روحیۀ خشونتگستر رسانه
افغانستان کشوری است که هر ارزشی به محض ورود به این جغرافیا رنگ و بوی دیگری میگیرد و از اصل خویش دوری میجوید. ما در اینجا همیشه شاهد تحقق دگرگونه ارزشهایی هستیم که خواستگاه اصلی آن ارزشها کشورهای مدرن و متمدن است. حتا شیوههای حکومتداری از شاهی تا جمهوری و کمونیستی و دموکراسی در این سرزمین چنان که باید، تحقق نیافته است؛ بل چنان تغییر شکل و ماهیت یافتهاند که حتا برای بانیان اصلیاش تنفربرانگیز شده است. البته در کشورهای دیگر نیز ممکن است برخی ارزشهای مدرن را مطابق به اقتضا و اخلاقیات و سنتهای جامعهشان تغییر داده و سپس نهادینه کنند؛ اما آنجا آگاهانه و حسابشده اتفاق میافتد و اینجا بیقاعده و ناآگاهانه و سر به خود.
بیگمان کار رسانهیی و رسانهداری هم در این سرزمین مستثنا از این امر نبوده است. چنان که نیک پیداست، ما در چهارده سال گذشته شاهد رشد و تعدد بیسابقه رسانهها در افغانستان بودیم. در آغاز حکومت کرزی که تازه برخی از رسانههای شخصی دیداری به فعلیت و فعالیت درآمدند، موسسۀ انترنیوز که یگانه نهاد حمایتکنندۀ رسانهها بود، برخی از جوانان را برای آموزش شیوههای گردانندگی مدرن به بیرون از کشور فرستاد. یکی از این کارگاههای ششماهه که در بریتانیا برگزار شده بود، به جوانان افغان شیوۀ گردانندگی چالشمحور را آموزش داد. یکی دو تن از این جوانان پس از فراگیری این شیوۀ گردانندگی، در تلویزیون طلوع استخدام شدند و از همان آغاز گردانندگی چالشمحور در این خطه جایش را به گردانندگی خشونتمحور و پرخاشگر عوض کرد. هرچند در آغاز این شیوه برای بینندههای افغان تازه و ناشناخته بود؛ اما به زودی در بازار کار رسانهیی تبدیل به مُد شد. امروزه این مُد به حدی گسترش یافته و نهادینه شده که حتا ذایقۀ بینندهها نیز به این تندی عادت کرده است و اگر گردانندۀ یک برنامۀ سیاسی با آرامش پرسشی مطرح کند و شمرده حرف بزند، برای درصد بالایی از بینندهها لذتبخش نیست.
در کتاب «هنر» داکتر علی شریعتی آمده است: «متاسفانه در جامعهیی که در سطح محدود و متوقف و راکدی قرار دارد، سرنوشت معانی هم رقتبار است. وقتی مسألهیی یا فکری طرح میشود، غالبا نفهمیده، نشنیده، ندانسته و نشناخته، قاطعانه در برابرش ایستادگی میشود و نهتنها با استدلال و علم و سخن، بل با همۀ راهها و طرق غیراخلاقی هم کوبیده میشود و با آن مبارزه میشود. اگر طرف از گود در رفت، خفه میشود؛ اما اگر پوستکلفت بود به هر قیمتی ایستاد، بعد مُد میشود؛ مد که شد، مبتذل میشود و به قدری مبتذل میشود و رنگ عوض میکند که خود آن آقا (صاحب فکر) توبه میکند.» هرچند منظور داکتر شریعتی جامعۀ ایران است؛ اما این گفته به راحتی برای ما افغانها هم قابل تعمیمم است. گردانندگی خشونتپرور و پرخاشگر نیز در میان رسانههای دیداری افغانستان به یک مُد بیبدیل تبدیل شده است و هر کدام از این رسانهها به نحوی در این زمینه با هم رقابت میکنند.
البته تلویزیون «طلوع» و «یک» در سکوی نخست این رقابت قرار دارند. چنان که دیده میشود اکنون مهارت در جنگاندازی و تندی در لحن و سرعت در گفتار و بلند بودن تون و ریتم از امتیازات یک گرداننده به شمار میرود. از آنجایی که گردانندگی پرخاشگر و خشونتمحور به شدت بینندههای افغان را تحت تاثیر قرار داده است، مجاهد کاکر که یکی از باسوادترین گردانندگان تلویزیون طلوع بود، به دلیل داشتن ریتم آرام و شمرده حرف زدن به مراتب از شهرت و محبوبیت کمتری به نسبت گردانندگان جوان و پرخاشگر قرار داشت. در این شیوه از بحثهای تلویزیونی که اکنون مروج و نهادینه است،
عمدتا گردانندگان در پی یافتن راهحل برای موضوع و مسالۀ مورد بحث نیستند، بل آماج اصلی، مغلوب کردن مهمان برنامه و خلق ستیزه میان مهمانها و جدل است تا یک گفتگوی سالم و هدفمند. چنان که دیده شد در همین اواخر در یک برنامۀ تلویزیون «یک» که بحث روی پیوستن حزب اسلامی به پروسۀ صلح بود، نمایندۀ حزب اسلامی با رهبر حزب کار و توسعه درگیری فزیکی داشتند. بیگمان روی آنتن فرستادن یکچنین برنامۀ ضبطشده که بخشی از آن درگیری محض فزیکی است و همچنین تریلر ساختن از جریان درگیری، نشانگر آن است که رسانه در پی گفتگوی سالم نبوده است و عملا خشونت را ترویج میکند.
شوربختانه امروزه روحیۀ خشونتگستری چنان در میان رسانههای داخلی افغانستان ساری و جاری است که به ندرت اتفاق میافتد یک خبر خوب و امیدبخش در سرخط یک رسانه قرار بگیرد. بیگمان وضعیت امنیتی در افغانستان آنچنان به سامان نیست؛ اما هرگز نمیتواند به این معنا باشد که هیچ اتفاق خوب و امیدبخشی در این سرزمین نمیافتد. اگر بخشی اشکال مبنی بر نبود خبرهای خوب و خوش به وضعیت برگردد، بیشک بخشی از آن به روحیۀ بدبینانۀ رسانهها تعلق دارد که همیشه خبرهای از جنس جنگ و انتحار در سرخط قرار دارند و از اهمیت خبری بیشتری برخوردارند.
بنابراین بر معینیت نشراتی وزارت فرهنگ است تا با مسوولان رسانههای شخصی به گفتگو بنشیند و برای تغییر روحیۀ خشونتگستر و پرخاشگر رسانهها برنامه بریزد. برای تضعیف روحیۀ تند و پرخاشگر گردانندگان رسانههای داخلی باید از برنامههای سیاسی و گردانندگان رسانههای معیاری و معتبر جهانی الگوگیری شود. در غیر این صورت ما روز به روز شاهد تشدید درگیریهای فزیکی و ترویج خشم و خشونت از سوی رسانهها خواهیم بود.