کاربران فیسبوک؛ قاتلان وقت
یکدهه پیش هیچکسی با واژه و اصطلاح “فیسبوک” آشنایی نداشت؛ نه نامی از این صفحه شنیده بود و نه کارکرد و کاربرد آن را میدانست. اما امروز این اصطلاح به همان اندازه عام و رایج شده که استفاده از آن به یک ابزار عمومی مبدل گردیده است.
روزی نیست که میلیونها کاربر افغان، ساعتها وقت خویش را به پای جعبۀ جادویی کامپیوتر سپری نکند و یا در برابر آیینۀ دورنمای تلیفونِ همراه، قرار نگیرند. خنده و گریه، خوشی و غم، احساسات و خردگرایی کاربران فیسبوک افغان در این صفحۀ مجازی بازتاب یافته و هرکسی حاضر است بزرگترین دغدغۀ زندگی اش را، یا حتا رازناکترین مسألۀ حیات خود را در آن به نمایش قرار دهد.
اما استفاده از این صفحه و این دنیای مجازی تا چه اندازه به صورت موثر و مفید صورت میگیرد؟ این سوالی است که باید پرسید و پاسخ مناسبی برای آن پیدا کرد.
برخی از کاربران فیسبوک شاهد حال خویشتن بوده و اعتراف میکنند که تنها مخاطبان محض این صفحه هستند. کاربری که نگارنده مستمع عرض حالش بوده میگوید: “از دو هفته پیش، روزی خطاب به خودم گفتم: تجارب یک سال نشان داد که نه گویندۀ حرفهیی و سلطان سخن هستی و نه نویسندۀ زبردست و موجآفرین! پس حداقل یکی دو هفته از پشت تریبون و جایگاه «عرضهکننده» بیا پایین و استعدادت را در زمینه «شنوندگی» و «مصرفکنندگی» بیازمای! شاید خواننده و مخاطب خوب و سودمند شدی!”
این اعتراف از آن رو صورت میگیرد که بسیاری از کاربران همانند وی قادر نیستند حتا یک جملۀ مفید در صفحه شان بنگارند که به درد عالم و آدم بخورد. صفحات مشابه به آن در کشور زیاد است که رفتن به درون آن هیچ خلایی از خواننده را اشباع نمیکند. بدون شک اگر این گونه کاربران به جای سخنپراکنی بیمصرف به مخاطب خوب و مصرف کننده منطقی مبدل شوند، ارزش و سود آن هم برای خود و هم برای دیگران بهتر و خوبتر خواهد بود .
تردیدی نیست که در این کشور تنها اندکی از نویسندگان حرفهیی و فیسبوکنگاران قهار در این عرصه فعالاند؛ در حالیکه قلمزنان آماتور و تفننی، بخش بزرگی از این قلمرو را در اختیار و انحصار خود دارند، اما خوانندۀ حرفهیی و مشتاقِ دانستن و نیز پیامگزار و نظرنویسِ دقیق و منصف، به ندرت و قلت در این شهر بیصاحب یافت میشوند.
نتیجه این که فیسبوک نه بر معلومات و معنویات کاربران میافزاید، نه دانایی و توانایی را فربهی میبخشد، نه قدرت تحلیل و تفسیر را افزایش میدهد و نه تخیّل و تعقّل را بارور میسازد؛ درحالیکه ارزشمندترین سرمایه و داشتۀ انسانها، یعنی عمر و فرصت آنان را بیرحمانه میبلعد.
اما با همه این اوصاف، گریزی از این پدیدۀ نیست. آنکس که اهل این عرصه و مرد این راسته هست، نیمی از عمرش بر باد شد و آنکس که نیست، تمام عمرش! و آن کاربری که معتاد و مفتونش گردید، دنیا و آخرت یکجا داد و آرام و قرار را به هیچ فروخت.
سخن آخر اینکه در جهان ما که امروزیها به آن جهان سومی میگویند، بسیاری از کاربران فیسبوک مصرفکنندگان آنی و تصادفی تکنالوژی، در برابر لایههای ویرانگر آن بسیار آسیب پذیرند. هرکدام از ما که ساعتها روی صفحه فیسبوک خیره میشویم و احتمالن دنبال پُستها سرگردانیم، قاتلان وقت ارزشمند خویش هستیم. پس بهتر است یاد بگیریم یا سخن دانسته در این صفحه بنویسیم یا مخاطبان بیسخن باشیم و تنها به سخنان ناب و ارزشمند چشم بدوزیم، ورنه رفتن به سراغ درس و بحث و مدرسه و هزار کار باقی مانده بسی بهتر از فیسبوکگردی و سرگردانی در این دنیای مجازی است؛ زیرا اینگونه کاربری از فیسبوک بدتر از خاکبازی کودکانه خواهد بود.