روسیه؛ هنوز هم شبحی برای اروپا!
پارلمان اتحادیه اروپا با تصویب قطعنامهیی جنگ خبری را رسمن علیه کرملین اعلام کرد. در این قطعنامه رسانههای دولتی روسیه مانند شبکه تلویزونی «روسیه امروز»، «آژانس خبری ریا نووستی»، «جهان روسیه» و «سپوتنیک» به تفرقه و نفاقافگنی میان کشورهای اتحادیه اروپا و تبلیغات کاذبانه متهم میگردد. حتا نام این رسانهها در ردیف داعش و افراطگرایان اسلامی که در روسیه سازمانهای ممنوعهاند ذکر گردیده است.
این قطعنامه در بزرگترین پارلمان جهان که 751 نماینده از 28 کشور اروپا دارد با 304 رای موافق و179 رای مخالف تصویب گردید و نمایندگان فرانسه، ایتالیا و یونان که طرفدار عادیسازی روابط با روسیه و لغو تحریمهای اقتصادیاند، علیه این قطعنامه رای دادند.
ترس و نگرانی اروپا از روسیه بعد از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و پیروزی رییسان جمهوری طرفدار روسیه در بلغارستان و ملداویا بیشتر گردیده است.
تشدید عمیق بحرانهای سیاسی در روابط روسیه و اروپا این جمله معروف کارل مارکس را در مانیفیست حزب کمونیست که «شبحی در اروپا در گذر است … شبح کمونیزم» اتحادیه اروپا را مجددن مانند دوران جنگ سرد دستخوش دودلی و انشعاب گردانیده است.
نمایندگان پارلمان اتحادیه اروپا نگرانی دارند که اروپا در شرایط جنگ با روسیه به سر میبرد و به مردم خود میگویند که واژهها، قویترین اسلحه در جنگ است و اگر بیدار نگردیم در این جنگ شکست خواهیم خورد.
تعدادی از نمایندگان پارلمان اتحادیه اروپا جا دادن نام داعش و اسلام افراطی را در ردیف رسانههای دولتی روسیه انتقاد نمودند که ما با ذکر نام داعش در ردیف رسانههای دولتی روسیه در واقع داعش را بهگونه دولت بهرسیمت میشناسیم، در حالی که داعش دولت نیست و یک سازمان قسیالقلب تروریستی و دشمن بشریت محسوب میگردد.
این قطعنامۀ پارلمان اروپا جنبه مشورتی دارد و تنها به کشورهای حوزۀ اتحادیه پیشنهاد میگردد تا هزینه اضافی را در بودجههای خود در جنگ خبری علیه کرملین تخصیص بدهند.
اگرچه خوشبینیها درباره عادیسازی روابط روسیه و امریکا بعد از پیروزی ترامپ ایجاد گردیده، ولی تصادفی نخواهد بود که کنگره امریکا بعد از قطعنامه پارلمان اتحادیه اروپا لایحهیی را به اتفاق آرا تصویب نمود که بر اساس آن علیه فعالیتهای «مخفیانه روسیه» در مقابل سایر کشورها به مقابله خواهد پرداخت.
رییسجمهور روسیه و برخی تحلیلگران سیاسی، تصویب این قطعنامه را توطیه علیه آزادی مطبوعات و برتریجویی غرب بر سایر کشورها محکوم نموده و مداخله سیاستمداران را در امور مطبوعات مغایر به آزادی بیان و سوءقصد به مهمترین رکن دموکراسی تفسیر نمودند.
ولادیمیر پوتین؛ رییسجمهور روسیه قطعنامه پارلمان اروپا را انحطاط سیاسی نمایندگان علیه دموکراسی خواند.
ماریا زاخا روفا؛ سخنگوی وزارت امورخارجه روسیه این قطعنامه را چون جنایت خبری محکوم نمود.
خبرنگاران روسیه قطعنامه پارلمان اتحادیه اروپا را بهگونهیی پیروزی خود در جنگ نرم علیه رسانههای اروپایی استقبال میکنند و میگویند که اروپا عصبی گردیده است، توانایی رقابت آزاد را ندارد و مانند سابق به همه درس دموکراسی و احترام به حقوق بشر را میآموزد. در دموکراسی هیچ کشوری حق مداخله و فشار را به سایر کشورها ندارد تا به نام دموکراسی ارزشها و کرامتهای اخلاقی و فرهنگی را پایمال بگرداند.
به باور کارشناسان روسیه، نخبگان و لیبرالدموکراتهای اروپا از دموکراسی و آزادی برای مخدوش گردانیدن افکار عمومی و مردم عوام بهرهبرداری میکنند تا توجه و افکار مردم را از واقعیتهای روزمره دور بگردانند.
اروپا بعد از سقوط شوروی قوانین و مقرراتی را میخواهد به کشورهای مختلف تحمیل نماید که به ویژگیهای فرهنگی و تاریخی اکثر کشورها مخالفت دارد؛ مانند همجنسگرایی و اهانت به مقدسات سایر ادیان.
