، نمادی از نقش شخصیت در قدرت است، تنها شخصیتهای بزرگ و تاریخساز که برده و مست قدرت نمیگردند، میتوانند کشورهای خود را از فجایع تباهکننده؛ که منجر به خونریزی و تجزیه میشود، نجات بدهند. پوتین روسیه را از خطر فروپاشی که موافقان و مخالفان آنرا ناگزیر تصور میکردند، نجات داد. تاریخ دومای روسیه میتواند برای قوای مقننه و اجراییه کشورما آموزنده باشد و استادان، دیپلماتها، پژوهشگران و خبرنگاران و اهالی جامعۀ مدنی در تحقیقات علمی و امور روزمره از آن استفاده کنند.
دومای روسیه در طول بیش از یکقرن با جنجالهای سیاسی، رویدادهای غیرمترقبه و فراز و نشیبهای گوناگون روبهرو و همواره مرکز توجه مردم این کشور و جهانیان بوده است. نخستین دوما در17 اکتوبر سال 1905 تشکیل شد و نمایندگان آن در 26 اپریل 1906 در کاخ زمستانی نیکولای دوم، تزار روسیه، با وی دیدار کردند.
نخستین دوما، دارای 499 نماینده از اقشار مختلف مردم بود که اکثریت آنها را کشاورزان و پنج درصد آن را افرادی دارای تحصیلات عالی و 28 درصد را نمایندگان طبقه روحانیون تشکیل میدادند. 33 درصد از نمایندگان دوما را طرفداران تزار، 17 درصد آنرا نیروهای کارگران و زحمتکشان، 5 درصد را نیروهای مستقل و11 درصد را سوسیال دموکراتها تشکیل میدادند.
دومین دومای روسیه در زمان تزارها که در سال 1907 تشکیل و مدت فعالیت آن 5 سال اعلام شد، تنها توانست 103 روز فعالیت کند و بهدستور تزار منحل گردید.
دومای سوم، در سال 1907 تشکیل و ضمن فعالیت 5 سالۀ خود و برگزاری 621 جلسۀ علنی، 2500 طرح و لایحه را تصویب کرد.
چهارمین دومای روسیه نیز در سال 1912 تشکیل شد و در فضای آرام بهحیات سیاسی و قانونی خود تا سال 1917 ادامه داد.
دومای روسیه در طول حکومت تزارها، به ظاهر مدافع آزادیهای سیاسی و مدنی بود ولی اکثر نمایندگان که به فرمان و اشارٖۀ شاه انتخاب میشدند، همواره مطیع و گوش بهفرمان دربار بودند.
تزار روسیه نیز حق داشت بر اساس میل خود درهر زمان دوما را لغو و یا فعالیت آنرا متوقف سازد. با وقوع کودتای بلشویکی در ماه اکتوبر 1917 دوما منحل و
شورای نمایندگان خلقها جا نشین آن شد.
رهبر بلشویکها رژیم تزار را زندان خلقها و نمایندگان دوما را مزدوران دربار تزار خواند، که نقش زندانبان را در مقابل خلقها بازی میکردند.
پس از فروپاشی شوروی و در سالهای اول تاسیس روسیۀ نوین، پارلمان این کشور مانند دوران شوروی به وظیفۀ خود عمل میکرد. در سالهای نخست پس از فروپاشی شوروی، پارلمان روسیه به مرکز نیروهای مخالف بوریس یلتسین، رییسجمهور وقت تبدیل شد که برای مدتی بحرانهای سیاسی و اجتماعی، به همراه داشت. مخالفان به رهبری روسلان حزبولاتف، رییس پارلمان و آلکساندر روتسکوی، معاون رییسجمهور روسیه، برای مدتی ساختمان پارلمان را به مرکز فعالیتهای خود علیه دولت تبدیل کردند. ادامۀ اختلافات بین پارلمان و رییسجمهور در مرکز، در حال تبدیل شدن به یک جنگ داخلی بود. اکثر سیاستمداران نسبت بهدچار شدن روسیه به سرنوشت شوروی و فروپاشی آن هشدار دادند. اکثر رییسان جمهوری و سران مناطق 89 جمهوریها و مناطق خود مختار روسیه از فرامین یلتسین سرپیچی و دستورات پارلمان را اجرا میکردند.
