تحلیل

لزوم برخورد قضایی با آدم‌های ‌کرزی

رجب‌طیب اردوغان، بعد از کودتای ‌نافرجام، تمام افراد منتسب یا حتا مشکوک به رابطه با فتح‌الله گولن را دست‌گیر و زندانی‌ کرد. اگرچه این کار در تمام جهان منتقدانی ‌جدی‌ داشت و به نحوی ‌زیر پا گذاشتن دموکراسی‌ است، اما گاهی ‌برای ‌چنین برخوردی ‌چاره‌یی‌ هم نیست. مثلن در عمر دوونیم ساله حکومت وحدت ملی ‌در افغانستان، آن‌چه بیشتر از همه چوب لای ‌چرخ حکومت گذاشته، آقای ‌کرزی ‌و گروه وفادار به او در دولت و بیرون دولت است. یاران آقای‌ کرزی، یک مدت تلاش‌شان این بود که دولت را در حال سقوط نشان بدهند. بعد از شرم‌ساری‌ انتخابات و جنایتی‌ که در حق انتخابات کردند، سعی ‌داشتند دولت را مجبور به اطاعت خود کنند.
رییس سابق امنیت ملی، که باید ضامن امنیت مردم باشد، ضامن خدمت به کرزی‌ بود و این ناهماهنگی ‌به فاجعۀ سقوط قندز و مرگ صدها هم‌وطن انجامید. باقی ‌یاران کرزی ‌هم کمتر از او در این ‌کارها دست نداشته‌اند. از ممانعت برای ‌اجرای ‌پروژه‌های ‌ملی ‌تا خراب‌کاری‌ در اجرای ‌برنامه‌های ‌اقتصادی ‌و تحریک مافیای ‌وابسته به خود برای ‌ایجاد ناامنی. هر چه از دست‌شان برآمده انجام داده‌اند.
دربارۀ فاجعۀ تلخ دوم اسد، یکی‌ از متهمان ردیف اول، تیم آقای‌ کرزی‌ است. تیمی ‌که طالبان را برادران خود می‌خواند و در ایجاد داعش نقشی‌ جدی ‌داشت. تیمی ‌که همۀ بزرگان مافیا در افغانستان را با خود دارد و نیمی‌ از خانواده‌های ‌اشرافی‌ و شرکت‌های ‌سرمایه‌دار افغانستان به آن‌ها تعلق دارند. تیمی ‌که رسمن در قاچاق مواد مخدر، دزدی‌ و اختلاس دست دارد و هر روز یکی ‌از آن‌ها دست‌گیر می‌شود. کسانی ‌که او را متهم می‌کنند، اشاره به این می‌کنند چه فرصتی ‌بهتر از چنین جنبشی ‌برای ‌آقای‌ کرزی ‌بود تا اغتشاش ملی ‌به وجود بیاورد. همان‌طور که یاران‌ا‌ش در کشتار مردم در جلریز و در راه جاغوری ‌دست داشتند.
خاصه که دوستان نزدیک او در بین هزاره‌ها، مدبر و خلیلی‌ هم حالا در جنبش نبودند. کسان دیگری‌ که در جنبش با او همراه بودند، هم جان‌شان به اندازه یک عامل برای‌شان ارزش داشت. همان‌طور که جان صدها نفری‌ که در این سال‌ها گرفته شده، برای ‌او ارزشی ‌نداشت.
آقای ‌کرزی‌ که بعد از حملۀ خونین به ریاست ده امنیت، با کشتن طالبان مخالفت کرده بود و هم‌چنان آن‌ها را برادر خود خوانده بود، حتا شایعۀ دست‌داشتن آدم‌های‌ او در آن حمله در گوشه‌وکنار بین تحلیل‌گران جدی ‌سیاست در داخل و خارج زمزمه می‌شد. برای ‌این بود که وزیر خارجۀ امریکا رسمن به او اخطار داد. اما او کار خود را می‌کند. آن‌قدر بی‌رحم و سنگ‌دل و خودخواه است که جز خودش هیچ چیزی ‌را نبیند.
بقیه برای ‌او یا قربانی‌اند یا عروسک. حالا وقتش است دولت با این قصه، جدی ‌برخورد کند. باید همه آدم‌های‌ وابسته به او که در خراب‌کاری‌ دست دارند از دولت اخراج و محاکمه شوند. حتا ‌برای‌ محکم‌کاری ‌می‌شود نزدیکان او را هم از دولت بیرون کرد. باید حساب مالی‌ برادران و بچه‌های‌ کاکا و قوم و خویش او جدی ‌بررسی ‌شود.
حساب مالی‌ خود او را که در اسناد پاناما افشا شده بود باید پی‌گیری ‌شود. خانه کلان او در مرکز شهر، که با بی‌رحمی ‌نیم سرک عمومی ‌به شمول پیاده‌رو مردم را بسته، باید جمع شود. یعنی ‌چه؟ یک نفر خودخواه بیاید نیم سرک را ببندد. همین ‌کار را برادران و برادرزاده‌هایش هم بکنند. یکی ‌از برادرزاده‌های ‌او که هیچ‌کاره هم نیست در کارته چهار تمام سرک را بسته است. به همین مقیاس آن‌ها سال‌هاست شریان رشد و پیشرفت مردم را بسته و راه گلوی ‌مردم و راه نفس اجتماع را با حقه‌بازی ‌بسته‌اند. یک تصفیه ‌جدی‌ در دولت می‌تواند دولت را مصوون و دامنه خطرات را کم کند. این می‌تواند نصیحت اردوغان به اشرف‌غنی‌ باشد که دیگر از دست کرزی ‌به تنگ آمده است.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا