نقدی بر فلم «گذر»
شرح هر پدیده جدا از تاریخ و شرایط اجتماعی آن نیست. نادیده گرفتن این واقعیت ما را فرسنگها از حقیقت دور میکند. فلم “گذر” به جای اینکه به عاصی و دوستدارانش ارج و مقام قایل شود، بیش از پیش آن را پایین آورده است. محور فلم بیشتر روی گفتارهای کمسوادانه کمسوادترین فرد این خانواده یعنی آقای مبین میچرخد. در یک کلام میتوان گفت فلمنامه “گذار” یک “مبیننامه” است.
در کشور ملتنشده و قومزده افغانستان بهتر است آنهایی که در حوزه فرهنگ و ادب کار میکنند، به مسایل اجتماعی بهصورت پدیده پیوسته و تنگاتنگ نگاه کرده و چشمانداز تحلیل خویش را در تنگنای درههای کور قبیلهیی گرفتار نسازند.
عاصی شاعر فارسیزبان است و متعلق به تمام آنهایی که از این زبان به عنوان عمل پیوند و یکپارچگی ادبی و فرهنگی استفاده میکنند. در این کارزار تاریخی، دنیای فرهنگ و ادب ما ریشه در مرزها ندارد و فراتر از دامنههای جغرافیایی یک هنرمند یا شاعر باید به مخاطب آن اهمیت قایل شد. هنری که مخاطبش را در فرد یا قبیله یا دهکده و یا ایدیولوژی به تنگنا بکشد، سرنوشتی جز منفعل ماندن ندارد. این همان کاریست که سازنده فلم “گذر” به تصویر کشیده است.
در حقیقت “گذر” در ذات خود واژه سیال و دور از ایستا بودن است. ولی مفهوم فلم خود را به زشتترین گونه در کوچهها، درهها و گفتارهایی پنهان کرده و هر آنچه میگوید رفتارهای ناقص و سبک مادی زندگی شاعر به صورت نه چندان زیباست. در اصل حرفی یا سخنی از زندگی فرهنگی و شعری و محیط هنری او نیست. خلص اینکه “گذر” برای این فلم اسم بیمسماست.
جای بس تعجب است که برای زندگی قهار عاصی، حالات هنری و یادآوری از یاد و خاطرات شاعری وی نخواسته یا نتوانستهاید با تعداد بیشتر شاعران و همدورههای فرهنگی زمان خودش در تماس شوید تا پرده را به زیبایی بالا بزنید و به شرح حالات روحی، عاطفی، علمی و سبک شعر و اینکه او برای چه میسوخت و میگداخت بپردازید.
صرف نظر از اینکه با همدوره صنف سه مکتبش به گپ نشستهاید و صفحه تلویزیون را با دهل پر کردهاید، تاسفبارترین بخش این فلم پخش حریم خصوصی و شخصی شاعر بود که با بدترین و حقیرانهترین شکل از جانب خانوادهاش به تصویر کشیده شده است. گویا میزان سواد آنها نیز همقد و همقامت مبین آقا در آشکار کردن بخش خصوصی زندگی شاعر نقش اساسی داشت.
متعجبم که چگونه در رسانه خبری معتبری چون “تلویزیون سبا”، یک نفر حقوقدان یا حداقل یک تن روشنفکر آگاه پیدا نشد تا انگشت انتقاد بر روی این مسایل بگذارد؟ در کدام فرهنگ، دین، آیین و سنت جایز است که حریم خصوصی شخصیتها اینقدر بی در و پیکر به نمایش عموم گذشته شود؟
جدا از این، چگونه است که شما حتا شعرهایی عاشقانه شاعر را در خاستگاه عشقی دختری قرار دادهاید و تا این حد تصویرش را از عشق پایین آورده اید که گویا عشق از نگاه عاصی فقط در مکروریان کهنه و خانم ویدا خلاصه میشود. آیا در حقیقت مفهوم عشق از نگاه شاعر چنین است؟
البته کار را از این حد هم گذرانده، زشتی را به آنجا رساندهاید و تا مرزهایی پیش رفتهاید که نقش صورتگر آورده و ویدا را به ترسیم کشانده و با لنزتان عمق حقارت را به تصویر میکشید. الحق در مملکت کوران یک چشمه پادشاه است.
جالب این است که مادر شاعر در این فلم ادعا میکند که “ویدا هنوز هم شوهر نکرده است.” همه اینها در شرایطی به تصویر کشیده میشوند که دختر هفده ساله عاصی روزی که این فلم را ببیند، چی قضاوت خواهد کرد.
ویدا که به گفته شما در روسیه است، چگونه میخواهد علیه شما دادخواهی کند؟ آیا هیچ نگاه بشری، اخلاقی، حقوقی و اجتماعی به زندگی و کانون خانواده آن دختر دارید؟
فلم “گذر” فاقد تکنیک هنری و فاقد فلمنامه بوده و همانطور که در بالا تحلیل شد، ارزش عاصی را بسیار پایین آورده و بهتر است نمایش آن تکرار نشود.