مردم با برگزاری تظاهرات در اطراف پارلمان که شمار آنها به هزاران نفر میرسید، یلتسین را به «خیانت به وطن» متهم ساخته و او را بهعنوان عامل شماره یک فروپاشی شوروی، فقرعمومی و انحطاط نیروهای مسلح معرفی میکردند.
بوریس یلتسین، رییسجمهور وقت در 12 سپتامبر سال 1993 با صدور فرمانی؛ قانون اساسی را لغو و اختیارات پارلمان را سلب کرد. در واقع این دومین کودتای یلتسین، بعد از فروپاشی شوروی و روسیۀ نوین بود. لغو قانون اساسی و اختیارات پارلمان را دادستان کل و دادگاه قانون اساسی روسیه؛ ضد قانون اساسی اعلام نمود. در اطراف پارلمان، سیمهای خاردار کشیده شد تا از ورود بیشتر مردم جلوگیری گردد.
در ماه اکتوبرهمان سال، ساختمان پارلمان که بهوسیلۀ مخالفان اشغال و به مرکز ستاد فرماندهی آنها تبدیل شده بود، با استفاده از انواع سلاح و تجهیزات؛ از جمله توپخانه، مورد حمله قرار گرفت و به آتش کشیده شد. کاخ پارلمان که به کاخ سفید روسیه معروف گردیده بود، در اثر آتش توپخانه به کاخ سیاه تبدیل شد. در نتیجۀ این سرکوب بیرحمانه، 140 نفر کشته و تعداد زیادی مجروح شدند که در میان کشته شدگان، از16ساله تا 50 ساله بودند.
روسلان حزبولاتف، رییس پارلمان و معاون رییسجمهور، بازداشت شدند. مردم بر روی دیوارهای پارلمان با خون نوشته بودند که ما از آزادی و قانون اساسی دفاع نمودیم. دولت برای اینکه مهندسان و کارگران روسیه، وقایع و واقعیت داخل پارلمان را بعد از حمله پولیس و ارتش ندانند، از کارگران و مهندسان ترکیه دعوت بهعمل آمد تا آن را تعمیر نمایند.
یلتسین، پس از حمله به پارلمان و زندانی ساختن خطرناکترین رقبای سیاسی خود، امیدوار بود تا قدرت مطلق در روسیه را، بهویژه با کاهش اختیارات پارلمان جدید، به نام دوما در اختیارخود داشته باشد. بر اساس قانون اساسی جدید روسیه، اختیارات دوما کاهش یافت.
نمایندگان نخستین دوما در روسیۀ معاصر، در ماه دسامبر سال 1993 برای مدت دو سال انتخاب شدند. در نخستین دوما، بر خلاف انتظار کرملین، حزب ملیگرای لیبرالدموکراتیک روسیه، بهرهبری ژیرینوفسکی، سیاستمدار جنجالی اکثر کرسی را بهدست آورد و پس از آن احزاب «انتخاب ما روسیه» به رهبری ایگور گایدار، نخستین نخستوزیر روسیه، کمونیستها، کشاورزان، زنان و یابلوکو، قرار گرفتند که از عجایب، انتخابات نخستین دوما بعد از حمله به پارلمان بود.
دموکراتهای طرفدار کرملین، قدرت کنترول دوما را از دست داده، و در همین حال مخالفت خود را برعلیه انتخاب رییس دوما، در عالیترین مرجع قانونگذاری، بهوسیلۀ اعضای ملیگرای حزب لیبرال دموکرات نشان دادند. در نتیجه رایزنیهای فراوان، بین مخالفان و موافقان به توافق رسیدند که رییس دوما از حزب کشاورزان تعیین شود که در نتیجۀ آن ایوان ریبکین به این مقام انتخاب شد. ساختمان دوما از کاخ سفید به مرکز منتقل گردید تا مجددن مرکز تجمع مخالفان قرار نگیرد.
نخستین دوما به رغم اینکه تحت تاثیر کرملین قرار نداشت در فضای نسبتن آرام به تصویب طرحها و لایحههای مختلف پرداخت.
این دوما، به رغم درخواست برخی از محافل سیاسی و اجتماعی روسیه و در نتیجه توافق با کرملین از تشکیل کمیسیون تحقیق برای حمله به ساختمان پارلمان خودداری، ول ایحه، عفو حزبولاتف، رییس پارلمان سابق و روتسکوی، معاون رییسجمهور سابق را تصویب کرد.« حزبولاتف از دانشمندان سرشناس روسیه و از جمهوری مسلماننشین چچن است، روتسکوی، در زمان جنگ شوروی در افغانستان پیلوت و اسیرگردیده بود.»
دومای دوم روسیه در سال 1995 با اکثریت حزب کمونیست، کشاورزان، خانۀ ما روسیه، یا بلوکو و لیبرالدموکرات تشکیل شد. در دومای دوم مسایل سیاسی، سایر مسایل و بررسی و تصویب لوایح قانونی را تحت تاثیر خود قرار داده بود. دولت برای پیشبرد و تحقق اصلاحات اقتصادی بازار آزاد از کنترول مطلق بر دوما برخوردار بود و بههمین دلیل، مشکلات اقتصادی و فقر اعتماد مردم را نسبت به دولت را کاهش داد. بودجۀ کشور بهموقع تصویب نمیشد و مردم در یک وضعیت بیثبات سیاسی اطمینان به آینده را از دست داده بودند.
تصویب لوایح مربوط به ملیساختن اراضی، سرمایهگذاریهای خارجی، اصلاحات منابع طبیعی و ارتش، به مخالفت شدید کمونیستها روبهرو شد.
در دومای دوم، قدرت کمونیستها افزایش یافت و با حمایت نیروهای دموکرات و لیبرالدموکرات؛ گنادی سلیزنیف، بهعنوان رییس دوما، از کمونیستها تعلق گرفت، ولی آنها از اکثریت مطلق آرا، برای سلب اعتماد از دولت و یا برکناری رییسجمهور برخوردار نشدند. انشعاب در میان دموکراتها افزایش یافت لف روخلین، رییس کمیسیون دوما در امور دفاعی، از حزب “خانۀ ما روسیه” که ریاست آنرا چرنومیردین، نخستوزیر روسیه برعهده داشت؛ پرچم مخالفت علیه دولت و کرملین را در دوما به اهتزاز درآورد.« روخلین از جنرالهای با نفوذ در ارتش روسیه بود و در جنگ افغانستان شرکت ورزیده بود و در سال 1997 در ویلای تابستانی توسط افراد مشکوک و نامعلوم به قتل رسید».
وی خواستار برکناری یلتسین، از ریاست جمهوری، بهخاطر فروپاشی شوروی و همچنین اتهامات دیگری؛ چون سقوط صنایع نظامی، انحطاط ارتش و قتل تدریجی روسها شد. رییسجمهور برای دور گردانیدن اوضاع بحرانی، تنها دست بهتغییراتی در میان اعضای دولت میزد.
یلتسین، در دوران زمامداری خود، هفت نخستوزیر را انتخاب و برکنار کرد، ولی این جابهجاییها؛ در تثبیت اوضاع سیاسی و اقتصادی، هیچگونه تاثیری نداشت. وضعیت اقتصادی روسیه در سال 1998 بر اثر سقوط ناگهانی ارزش روبل، با یک بحران جدی روبهرو شد. در نتیجۀ این بحران که ارزش هر دالر از 4 روبل به 18 و20 روبل رسید، مردم در سراسیمگی عجیبی بهسر میبردند. وضعیت اقتصادی و سیاسی به حدی دشوار وغیر قابل پیشبینی شده بود که حتا اطرافیان رییسجمهور نیز امید چندانی به وضعیت پیش آمده نداشتند.
کمونیستها برای بهدست گرفتن قدرت و بدنام ساختن بیشتر یلتسین، در ماه می سال 1999 پیشنهاد برکناری وی از ریاست جمهوری را در دستور روز دوما قرار دادند.
کرملین، با نویدهای سیاسی به جناحهای مختلف و تطمیع نمایندگان انفرادی، توانست بوریس یلتسین را از این بحران سیاسی موقتی، که درواقع آفتاب عمر سیاسی آن بر لب بام رسیده بود، نجات بدهد. در نتیجۀ رایگیریهای صورت گرفته، تنها 180 نماینده به برکناری یلتسین رای دادند، در حالی که برای تحقق این امر به 226 رای نیاز بود.
