ملاصمد رفت، ملاصمد میآید
ملاصمد؛ رییس شورای علمای تخار پس از اینکه در یک اظهار نظر رسمی زنان را «موجودات بیحیا» خواند، در پی اعتراضهای گسترده مدافعان حقوق زن و فعالان جامعه مدنی، سرانجام از وظیفه سبکدوش گردید.
ملاصمد دیگر رییس شورای علمای تخار نیست، اما آموزههایی که او را به این نگرش مسلح ساخته و چنین چشماندازی را برای او آفریده، بر سر جایش باقی است و به آسانی دچار تزلزل و تغییر نخواهد گردید.
آنچه را ملاصمد گفت، تا حالا در اشکال و ابعاد مختلف گفته شده و پس از این نیز هرازگاهی گفته خواهد شد؛ زیرا این نگرش از دل و دماغ سنتهای نادرست و هنجارهای بیرون می آید که از سدهها بدینسو بر مناسبات اجتماعی در این جامعه مسلط است و این نگرش را تولید و بازتولید میکند. اما متاسفانه اعتراضها و واکنشهایی که از طرف فعالان حقوق زن و جامعه مدنی نسبت به این اعتراضها صورت گرفت، اغلب بسیار سطحی و بریده از واقعیتهای ملموسی بود که در مقیاس این جغرافیا بستر تولید خشونت در برابر زنان قرار گرفته است.
هرچند که پس از فروپاشی نظام طالبان و تحت تاثیر فشار جامعه بین المللی نهادهای عریض و طویلی به منظور بهبود شرایط زندگی زنان به وجود آمد، اما متاسفانه به دلایل مختلف تاثیرهای جدی بر نگرش غالب نسبت به جایگاه زنان در جامعه نداشته است و دست کم توانسته است هنجارهای غالب و چشم انداز مسلط به جایگان زنان را دچار تزلزل و تحول نماید.
یکی از این دلایل فقدان شناخت از سازهها و گزارههای فرهنگ و سنتهای نادرست حاکم و آبشخور آن بوده است که به همین دلیل امکانات این نهادها در یک جغرافیای ناشناخته و با تلاشهای روبنایی به مصرف رسیده که نه بر موانع اصلی متمرکز شده است و نه هم برای فهم و شناخت آن اندیشه و انگیزه تولیدشده است. از این رو، با اطمینان میشود گفت که تلاشهای نهادهای حامی حقوق زنان که اغلب در اشکال پروژه طرح شده است، بیشتر به صورت یک فرایند اوهام عاشقانه بوده که در خیلی از زمینه ها، موازی با نگرش غالب و سنت های حاکم حرکت کرده است.
متاسفانه هنجارهای غالب و سنتهای حاکم چنان بر ساختار روانی زن و مرد این جامعه رنگ پاشیده است که در بسیاری موارد از خود زنان سربازان بیمزد برای پاسداری از این سنتها و هنجارها ساخته است؛ درست سنتها و هنجارهایی که در هرگوشه و کنار این جغرافیا ملاصمد را تولید و بازتولید میکنند تا هرازگاهی محتوای آن را به نمایش بگذارد. لذا با قاطعیت میتوان گفت راهی را که مدافعان حقوق زن و فعالان این عرصه میروند، به ترکستان منتهی میشود و بهبود وضعیت زندگی زنان را به دنبال نخواهد داشت چنان که تا حالا نداشته است. مشکل جامعه زنان با طرح پروژه های سطحی حل نمیگردد و گراف خشونت نیز با آموزشهای یک جابنه گاهش نمی یابد. مشکل زنان با قراردادهای مسلط بر مناسبات اجتماعی ما گره خورده است، درست همین قراردادهای که هنجار میشوند و الگوهای رفتاری مسلط را پدید می آورند. لذا با توجه به این واقعیت، تا زمانی که رابطه سیاست و آموزه های دینی بر اساس انگاره های حقوقی تعریف شده باشد و جایش را به رابطه اخلاقی نسپارد، ملاصمدها الگوپرداز رفتار و هنجارهای غالب خواهد بود و بهبود در وضعیت زندگی زنان به یک رویای عاشقانه باقی خواهد ماند.