زمان حمله هستهیی به لاس انجلس فرا رسیده است؟
نابغۀ اهریمنی
در دنیایی که جیمز باندهای کلاسیک و شرور در آن کم نیست، خوب است که کسی مانند “کیم جونگ اون” وجود خارجی دارد؛ کافی است هنگام پرتاب موشک بالستیک از یک زیردریایی در ماه اگست، به صدای خندههای وحشتناک بلند آقای کیم، که سگرت از لبش جدا نمیشود، و ژنرالهایش گوش دهید؛ یا حتا به اشکی که از چشمان یک روزنامهخوان کوریای شمالی در لباسهای سنتی کوریایای که پس خواندن خبر مربوط به موفقیتآمیز بودن پنجمین و بزرگترین آزمایش هستهیی این کشور جاری شده، نگاه کنید.
در دنیایی که اخلاقیات در فلمهایی چون “پنجاه طیف خاکستری” یا انگیزههای هستهیی کیم جونگ اون خلاصه میشود، اداره مجموعهیی از اردوگاههای کار و اصلاح “گولاگ” در قالب یک کشور چیز عجیبی نیست.
پرتاب موشک بالستیک از زیردریایی توسط کوریای شمالی برای بسیاری از سیاستمداران امریکایی یک نقطه عطف اساسی به شمار میرود.
تهدیدهای ناشی از موشکهای کوریای شمالی تا چندی پیش فقط متوجه کوریای جنوبی و جاپان بود، اما سرعت پیشرفت برنامههای موشکی و هستهیی کوریای شمالی آن قدر بالا رفته که خطرهای آن حالا متوجه خود ایالات متحده نیز هست.
دیگر وقتش رسیده تا به این سوال فکر شود. اندرو شیرر، کارشناس مرکز مطالعات استراتژیک بینالملل در واشنگتن، میگوید که آزمایشهای هستهیی کوریای شمالی در تابستان احتمالا معادله بازی را تغییر خواهد داد. کوریای شمالی حالا به صدر فهرستی که رییس جمهوری بعدی امریکا باید چارهیی برای آن بیندیشد، نزدیک شده است. سوال کلیدی اینجاست که آیا ایالات متحده که از مدتها پیش دغدغه برنامه هستهیی کوریای شمالی را در سر داشته، گزینه دیگری روی میز دارد؟
آزمایشهای کوریای شمالی دست کم یک هدف اساسی را دنبال میکنند: اینکه تمام مقامات آینده ایالات متحده این توهم را یک بار برای همیشه فراموش کنند که کوریای شمالی حاضر است برنامه هستهییاش را در قبال عادیسازی روابط کنار بگذارد. چنین هدفی پیشتر اساس مذاکرات منسوخ شده “ششجانبه” است که ایالات متحده، چین، جاپان، روسیه و دو کوریای در آن حضور داشتند.
دیپلماسی مسیر اشتباهی را طی نکرده است؛ هر کشور باید با دشمنانش پای میز مذاکره بنشیند مگر آنکه دلایل منطقی خودش را داشته باشد. اما آن مذاکرات ششجانبه بیش از هر کشوری به نفع خود کوریای شمالی تمام شد: کمکهای بشردوستانه بیشتری راهیِ این کشور شد، تحریمها کمتر شد و به کوریای شمالی زمان بیشتری برای توسعه تاسیسات هستهییاش اهدا شد. کوریای شمالی هم اتفاقا همین را میخواست.
نیکولاس اِبرشتادت، پژوهشگر موسسه امریکن انترپرایز، میگوید رویکرد ایالات متحده در قبال کوریای شمالی به نحوی است که گویی هر دو کشور منافع مشترک جهانی دارند که این مساله، خود باعث سردرگمی همگانی شده است. البته رویکرد فعلی امریکا با کشوری تا این بیگانه، که یادگار لنین است، اجتنابناپذیر بوده است. با این وجود، عواقب رویکرد ایالات متحده چیزی جز سالها سیاست مبهم نبوده است.
سوءبرداشت ما پیرامون دستگاه تبلیغاتیِ اغراقآمیز کوریای شمالی بوده است. البته اگر شما یک نمایشنامهنویس هالیوودی یا حتا یک سیاستگذار امریکایی باشید، به سادگی میتوانید اقدامات مبالغهآمیز کوریای شمالی را شناسایی و آنها را به سخره بگیرید؛ همان طور که نگاههای مسخره کیم جونگ اون، کت و شلوار و کفشهای پدرش “کیم جونگ ایل” به سادگی قابل تشخیص هستند. حتا یک مرتبه کیم پدر یکی از کارگردانان کوریای جنوبی و همسر بازیگرش را دزدید و به کوریای شمالی برد تا به آنها گفت که میداند تا چه اندازه ویدیوهای تبلیغاتیاش مزخرف است.
با این حال، دستگاه تبلیغاتیِ کوریای شمالی کاملا جدی عمل میکند. ایدیالوژی آنها عملا به این شکل است که کیم جونگ اون بهرغم سالها مشقت و سرکوب همچنان بر سر قدرت است.
برایان مِیرز، پژوهشگر دانشگاه دونگسئو، در مقالهاش با عنوان “سالمترین نژاد” در سال 2010 در مورد تبلیغات داخلی کوریای شمالی نوشت که روایت این رژیم از تاریخ کوریای، معطوف به نژادی بیگناهی است که توسط سو استفادهکنندگان از کودکان – یعنی امریکاییها، جاپانیها و چینیها – سرکوب شد.
از نگاه آنها، مفاهیم عمیقی چون “اصالت نژادی” در قلب ایدیالوژیشان قرار گرفته است: مردم کوریای جنوبی نه تنها محکوم به تن دادن به سرمایهداری امریکایی هستند، بل [از نگاه دستگاه پروپاگاندای کوریای شمالی] زناشويى مياننژادى نیز بینشان رایج است. علاوه بر آن، ماموریتهای “مجاهدانه” آنها [کوریای شمالی]، که مشروعیت نظام بر اساس آنها شکل میگیرد، نیز در جهت متحد ساختن مجدد نژاد دو کوریاست.
آقای ابرشتادت همچنین یادآور میشود که مسیر منتهی به این “بهشت ایدهآل” دقیقا همان نقطهیی است که برنامههای هستهیی کوریای شمالی از آنجا وارد میشود. البته زمانی بود که روشهای دیگر وجود داشتند؛ گزینههای دیگر به دوران ماقبلِ اتمام ناگهانی حمایت شوروی، افول صنایع کوریای شمالی و عدم ادامه همکاری کوریای جنوبی برمیگردد.
به همین دلیل کار به جایی رسیده که “گزینه هستهیی” تنها گزینه ممکن روی میز است. تسلیم شدن داوطلبانۀ کوریای شمالی به معنای پایان “ماموریت مقدس اتحاد” و البته پایان دوران این خاندان در کوریای شمالی خواهد بود. بنابراین بهتر است اصلا به این گزینه فکر نکنید.
حال چه باید کرد؟
در این مورد، دیپلماسی امروزه دیگر مانند گذشته کارایی ندارد. تمام درخواستهایی که کوریای شمالی احتمالا پیرامون عادیسازی روابط از ایالات متحده طلب کند، حول محور یک موضوع است: اخراج 28000 نیروی مستقر امریکایی در خاک کوریای جنوبی. حتا حملات احتمالی به کوریای شمالی که شایعاتی در مورد آن مطرح شده نیز غیرممکن است. کوریای جنوبی نیز به تازگی اعلام کرده که اگر پی ببرد کوریای شمالی حملهیی علیهشان ترتیب دهد، دست پیش را خواهد گرفت.
در اندیشکدههای واشنگتن اما گروهی به اتفاق معتقدند که حمله به تاسیسات هستهیی کوریای شمالی و یا حتا حذف شخص کیم جونگ اون بسیار نتیجهبخش خواهد بود. اما به هیچ وجه نمیتوان در مورد درصد موفقیتآمیز بودن چنین حملات ناگهانی نظر داد، چرا که احتمال انتقام از سوی کوریای شمالی بسیار بالا خواهد بود. شهر بزرگ سئول تنها 60 کیلومتر با منطقه غیرنظامی بین دو کوریای فاصله دارد. بنابراین جلب رضایت کوریای جنوبی برای حمله ناگهانی به کوریای شمالی کاری بسیار دشوار است. حمله ناگهانی امریکا بدون توافق کوریای جنوبی فقط موجب خدشهدار شدن پیمان آنها خواهد شد. بنابراین این گزینه را نیز فراموش کنید.
کمک به مردم کوریای شمالی
بنابراین همچنان باید راهحل تشدید تجهیزات دفاعی در برابر تهدیدهای کوریای شمالی را به عنوان گزینه اصلی در نظر گرفت. سیستم دفاع موشکی جدید که در کوریای جنوبی به کار گرفته شده، شروعی قدرتمند خواهد بود. اما اگر تمام زیردریاییهای کوریای شمالی که بنادر این کشور را ترک کردهاند، دیگر به آنجا برنگردند چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ ایالات متحده آن قدر تنوع تسلیحاتی در اختیار دارد که میتواند بدون هیچ ردی آنها را نابود کند. بنابراین، به زودی شاهد نابودی تمام زیردریاییهای کوریای شمالی خواهیم بود، بی آنکه ایالات متحده هیچ کلامی را به زبان آورده باشد.
تحریمهای بینالمللی علیه کشورهای دیگر بسیار سختگیرانهتر بودهاند؛ تحریمهایی که تا چندی پیش علیه برخی کشورها وضع شده بود، بسیار سختگیرانهتر از تحریمهایی است که اکنون علیه کوریای شمالی اعمال میشود. ایالات متحده باید بیش از پیش بر روی پولشویی و شبکههای تجاری که ادامه حیات کوریای شمالی را تضمین کردهاند، تمرکز کند. تمام کشورها باید از چین تقاضا کنند تا راهی امن برای عبور پناهجویان کوریای شمالی به کوریای جنوبی فراهم آورند. در آخر، “کمکرسانی به مردم عادی کوریای شمالی” برای پایان دادن به افسانههای ساختگی کیم جونگ اون و انزوای کشورشان، بیش از هر چیز به آنها کمک خواهد کرد.
منبع: Economist
ترجمه: فرادید