روسیه در وضعیت بحرانی و در حالی که رییسجمهور آن امید به آینده را از دست داده بود، انتخابات سومین دور را در سال 1999 برگزار کرد. در نتیجۀ این انتخابات، احزاب کمونیست، روسیۀ واحد، میهن، اتحادیۀ راستگرایان، لیبرالدموکرات و یابلوکو موفق به راهیابی به دوما شدند.
گنادی سلزبیف، از حزب کمونیست، دوباره به ریاست دوما انتخاب شد و کمونیستها 15 کمیسیون از 28 کمیسیون دوما را بهخود اختصاص دادند. کمونسستها به رغم این پیروزی نتوانستند اکثریت کامل و 226 رای را برای تصویب طرحها و لوایح مورد نظرخود بهدست آورند.
در سال 1999 حادثۀ غیرمترقبه در روسیه بهوقوع پیوست و بوریس یلتسین، رییسجمهور تمامیتخواه و مطلقالعنان این کشور، در 31 دسامبر استعفای خود را از این مقام اعلام کرد. از مردم روسیه عذرخواهی نمود و از ولادیمرپوتین خواست تا روسیه را نجات بدهد، به این ترتیب چند ساعت مانده به آغاز سال جدید میلادی، عمر زندگی سیاسی یلتسین، در کاخ کرملین پایان یافت و ولادیمیرپوتین بهعنوان کفیل ریاست جمهوری عهده دار امور شد.
پوتین که تجربۀ پیروزی و شکست اصلاح طلبان در سالهای اخیر، چون گورباچف و یلتسین را خوب فرا گرفته بود، ابتدا بهجای مقابلهجویی با کمونیستها، این حزب را یگانه حزب قوی در روسیه نامید. وی بهخاطر احترام به عقیدۀ نسلهای گذشته، دفن جسد مومیایی لنین را اقدام پیش از موعد خواند، و تاکید کرد که تا زمانیکه ثبات سیاسی در کشور برقرار نشود، امکان توسعه اقتصادی وجود نخواهد داشت. ولی در اولین اقدام بهاصلاح ساختار شورای فدراسیون «مجلس سنای روسیه» که روسای جمهوری و سران مناطق خودمختار، با مصونیت کامل و بدون هیچگونه رای گیری به عضویت آن در میآمدند، دست زد.
پوتین برای تقویت موضع حکومت مرکزی در مناطق، این حق را از آنها سلب کرد و خاطرنشان ساخت که روسای جمهوری و سران مناطق نمیتوانند بهطور همزمان عضو شورای فدراسیون نیز باشند. درواقع به شهزادهنشینان نوبه روزگار رسیده، دوران یلتسین نشان داد که انکسار قدرت باعث هرج ومرج و بیثباتی میشود و ثباتدهنده باید یک «قدرت» باشد.
کرملین، همزمان دست به اقداماتی در رابطه با دوما زد که اولین آن ایجاد انشعاب در بین کمونیستها بود. کمونیستها از گینادی سلزنف، عضو حزب، درخواست کردند تا از مقام ریاست به رسم اعتراض استعفا بدهد، ولی او از این تصمیم حزب خوداری ورزید، در نتیجۀ این اقدام گنادی سلزنیف، رییس دوما، از حزب کمونیست سلب اعتماد شده، بهمقام خود باقی ماند. کمونیستها در ادامۀ این روند ریاست چند کمیسیون را نیز از دست دادند که ضعیف شدن موضع آنها منجر به تصویب لوایح مربوط خرید و فروش زمینهای کشاورزی در روسیه شد.
از طرحهای عمدِ دیگری که در دومای سوم و به رغم مخالفت کمونیستها به تصویب رسید، سرمایهگذاری خارجی، دادن حق تابعیت روسی به خارجیان و تصویب لوایح بودجه پیش از سال جدید بود. در دومای سوم روسیه همچنین توافقنامۀ کاهش سلاحهای تهاجمی راهبردی، بین امریکا و روسیه، بهتصویب رسید. کرملین در طول فعالیت دومای سوم و با توجه به دست نیافتن حزب حاکم “خانه ما روسیه ” به حد اکثر آرای لازم را برای تصویب لوایح تکیه اصلی را بهروی حزب «روسیۀ واحد» گذاشت. این حزب با احزاب «میهن ما» و حزب «راستگرایان» یک جناح مرکزگرای قوی ایجاد و دوما را تحت کنترول خود در آورد.
