غور؛ مانور یا عملیات نظامی؟
حدود یکماه پیش بود که محمداشرف غنی؛ رییسجمهور کشور به ولایت محروم، ناامن و دورافتادۀ غور سفر کرد. این سفر پس از تیرباران بیش از سی غیرنظامی توسط تروریستان در این ولایت صورت گرفت که هدف آن فرونشاندن خشم مردم و تعهد به مبارزه علیه ناامنی و ترور در این ولایت بود.
رییسجمهور در این سفرش به مردم غور وعده سپرد که به زودی عملیات نظامی گسترده علیه گروههای تروریستی در این ولایت راهاندازی خواهد شد که پیامد آن نابودی تمامی گروههای هراسافگن خواهد بود.
از آن زمان نزدیک یکماه میگذرد و اکنون ساکنان غور میگویند: عمليات نظامي که به دستور ریيس جمهوري براي نابودي گروههاي تروريستي در اين ولايت راهاندازی شده بود، بدون هيچ نتيجهیی پايان يافته است.
به گفتۀ شمارى از اعضاى شوراى علما، شوراي ولايتي، بزرگان جهادي، فعالان مدنى و خانوادههاى قربانيان، در اين عمليات امکانات مالي و نظامي زيادي مصرف شده است؛ اما نه انتقام خون شهدا گرفته شد و نه هم گروههاي تروريستي و لانههايشان نابود شدند.
حاجي محمد محرر به نمايندگي از خانواده قربانيان در نشستی اعتراضی که دو روز پیش در فیروزکوه برگزار شده بود، افزود: دهها ميليون افغاني مصرف شد، يک موتر با دههزار مرمي تسليم طالبان شد، دو تانک به اثر انفجار ماين تخريب شد؛ اما به اندازۀ سر سوزن هم درد مردم مداوا نگرديد.
مولوي شمسالحق موحد، سخنگوي شوراي علماي غور هم گفت، در کنار اينکه دولت نتوانست در برابر تروريستان کاري انجام دهد، به مردم هم اجازه ندادند تا از خون قربانيان اين ولايت دفاع کنند.
حقیقت این است که رنج مردم غور از ناحیۀ نفوذ گستردۀ شبه نظامیان هراسافگن مشکلی نیست که طی سال جاری رونما شده باشد. به گفتۀ عبدالحميد ناطقي، عضو شوراي ولايتي غور شمارى از گروههاي ضد انساني و ضد اسلامي، سالهاست که مسوول کشتار مردم هستند؛ گاهي با نام داعش، گاهي با نام طالب و دزد، اما دولت تاکنون هيچ اقدامى نکرده است.
به گفتۀ شهروندان ساکن غور، آنچه نظامیان مشارکتکننده در این عملیات انجام دادهاند، بیشتر به یک مانور نظامی شباهت داشته تا عملیات نظامی که پیامد آن تأمین امنیت و نابودی هراسافگنان باشد.
این اولین باری نیست که چنین عملیاتهای نظامی بیفایده و بینتیجه به راه انداخته میشود. پیش از این نیز از سوءمدیریت، تبانی و هماهنگی، فروش اسلحه و همدستی برخی از حلقهها و حتا سران نظامی با مخالفان مسلح گزارشهایی نشر شدهاند. اما متأسفانه ساختارهای رهبری در سطوح کلان امنیتی، تحقیقهای جدی و جامعی در این راستا انجام نداده و به جای پرداختن به این مسأله و ریشهیابی ابعاد و عوامل آن، به اقدامهای تکراری دست یازیده است.
به این معنا که اگر گاهی از سُستی و کاستی در خصوص مدیریت ضعیف نیروهای امنیتی شکایت شده، رهبران امنیتی و متصدیان عالیرتبۀ دستگاههای نظامی به جای اینکه مقصران اصلی را یافته و مجازات نمایند، عملیات دیگری را با همان نیروها و شیوههای مشابه به عملیات پیشین راهاندازی کردهاند.
اکنون اما انتظار میرود تا حکومت و دستگاههای امنیتی کشور برای حل ریشهیی و اساسی مشکلات امنیتی در غور، سازوکاری را روی دست گیرند که از یکسو خاطر ساکنان این ولایت آسوده شده و از سوی دیگر، شرایط برای انکشاف این مناطق مهیا شود؛ زیرا تا زمانی که امنیت این منطقه فراهم نشود، نه امکان اجرایی شدن پروژههایی چون سرک حلقهیی گردندیوال فراهم میشود و نه هم زمینۀ رشد و انکشاف، اشتغال و کار و سایر امکانات رفاهی و حیاتی در این ولایت مهیا خواهد شد.
در آن صورت، نه تنها ظرفیتهای موجود هراسافگنی تضعیف شده، بل پتانسیلهای نهفتۀ دیگری نیز سر برخواهند آورد و زندگی را در کام شهروندان غوری، بیشتر از پیش تلخ خواهد ساخت.