منطق «تباری» مشاور بلندپایه/ در کنار مردم یا در برابر مردم؟
حنیف اتمر؛ مشاور شورای امنیت ملی کشور در اعلامیهیی خبری که از آدرس دفتر شورای امنیت نشر شده، با لحن تند و شعاری، بیاحترامی به کرزی را کار جاسوسان و مزدبگیران خارجی خوانده است.
حامد کرزی؛ رییس جمهور سابق در گفتگویی که با بیبیسی انجام داده بود با الفاظ صریح از گروه ترویستی طالبان حمایت کرده، گفته بود که طالبان افغان هستند و میتوانند هر بخشی از خاک ما را اشغال کنند. جمعۀ گذشته در مراسم یادبود از سالروز ترور برهانالدین ربانی؛ رییس سابق شورای عالی صلح افغانستان، افرادی علیه کرزی شعار «مرگ بر کرزی» سر دادند.
کرزی با زیرکی و خونسردی تمام در جلسه تا آخر باقی ماند و در ختم سخنانش فرد شعاردهنده را در آغوش گرفت. برخی این حرکت کرزی را شهامت تعریف کردند، اما به باور نگارنده، کرزی به حرکتهای عوامفریبانه مشهور است، پس از اینکه فضای سیاسی را مهآلوده ساخته بود، در یک برنامۀ سامانداده شده خواست با ایجاد موج تباری، چهرۀ طالبانیاش را در عقب نقاب قومی مخفی نماید.
به دنبال این، آقای اتمر؛ مشاور شورای امنیت ملی نیز در این بلوا سهیم شد. در بخشی از اعلامیۀ دفتر شورای امنیت ملی آمد است: «اینجانب (حنیف اتمر) به نوبۀ خود، ضمن تقیبح این عمل، بیاحترامی و به دور از فرهنگ افغانی؛ به حلقاتي که با بیاحترامی به شخصیتهای ملی بهشمول رییسجمهور فعلی و قبلی کشور، جهت خوشخدمتی به باداران خارجی خویش فعالیت به اصطلاح جایز سیاسی را ادامه میدهند، توصیه میکنم که دوام همچو فعالیتها، پیامدهای خوب در قبال نخواهد داشت. این حلقات “اجرتی و مزدخور استخبارات خارجی” جهت ترور شخصیتی بزرگان و شخصیتهای ملی ما، تلاشهای زنجیرهیی وسیع را آغاز نمودهاند.
ملت و دولت افغانستان به “حلقات مزدور، افغانستانستیز و بیگانهپرست” اجازه نخواهند داد که با ادامۀ بیاحترامی و توهین به شخصیتهای ملی افغانستان، از باداران خارجی خود منفعت ناروای سیاسی را کسب و کمایی نمایند.»
در فقره نقلشده، دیده میشود که برخلاف یک ادبیات رسمی و سنگین، جناب اتمر با ادبیاتی بسیار تند، شعاری، احساساتی و بازاری به قضیه برخورد کرده و خواسته است آب را بیشتر گلآلود سازد.
اینکه کرزی در جلسه سالروز ترور ربانی توهین شد، نباید میشد، همه مردم افغانستان اتفاق نظر دارند، ولی در این نیز که کرزی خلاف منافع ملی، خلاف خون هزاران سرباز و عسکر افغان، خلاف ارزشهای دموکراسی و نظام سیاسی موجود موضع گرفته است، مردم همصدا و متفقالقول هستند.
بر اساس آمارهای تخمینی، در ۱۵ سال گذشته بیش از ۴۵ هزار سرباز و فرزند این میهن در برابر طالبان جان دادهاند. احتمال میرود قربانیانی که مردم افغانستان در حملات انتحاری، ماینگذاریها، رهگیریهای مسلحانه و حملات دهشتافگنانه که توسط طالبان متحمل شدهاند این رقم را به مراتب بالاتر ببرد. قتل عامها، کشتار قومی و تطبیق سیاست زمین سوخته در زمان حاکمیت امارت اسلامی طالبان در شمالی، بامیان، یکهولنگ، مزار شریف و سایر ولایتهای دیگر که توسط آن رژیم انجام شد بماند سر جایش.
با این وصف از آقای اتمر پرسیده میشود وقتی کرزی با تمام بیحرمتی به خون شهدای قوای مسلح، با دهنکجی در برابر نظام سیاسی و با بیچشمی تمام به احساسات خانوادههای داغداری که توسط طالبان، عزیزان خود را یا در صفوف قوای مسلح از دست دادهاند، یا در حملات انتحاری و دهشتافگنی و یا هم در رهگیریهای مسلحانه و دزدانه، در حمایت از طالبان موضع میگیرد، وظیفه شورای امنیت ملی چیست؟ نباید از کرزی پرسیده میشد که با چه منطقی از طالبان حمایت میکند؟ نباید جلو چنین تبلیغات از سوی افراد بانفوذ و سیاستمداران گرفته شود؟
حالا که شما در مقام دفاع از کرزی برآمدهاید چه فرقی میان شما و کرزی است و در نهایت تفاوت دیدگاه میان شما و طالبان تروریست در چیست آقای اتمر؟
قندوز در دو سال پیاپی بهدست طالبان میافتد، قهرمانیها و جاننثاریهای نیروهای مسلح افغانستان به همۀ مردم چون آفتاب روشن است، اما اینکه کندوز برای دومین بار شاهد حضور صدها تروریست وحشی و بیگانه با فرهنگ و تمدن است کجای کار میلنگد؟ معلوم است مدیریت جنگ و مدیریت اطلاعات جنگ که باید توسط شما و همکاران شما اداره گردد ناکاراست!