سومین دومای روسیه، در تاریخ روسیۀ معاصر، به جنگ سیاسی بین قوای مقننه و مجریه پایان داد.
چهارمین دومای روسیه با حضور ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه، کار خود را آغاز کرد. احزاب روسیۀ واحد، کمونیست، لیبرالدموکرات و میهن، به ترتیب 120، 40 ،36 و29 کرسی را بهدست آوردند. 225 کرسی دیگر دوما نیز بهوسیلۀ نامزدهای منفرد؛ که اکثریت آنها از طرفداران دولت بودند، تعلق گرفت. به این ترتیب، دومای چهارم روسیه، دومای کاملن هماهنگ با کرملین شد.
نتایج انتخابات پنجمین و ششمین دومای روسیه، پیروزی چشمگیر پوتین بر تمام رقبای سیاسی راستگرا و چپگرا بود. در این دوما؛ احزاب روسیۀ واحد، کمونیست، لیبرالدموکرات و روسیۀ عادل، به ترتیب 315، 57 ،40 و38 کرسی را بهدست آوردند. احزاب لیبرالدموکراتهای طرفدار به غرب، بدون آنکه از خود اثری بهجا بگذارند، از صحنۀ سیاست روسیه بر کنار و مانند برف بهاری آب گردیدند.
امروز پوتین در صحنۀ سیاسی کشور رقیب ندارد و حتا تمام جناحهای مخالفین، مانند حزب حاکم، از سیاستهای پوتین در امور بینالمللی، به اتفاق آرا حمایت و پشتیبانی میکنند و محبوبیت پوتین بعد از شانزده سال زمامداری، در میان مردم بیشتر شده است و مردم او را ناجی روسیۀ نوین میدانند. در هفتمین انتخابات دومای روسیه که بهتاریخ 18 سپتامبر 2016 برگزار میشود، احزاب گوناگون مانند حزب روسیۀ واحد، کمونیست، روسیۀ عادل، لیبرالدموکرات و سایر احزاب سیاسی چپی و دموکراتهای طرفدار به غرب، برای راهیابی به دوما، به رقابت خواهند پرداخت.
انتخابات هفتمین دوره دوما در شرایط بغرنج جهانی، از اهمیت بزرگ برای مدرنسازی اصلاحات سیاسی و اجتماعی داخلی و ارتقای روسیه در سطح بینالمللی برخوردار خواهد بود. در این انتخابات مردم 450 نماینده را از سراسر روسیه و از آنجمله؛ از جمهوری نو تاسیس کریما، انتخاب میکنند که 225 نماینده توسط احزاب سیاسی و225 نمایندۀ انفرادی انتخاب میگردند. هر حزبی که بتواند از پنج درصد آرا عبور کند، به دوما راه مییابد و نمایندگان افرادی با کسب رای اکثریت برنده میگردند.
احزاب و نمایندگان انفرادی از حقوق و امتیازات مساوی در رسانههای گروهی برخوردارمیباشند. پیشگویی صحنهسازان سیاسی و روحیۀ عمومی در جامعۀ روسیه، حاکی از آن است که حزب روسیۀ واحد رییسجمهور پوتین در انتخابات رای اکثریت را بهدست خواهد آورد و احزاب کمونیست، روسیۀ عادل و لیبرالدموکرات نیز مانند سابق به دوما راه خواهند یافت، ولی دربارۀ سایر احزاب چپی و احزاب متفرق غربگرا، شک و تردید دارند که از پنج درصد آرا عبور کنند.
دومای روسیه که از زمان تزارها تا پوتین، مرکز مبارزات بعضن سیاسی خونین بود، امروز تنها وظایف قانونی خود را انجام میدهد و بهطور هماهنگ با قوای اجراییه از سیاستهای خارجی رییسجمهور و منافع ملی روسیه حمایت میکنند. اگرچه دربارۀ برنامههای اقتصادی و اجتماعی با حزب حاکم اختلاف نظر دارند. در دومای روسیه 1353 خبرنگار خارجی و داخلی بهطور آزاد، تحولات داخلی و خارجی را از عالیترین مرجع قانونی روسیه گزارش میدهند.