زن افغان ضعیف نیست!
زنان افغان، چه در داخل و چه در خارج کشور، به عنوان موجودات ضعیف و ناتوان شناخته شدهاند. در طول تاریخ نیز به زنان افغانستان به چشم طعمه دیده شده و در بسیاری از موارد برای ضعیف و بیچاره نشان دادن ما، از ما سوءاستفاده گردیده است. رسانههای بینالمللی نیز از زن افغان یک موجود کوبیده و ناتوان ساختهاند تا نشان دهند که بدون کمک آنها زنان افغان قادر به انجام هیچ کاری نیستند. اما هر کسی که در افغانستان بزرگ شده باشد میداند که در گوشه گوشۀ این مملکت قصههای زنان مبارز و قوی زنده است. در حقیقت به نظر من، اکثر زنان افغانستان شجاعت و توانایی بینظیر دارند وگرنه نمیتوانستند در اجتماع ما با این همه جنگ و مشکلات هنوز هم پیشرفت کنند و راه را برای زنان دیگر باز کنند. برای اثبات گفتهام فقط چند مثال میدهم.
زن بودن در افغانستان شهامت میخواهد
با وجود مشکلات فامیلی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی، زنان افغان هر روز با تلاش و امید زندگی خودشان را به پیش میبرند. از زنانی که در قریههای دور پا به پای مردان کشاورزشان کار میکنند تا زنانی که در شهرها راه پرخطر خانه تا مکتب یا وظیفه را هر روزه میپیمایند، اکثریت زنان افغان به صورت روزمره مبارزه میکنند و از خود شجاعت نشان میدهند.
در اجتماع مردسالار ما از زحمات این زنان عادی قدردانی نمیشود و کارشان حتا به عنوان کار پذیرفته نمیشود، اما این خود نشانهیی از استقامت زنان افغانستان است که بدون امتنان کسی هر روز از خواب برمیخیزند و مبارزه میکنند. این زنان میدانند که وقتی صبح از خانه بیرون میشوند امکان دارد هرگز برنگردند، اما آنها “بیدهای ضعیف نیستند که به این بادها بلرزند” و از تلاششان دست بکشند. مشکلات زیادی را که زنان افغان متحمل میشوند آنها را مانند آهن قوی و سخت جان ساخته است.
بیسوادی به معنای ناتوانی زنان نیست
پدر کلانم مادرم را از نعمت درس و تحصیل محروم ساخت؛ چون نمیخواست که دخترانش باسواد شود. تحصیل دخترانش را مایۀ شرم خود میدانست. من هنوز به یاد دارم که مادرم همیشه میگفت که او خودش را مانند یک انسان کور احساس میکند چونکه خواندن و نوشتن را یاد ندارد.
امکان داشت مادرم چون خودش تحصیل نکرده بود قدر آن را نداند و نگذارد من درس بخوانم، اما مادرم با کوشش خودش و کمک پدرم تمام فرزندانش را باسواد ساخت. در طول کودکی و نوجوانیِ من، مادرم خودش به تنهایی تمام کارهای خانه را انجام میداد تا من و خواهرانم بتوانیم درس بخوانیم و برای امتحانات ما آمادگی بگیریم. وقتی اقتصاد فامیل ما خوب نبود، مادرم در مقابل پول دریشیهای مردانه را با اتوهای سنگین آماده میکرد و در خانه پسته میشست و با دستمزد اندکش برای ما لباس مکتب و کفش میخرید.
مادر من یک استثنا نیست. ما همه مادرانی را میشناسیم که همه دار و ندار خود را قربانی این کردهاند که دخترانشان آیندۀ بهتری داشته باشند. اگر چه اکثر زنانِ نسل مادرم به خاطر جنگ و تعصب از سواد محروم شدند، آنها از قویترین مدافعان حق تحصیل برای دخترانِ امروزند و به شیوههای مختلف نقش مهم و مثبتی را در فامیل و جامعه بازی کردهاند.
در این شکی نیست که اگر به مادرم و زنان مثل او فرصت تحصیل و اشتراک در جامعه، اقتصاد و دولت داده میشد، امروز افغانستان در وضعیت کنونیاش نمیبود. تجارب بینالمللی از رواندا تا بازنیا تا تونس نشان دادهاند که زنان قادرند با خلاقیتها و مهارتهای خود صلح را پایدارتر بسازند و اجتماع را به جلو بکشانند. زنان افغانستان از این امر مستثنا نیستند. کافیست که فرصت آوردنِ تغییر و سهمگیری برای ما داده شود.
زنان افغان با فقر، تبعیض، خشونت و جهل مقابله میکنند
اکثر زنان افغان تبعیض، خشونت، فقر و مشکلات فرهنگی را از کودکی تجربه میکنند. باورهای غلط و مردسالارانه باعث گردیده تا ایدههای منفی و زنستیزانه مانند “غیرت” و “ننگ و ناموس” بهوجود بیایند و سد راه پیشرفت زنان افغان گردند.
زنان افغان روزانه با این گونه افکار روبرو گردیده و با اندک پیشتیبانی علیه آنها مبارزه میکنند. در جامعه که عرفهای مردسالارانه حکومت میکند، زنانی که برای حقوق خود و دیگران ایستاده میشوند اگر کشته نشوند، مورد تمسخر و توهین قرار میگیرند و “زن بد” خوانده میشوند.
حتا امروز در قرن ۲۱ در افغانستان، ملاها و ملاچهها زنان را ناقصالعقل میخوانند و بعضی فکر میکنند تفاوتهای فزیکی اکثر زنان با اکثر مردان زنان را دست دوم، کمتر و ضعیفتر میسازند. در دنیای امروز، اما تواناییها براساس اندیشه، فکر، نوآوری، دانش و مهارتها تعریف میشوند.
اجتماع زنستیز ما هم به این حقیقت پی برده و میکوشد زن افغانستان را از فراگرفتن این مهارتها باز دارد، اما خوشبختانه امروز زنان افغان توانستهاند که با فعالیتهای مثمر خود چه در داخل و چه در خارج از افغانستان تا اندازهیی افکار غلط را از بین ببرند. چقدر جالب و رقتانگیز است که در مقابل زنان دهها سد و سختی را به وجود میآوریم و وقتی او شکست خورد میگوییم که خودش ضعیف بود. اگر یک تعداد زنان افغانستان هنوز هم نمیتوانند شگوفا شوند، کار کنند، درس بخوانند و در اجتماع سهم بگیرند، به این دلیل نیست که آنها ضعیتاند، بل به این معناست که ما سدهای بزرگتری را در راهشان ایجاد کردهایم.
نویسنده: مرضیه