زبان، خانهٔ اندیشهٔ آدمیزاد است
سهشنبه سوم ماه حوت برابر با 21 ماه فبروری 2017 را روز زبان مادری نام گذاشتهاند و به همین مناسبت در سراسر جهان از آن تجلیل میشود. ما در افغانستان اما در حالی از زبان مادری تجلیل میکنیم که از یکطرف بحران نفسگیر بر این زبان سایه افگنده است و از طرف دیگر مشکلها و مصیبتهای ناشی از این بحران هر روز بیشتر از گذشته افق آرزومندیهای مردم را تاریک میسازد.
زبان خانه و نهاد آدمیزاد است و آدمی با کمک فرایند زبانی خود و محیط پیرامون خود را به دیگران تفسیر میکند. دانشمندان زیادی در مورد فلسفه زبان رابطه تعاملی آن با اندیشه و برسازههای جهان آدمی سخن گفتهاند که از آن جمله تاملات و اندیشههای وانگشتاین فیلسوف آلمانی در این زمینه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
وانگشتاین میگوید که ظرفیت زبان ظرفیت آدمی را برمیتاباند و ساختار زبان ساختار واقعیتها را به تماشما میگذارد. از چشمانداز وی، اجزای تشکیلدهنده اندیشه به یاری زبان قابل تشخیص میگردد و آنچه را زبان منعکس میسازد، میزان فهم صاحب زبان را بازتاب میبخشد.
از همین رو مفاهیمی را که زبان فراهم میکند، نحوه اندیشه و نگرش آدمی را رقم میزند. بنابراین زبان کاربرد چندبعدی دارد و علاه بر اینکه وسیله افهام و تفهیم است، اشیا و پدیدههای پیرامون آدمیزاد را نیز از تصویر به تفسیر و تاویل میسپارد. به عبارت دیگر زبان به اشیای پیرامون معنا میبخشد و به کمک فرایند تفکر مفاهیم خلق میشود.
خلق مفاهیم در یک فرایند تعاملی به خلق اندیشه منجر میگردد و همین اندیشه است که ضمن تسهیل پروسه تکامل زبانی، قراردادهای اجتماعی را نیز به میان میآورد. به همین دلیل وانگشتاین تاکید میورزد که زبان خانه اندیشه آدمیزاد است و از همین رو ظرفیت زبان در حقیقت ظرفیت و قدرت اندیشهپردازی آدمی را به نمایش میگذارد.
تعامل زبانی میان آدمیزاد در نخست، تعامل نمادها دانسته میشود که جان مید، یکی از اندیشهپردازان مکتب شیکاگو، به آن سمبولیک انترکشونیزم، نام نهاده است. تعامل نمادها به هرپیمانه که آسانتر، دقیقتر و بدون هراس صورت گیرد، به همان پیمانه شرایط افهام و تفهیم را به درک متقابل منجر میسازد.
دانش هرمنوتیک هرچند به منظور تاویل متون مقدس پدید آمد و پس از فراز و نشیب بسیار، به فلسفه تاویل و فهم منجر گردید، اما در ساحت زبان نیز بحثهای زیادی را برانگیخت که از آن جمله میشود به اهمیت زبان و زمان در نحو تفسیر و تاویل یک متن اشاره کرد. وانگشتاین معتقد است که ساخت زبان چگونگی و نحوه تفکر ما را درباره جهان واقعی تعریف و تعیین میکند. از همین رو امکان ندارد که راجع به چیزی بحث کنیم و حتا درباره آن بیندیشیم، بدون آنکه از مجموعهیی از مفاهیم که زبان در اختیارمان میگذارد استفاده کنیم.
با عنایت به این نگرش مختصر تیوریک نسبت به زبان، زبان مادری در واقع همان خانه تفکر و اندیشه آدمیزاد است که ظرفیت و کیفیت آن شمایل و ساختارمندی خانه تفکر و اندیشه را به نمایش میگذارد. اندیشه در زبان اتفاق میافتد و گزارههای زبانی امکان چگونگی اندیشیدن و رفتار آدمی را فراهم میکند، اما در این میان خیلی از زبانهاست که به دلیل ساختاری از درک و فهم زیباییها و هنرمندیهای پدیدآمده در بستر یک زبان دیگر عاجزند. به همین دلیل میتوان ادعا کرد که زبان فارسی دری از فهم و تاویل درست فلسفه غرب عاجز است و تاملات فلسفی غربی هیچگاهی توسط زبان فارسی دری، تفسیر، تاویل و برگردان مقرون به اهداف اصلی آن نشده است که بحث تفصیلی آن در این فضا نمیگنجد.
زبان فارسی یا دری، در مقایسه با خیلی از زبانهای بینالمللی از نظر مفردات و ظرفیت واژگانی فقیر و محدود است که اوج ترکیبآفرینی آن با مرگ عبدالقادر بیدل به پایان میرسد. پس از بیدل، زبان فارسی از تکامل مهندسی باز ایستاد و هیچ تحولی در آن پدید نیامد. زبان پشتو هرچند با حمایت سیاسی همراه بود، اما به دلایل مختلف ناشکفته ماند و به بالندگی منجر نگردید. زبانهای دیگر نیز در سطح کلان وسیله اندیشیدن قرار نگرفت که به همین دلیل از شکفتن باز مانده است.
در این آشفتگی زبانی، دایره واژگانی یک شهروند باسواد این کشور، از هزار واژه فراتر نمیرود که با هزار واژه ایجاد تعامل با پدیدههای پیرامونی، تاویل و تفسیر اشیا و تصاویر، خلق مفاهیم و ایجاد رابطههای تعاملی، امکانپذیر نیست. همان گونه که اشاره رفت، محدودیت زبان محدویت اندیشه را نشان میدهد و پریشانیهای زبانی سبب پریشانیهای رفتاری نیز میگردد. نباید تردید کرد که پریشانی رفتاری ما ریشه در همین پریشانی زبانی دارد که ساحت تفکر و اندیشه ما را تعیین میکند.
هادی میران؛ شاعر و نویسنده