مردم بیش از ۱۳ سال است که توسط فرزندان بیگانه و دهشتافگنان دور از شعور آدمی به خون خود غوطهور است و روزی نیست که در این مملکت خونی جاری نگردد و انسانها قربانی دهشت و تروریزم نگردند. آیا رواست که آقای کرزی به قول شما “زعیم ملی” از طالبان چنان حمایت صریح اعلام کند. اگر کرزی “زعیم ملی” است، چرا در کنار نیروهای امنیتی و مردم بیدفاع ملکی قرار نمیگیرد؟ چرا همیشه نبض خونش برای طالبان میپرد؟ با کدام معیار قبول کنیم که کرزی “زعیم ملی” ماست؟
اینکه آقای کرزی ۱۳ سال بر کرسی حاکمیت تکیه زد و سیاستهای نابخشودنی تاریخی را علیه این ملت انجام داده است، معنایش تسلط دایمالعمر بر سرنوشت مردم نیست.
از نظر ما هیچ تفاوتی میان ملاعمر و کرزی وجود ندارد. تنها فرقش این است که ملاعمر را هیچ کسی ندید و شاید ملاعمری اصلن وجود خارجی نداشت، ولی کرزی در۱۳ سال حاکمیتاش از آدرس همین مردم بر احیای مجدد و گسترش روزافزون هراسافکنی همت گماشت و دشمن امنیت مردم را به مرحلهیی رساند که حالا قدرت ناامن ساختن شمالیترین ولایت کشور را دارند.
نسبت به فردی که مرگ بر کرزی سر داد هیچ شناختی نداریم، امکان دارد او توسط خود کرزی ماموریت گرفته باشد و یا هم جزو کسانی باشد که طالبان از او یا خانوادهاش قربانی گرفته باشد، چه میدانیم شاید سربازی بوده باشد که در جریان جنگ قصاوتهای طالبان را به چشم سر دیده باشد، اما نیازی نبود آقای اتمر از کرسی مشاوریت شورای امنیت ملی کشور با اظهار نظر غیرمسوولانه، همۀ کسانی را که علیه طالب و حمایتگران طالب قرار دارند یعنی تمام مردم افغانستان را برچسب جاسوسی بزند.
در این کشور معلوم نیست که چه کسی مزدور و جاسوس است و چه کسی وطنپرست شجاع است؟ اما قدر مسلم این است که در مدت بیش از ۲۰ سالی که از ظهور نامیمون طالبان میگذرد این گروه همواره در خدمت پاکستان و خارجیان بوده و مراد و مطلوب آنها کشتوخون افغانهای بیگناه یا مدافعان امنیتی و سربازان اردوی ملی بوده است.
جنایات طالبان برهیچ کسی پوشیده نیست، اگر کرزی حالا از یک موقعیت غیردولتی و شخصی از طالبان حمایت میکند، چندان بر مردم افغانستان سنگین نیست؛ زیرا از یکطرف کرزی در واقع همان ملاعمری است که مردم فکر میکردند در پاکستان درگذشت، و از جهت دیگر او فعلن هیچ مسوولیت رسمی در نظام ندارد و برای رسیدن مجدد به قدرت یا لااقل در دسترخوان مافیایی که خود اساس گذاشته است دستوپا میزند، اما وقتی آقای اتمر از دفتر شورای امنیت ملی کشور برمیخیزد و سر ریسمان قومی را در کنار طالبان میکشد، مردم ما از کی توقع آرامش و امنیت را داشته باشند؟
موضع آقای اتمر با قضیه آقای کرزی از یکسو نهایت یک حرکت تباری و قبیلهیی را نشان میدهد و از سوی دیگر این امر مسلم میگردد که در افغانستان در کنار توطیههای بیرونی، جنگ؛ جنگ تباریست و هیچ ربطی به نظام و ساختار سیاسی ندارد.
در غیر این صورت، کسی که خود مسوول امنیت کشور و به نحوی مدیر برنامههای امنیتی مملکت است چگونه برمیخیزد و از کسی حمایت میکند که او کمر برای نابودی نظام بسته و برخلاف خونهای ریختاندهشدۀ سربازان وطن، در صف دشمنان قرار گرفته است.
کرزی ۱۳ سال حاکمیت ناکاماش را در دامن زدن بحثهای قومی ادامه داد و حالا نیز میخواهد مساله را قومی جلوه داده پایش را در دامن قدرت باز سازد. دست بردن فرمانده رازق قندهاری به سیاست، حکایت از این میکند که کرزی اگرنه این بحث را خلق کرده باشد بهدنبال چنین فرصتی بوده است.