سناریوی مسکو؛ حمایت از کرزی یا غنی؟
مردم درجهانِ معاصر دربارۀ کار وعمل دولتمردان قضاوت میکنند و نه دربارۀ سخنان پرطمطراق، عوامفریبانه و تبلیغاتِ گمراهکننده که احساسات کاذبانه را تحریک و توجه اکثریت را از شکست و ناکامیهای خود دور میگردانند.
محمداشرف غنی و عبدالله عبدالله؛ هر دو نشان دادهاند که با شعارهای عدالتاجتماعی، حاکمیتِ قانون، اصلاحات و تداوم، مبارزه با فساد و تبعیض، درعمل شایستگی رهبری را ندارند. تنش کنونی میان آنان برای تقسیم قدرت و چوکی، کشور را دچار مشکلات بزرگ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کردهاست. ادامۀ این روند ممکن است افغانستان را به جهتی ببرد که اصلن قابل انتظار نیست.
اشرفغنی وعبدالله میدانند که اعتماد مردم از آنها کم شده است. حالا هر دو اخلاقن برای جلوگیری از تکرار کمکاریهای گذشته، باید مطابق موافقتنامۀ سیاسی، مسوولانه جور بیایند تا به شکل مسالمتآمیز، این بحران که میتواند عواقب ناگوار نیز داشته باشد، حل شود. به مردم این حق داده شود که به رضایت خود مطابق قانون اساسی تصمیم بگیرند و در انتخابات آزاد، علنی، شفاف و بدون جعل و تقلب شرکت کنند.
به باور دیپلماتهای خارجی، خراب شدن اوضاع در افغانستان میان رهبران حکومت وحدت ملی، شرایط انتقال قدرت را ناگزیر گردانیده است؛ چون رهبری فعلی توانایی حل بحران را ندارد.
روزنامۀ ایزویستیا، چاپ مسکو مینگارد:« مسکو به منظور حل و فصل اوضاع در افغانستان از حامد کرزی، رییسجمهور سابق افغانستان، حمایت و [او را] همکاری میکند. محمداشرف غنی نگاه مثبت و سازنده دارد، اما ظرفیت و استعداد آن را ندارد تا افغانستان را از بحران نجات بدهد. موقعیت او سست میگردد. کرزی با متحدان و دشمنان ارتباط خوب دارد و میتواند بهجای آقای غنی مجددن برگردد.»
روزنامه در ادامۀ این مطلب با نقل قول از ضمیرکابلف؛ نمایندۀ فوقالعاده رییسجمهور روسیه در امور افغانستان مینگارد که آقای غنی قادر به تامین مذاکرات با طالبان نیست، ظاهرن قصد مذاکرات مستقیم را با طالبان نیز ندارد.
نمایندۀ رییسجمهور روسیه میگوید که مسکو علاقمند نیست در مذاکرات چهارگانه امریکا، چین، پاکستان و افغانستان شرکت ورزد. مذاکرات چهارگانه اعتبار خود را از دست داده و زمان مصرف آن سپری گردیده است. دولت افغانستان باید بهطور مستقیم با طالبان مذاکره کند.
مسکو اگرچه حمایت و پشتیبانی خود را از حامد کرزی منوط به چارچوب دولت رسمی افغانستان میداند، اما انگشت گذاشتن بر سر فرد مشخص، آنهم در موجودیت رییسجمهور برحال، در ادبیات سیاسی وزارت خارجه روسیه و تاریخ روابط دو کشور، بیسابقه میباشد.
حمایت و پشتیبانی مسکو از حامد کرزی، بعد از احیای همکاری روسیه و ترکیه و مخالفت انقره با امریکا و موافقت ایران برای استفاده جنگندههای سنگینوزن روسی از پایگاه هوایی همدان ایران، تنشهای جدید در روابط روسیه و اوکراین و جابهجایی نیروهای واکنش سریع ناتو در جمهوریهای بالتیک و پولند اعلام میگردد.
روسیه میداند که حامد کرزی در میان مردم افغانستان محبوبیت ندارد، ولی از او بهگونه سیاستمدار معتبر و با نفوذ استقبال مینماید. موضعگیریهای ضد امریکایی کرزی و وعدههای وی که میتواند طالبان را علیه امریکا بسیج کند، سخنان معروف چرچل را به خاطر میآورد که برای پیروزی بر رقیب، اتحاد با ابلیس هم جایز است.
شوروی که یکی از بزرگترین قدرتهای جهان بود، باگذاشتن انگشت بر سر افراد و اشخاص مشخص و بانفوذ بدون توجه به اراده مردم افغانستان و ویژگیهای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی اشتباه بزرگ را مرتکب گردید و خدا کند روسیه این بار با حمایت از فرد مشخص اشتباه شوروی را تکرار نکند.