رسانههای گروهی روسیه در زمان شوروی با وجودی که از قدرت بزرگ نظامی، اقتصادی و سیاسی برخوردار بود و نیمی از کشورهای جهان در مدار روسیه میچرخیدند نتوانست در جنگ خبری علیه رقبا پیروز گردد، چون سیاست، اقتصاد، علم و حتا آزادیهای اجتماعی با ایدیالوژی که سازوبرگ اغواگرانه و بیریشه داشت آلوده گردیده بود. اما امروز وضع در جهان تغییر کرده و کشورهای جهان میدانند که تامین و تضمین امنیت ملی ارتباط مستقیم با امنیت خبری دارد و کشورهایی که امنیت خبری ندارند قادر به دفاع از امنیت ملی خود نیز نخواهند بود.
روسیه رقیب ایدیالوژی غرب نیست، اما در این اواخر از لحاظ نظامی به رقیب غرب در صحنۀ جیوپولیتیک تبارز نموده و از موضع زور با زبان و ادبیاتی که از اروپا آموخته از منافع خود دفاع میکند.
در جنگ نرم و خبری، کشورها از روشهای تبلیغ و ضد تبلیغ به هر نوعی، مانند دروغپراگنی و یا اطلاعات کاذب، شایعهسازی، تخریب شخصیتها، ایجاد تهدیدها و امیدهای واهی، تغییر باورها و … با ابزارهای تبلیغاتی مانند رادیو، تلویزیون، انترنیت، قلم، کتاب، روزنامه، فلمهای هنری، شعر و موسیقی علیه همدیگر استفاده مینمایند.
جنگ نرم میان کرملین و جهان غرب بعد از الحاق جزیره کریما از اوکراین به روسیه در سال 2014 وارد فاز نوین گردیده است. رسانههای گروهی روسیه از دفاع و تهاجم با روشهای گوناگون و مهارت خاص بهطور بیسابقه، روحیۀ عمومی را در داخل و خارج از روسیه علیه غرب و امریکا تحریک میکنند.
سیاستمداران روسیه با طرفداری از ارتقای نقش سازمان ملل در حل مناقشههای منطقوی و جهانی و مخالفت با جهان یکقطبه به افشاگری مداخلات غرب درعراق، سوریه، لیبیا و افغانستان میپردازند که منجر به ویرانی و جنگهای داخلی و سیل مهاجران و آوارگان گردیده است.
همزمان به اروپاییان وانمود میگردانند که روسیه خود کشور اروپایی است و اروپا باید از وابستگی آزاد گردد تا بهطور مستقل و بدون توجه به امریکا از امنیت خود و نظم جهانی دفاع نماید.
رسانههای اروپایی این نوع دلسوزی های روسیه را اهانت به اروپا تلقی میکنند و کرملین را متهم مینمایند که با این گونه تفرقهافگنیها میخواهند تا دودستگی و نفاق را میان کشورهای اتحادیه اروپا افزایش بخشند.
امریکا و اروپا جداطلبی جمهوریهای ابخازی و استیای جنوبی را از گرجستان در سال 2008 و الحاق کریما را نقض حقوق و قوانین بینالمللی میدانند و استقرار موشکهای اس 400 را در منطقه کالینیگراد خطری به امنیت اروپا ارزیابی میکنند.
تناقض شدید سیاسی میان اتحادیه اروپا و روسیه پیرامون اوکراین و سوریه منجر به بیاعتمادی هر دو جانب گردیده است و عادیسازی روابط بیشتر به تحولهای سیاسی امریکا ربط خواهد داشت.
روسیه با وجود اختلافها، علاقمند به همکاری با اتحادیه اروپا میباشد که دومین قدرت عظیم اقتصادی و علمی و تکنالوژی با چهارصد میلیون جمعیت در جهان است. با وجود بحرانهای سیاسی و جنگ نرم، علاقمندی مردم روسیه به اروپا کاهش نیافته و دموکراسی جوان روسیه بدون همکاری با اتحادیه اروپا با مشکل مسیر تکامل خود را سپری خواهد کرد و امنیت اروپا نیز بدون روسیه تامین نخواهد گردید.
جنگهای نرم به خاطر منافع تازه و جدید نیست و در آینده نیز ادامه خواهد یافت.
اصطلاح پست حقیقت از مفاهیم تازه در سال 2016 است و در قاموس آکسفورد، پست حقیقت این طور تعریف میشود: «وقتی واقعیتهای عینی، در پرورش افکار عمومی بیارزشتر از پیامهای هیجانی و سلیقهجوییهای شخصی میگردد» مردم به خود زحمت تحلیل را نمیدهند، به گوینده مینگرند که از کجا و بهکدام قدرت، قوم و سمت تعلق دارد و حق و باطل را در ترازوی احساسات و سلیقههای سمتی و قومی وزن میکنند. در همین طرز نگرش، انگیزهها قربانی اندیشهها میگردد.
در جنگ نرم، هر کشوری که تسلط بر رسانههای گروهی و اطلاعات داشته باشد بر دنیا مسلط خواهد گردید. قدرتهای بزرگ از این ابزار با ژانرهای مختلف بهخاطر منافع خود به رقابت خود ادامه خواهند داد، ولی متاسفانه کشورهایی که امنیت خبری ندارند، همواره دنبالهرو، مقلد و نشخوارگر تبلیغهای آنها باقی خواهند ماند.
دکتور علیاحمد کریمی؛ تحلیلگر امور بینالمللی