افراد و اشخاصِ مورد نظر در زمان شوروی به مراتب مشهورتر، معتبرتر و با نفوذتر از کرزی و از مخالفان آشتیناپذیر امریکا بودند و هر کدام به نوبت با بریژنیف لببوسی کردند وهمانطور به نوبت نابود شدند.
«شکستهای نظامی، اخلاقی و سیاسی امریکا و متحدان آن در افغانستان» روحیه عمومی را با وجودیکه تا هنوز زخمهای جنگ ده ساله شوروی در بدن پاره پارۀ افغانستان نخشکیده، به روسیه نوین خوشبین گردانیده است اما هر نوع حمایت روسیه از فرد مشخص در شرایط کنونی به نفع روسیه نخواهد بود و نوعی بیاحترامی به اراده مردم افغانستان تلقی خواهد شد.
مردم افغانستان بدبختیها، ظلم، فساد و بیعدالتیهای امروز را میراث نامبارک سیاسی و اداری کرزی میدانند که قومپرستی را رسمیت بخشید و ملت واحد را پارچه پارچه گردانید. اکثریت مردم در افغانستان میخواهند تا کرزی محاکمه شود. طالبان کرزی را دستنشاندۀ امریکا میدانند و در دوره کرزی تلفات زیاد دادهاند و طالبان برای تقسیم قدرت با کرزی متحد نمیشوند.
پارادوکس حمایت از کرزی در آن است که طالبان به امریکا، پاکستان، عربستان و قطر بیشتر اعتماد دارند و اتحاد با کرزی را که هدف انتقامجویانه دارد تا هنوز نپذیرفتهاند. دلسوزیهای کرزی به طالبان و مخالفت و انتقاد آن از امریکا بهخاطر انتقامجویی است.
واقعیتهای زندگی در افغانستان حاکی از آن است که امریکا و ناتو با وجودیکه نتوانستهاند ماموریت خود را در افغانستان آن گونه که لازم بود انجام بدهند، اما در اثر کمکهای غرب پیشرفت و تغییرات نسبی در زمینههای مختلف از آن جمله آزادی بیان و احترام به حقوق زنان نصیب کشور ما گردیده است و اگر چور و چپاولگریهای زمان کرزی مانع نمیشد، پیشرفتها و دستاوردها بیشتر میبود، ولی در دولت سفلهپرور و فسادپیشۀ کرزی، از فرصتهای خوب استفاده نشد.
شرایط افغانستان با سوریه، ترکیه و ایران فرق دارد. اردوغان با سرکوب کودتاچیان و کسب اعتماد از مردم، برای اهداف تاکتیکی، پوتین را «دوست گرامی» خود نامید. سوریه، یگانه متحد روسیه بعد از شوروی در خاور میانه میباشد. ایران بعد از انقلاب اسلامی از جهان منزوی گردیده بود و روابط تاکتیکی خود را بهخاطر تنها بودن با روسیه ادامه داد، در حالیکه بیاعتمادی تاریخی در روابط دو کشور حاکم است و در زمینههای مختلف اختلاف نظر دارند.
افغانستان با امریکا قرارداد امنیتی را امضا کرده است و بدون کمکهای مالی امریکا و غرب، دولت فلج میگردد. سازمان ملل و سایر سازمانهای جهانی از افغانستان حمایت میکنند. سناریوی حمایت روسیه از کرزی حساسیت و تردید امریکا و ناتو را در احیای همکاریهای امنیتی و مناقشات منطقوی بیشتر خواهد کرد.
امریکا و ناتو در نظر ندارند که صلاحیتهای خود را در افغانستان با سایر کشورها، از جمله روسیه، تقسیم کنند. همکاریهای روسیه در افغانستان زمانی میتواند موثر باشد تا این همکاریها در چارچوب دولت رسمی و همکاریهای شورای روسیه با ناتو مجددن احیا شود. همانطوری که در دوره طولانی زمامداری کرزی، شورای روسیه و ناتو بدون کابل همکاری خود را انجام میدادند.
بعید به نظر نمیآید که هدف مقامات وزارت خارجۀ روسیه شاید اشارۀ غیرمستقیم به ناتو باشد تا در احیای همکاریهای شورای روسیه و ناتو از شرایط و بهانهگیریهای یکجانبه خودداری ورزند، تا فضای مساعدتر برای اعتمادسازی و لغو تحریمهای اقتصادی و داد و ستد برای حل بحرانهای سوریه و اوکراین جستوجو گردد.