کار بیبار احمدضیا
احمدشاه مسعود؛ قهرمان ملی افغانستان پس از مرگش نیز برای تعدادی از یاران نزدیکش منبع درآمد و آدرس صعود به قلههای قدرت و ثروت قرار گرفت. کسانی که از برکت شعاع آن شهید فقید صاحب نان و عنوان شدند، یکی هم برادرش احمدضیا مسعود است که در زمان حیات وی از تیررس چشم خیلیها پنهان میزیست و نام و عنوانی نداشت.
هرچند او داماد استاد ربانی بود، اما این قرابت در آن زمان نتوانست زمینۀ ظهور وی را به عنوان بازیگر میدان ناهموار سیاست فراهم نماید. شاید هم احمدشاه مسعود به دلیل شناختی که از ظرفیت و اهلیت یاران و برادرانش داشت، برای هرکس به تناسب ظرفیتش جایگاه و پایگاه میبخشید.
میگویند که در زمان حیات احمدشاه مسعود از میان برادرانش تنها احمدولی مورد اعتمادش بود که بسیاری از مناسبات بیرونی او را مدیریت میکرد. اما پس از مرگ آن فقید، قرعۀ فال به نام احمدضیا افتاد.
او در اولین انتخابات ریاست جمهوری به عنوان معاون اول ریاست جمهوری در تکت انتخاباتی حامد کرزی راه یافت. هرچند در سالهای اخیر قدرت، رابطۀ او با رییسجمهور کرزی تنشآلود توصیف میشد، اما وزنۀ او در معادلات درونی قدرت قابل محاسبه نبود و شاید هم او خودش نخواست یا به دلیل فقدان هنر و مهارت لازم در بازیهای سیاسی نتوانست جایگاه و پایگاه قدرتمندی برای خود تعریف نماید.
بهرغم اینکه او حضور قوم تاجیک را در ساختار قدرت سیاسی افغانستان تمثیل میکرد و بدین ملحوظ باید با قدرت بلند چانهزنی در دادوستد سیاسی قامت میافراشت، اما نه تنها که چنین نشد، بل آقای کرزی به سادگی توانست، دیوارۀ مرجعیت سیاسی تاجیکان را فرو ریخته و آنان را دچار تشتت و پراکندگی نماید.
در دور دوم ریاست جمهوری، احمدضیا مسعود از تخت و بخت اقبال و جاذبۀ سیاسی فرو افتاد و چنان دچار درماندگی گردید که وزن فیزیکی گلآقا شیرزی را با وزن سیاسی او اشتباه گرفت و در تکت انتخاباتی او به عنوان معاون اول دلخوش کرد تا شاید از این رهگذر، فرشی از امتیازات برای او هموار گردد.
این معامله، سخت خام و عجولانه بود که نه تنها امتیازی برای احمدضیا مسعود در پی نداشت؛ بل اهمیت او را به شدت فرو کاست. از آن پس برای مدتی او خانهنشین گردید، اما هنگامی که بازار اپوزیسیون دولت گرم گردید، او در یک ضلع مثلت مخالف دولت؛ دوستم، محقق و خودش به عنوان رهبر این جبهه برگزیده شد.
قرار گرفتن در راس این جبهه، البته به دلیل تاثیرهای شخصیتی او نبود؛ بل همکاران او به این دلیل که او به یک آدرس قابل توجه تعلق دارد، او را در راس جبهه قرار داده بود تا از این طریق مشروعیت لازم سیاسی و اجتماعی تامین گردد.
این جبهه که از همان اوایل محکوم به فرو ریختن بود، سرانجام قبل از شروع دور سوم انتخابات ریاست جمهوری فرو پاشید. آقای محقق به تکت داکتر عبدالله پیوست. جنرال دوستم در تکت محمداشرف غنی قرار گرفت و در این وسط احمدضیا مسعود ناگزیر گردید برای همپایی با قافله به عنوان معاون در تکت داکتر زلمی رسول جا خوش نماید. اما از آنجا که ستارۀ اقبال زلمی رسول در حال افول بود، از لیست موفقیت برافتاد و احمدضیا مسعود بار دیگر در وادی سرگردانی رها گردید.
رقابت تیم تحول و تداوم با تیم اصلاحات و همگرایی ناگهان به درجۀ بلندی از گرمی و حرارت رسید و در این گرما، روزنهیی از شانس برای احمدضیا مسعود گشوده شد. رهبران تیم تحول و تداوم برای اینکه بتوانند در اردوی مخالف اختلال وارد کنند، به سراغ احمدضیا رفتند و سرانجام او به عنوان نمایندۀ فوقالعاده رییسجمهور در امور حکومتداری خوب وارد دولت محمداشرف غنی گردید.
احمدضیا مسعود در حکومت وحدت ملی صاحب دفتر و دیوان و موترهای فراوان شد. به ولایات مختلف سفر کرد و در مجالس و محافل رسمی سخنان بسیار گفت.
گفته میشود که در دفتر او نیز آشفتگی فراوانی جریان گرفت و سواستفادههای قابل توجهی به انجام رسید. شخصی به نام داکتر زمانی که مسوولیت ریاست دفتر او را به عهده داشت، همراه با چند نفر دیگر به اتهام سواستفاده اخراج گردیدند.
اما سوالی که تا هنوز در ذهن مردم بیجواب باقی مانده، این است که احمدضیا مسعود چی کار میکند؟ آیا او همان گونه که از پیوند نامش برمیآید، نمایندۀ فوقالعادۀ دولت در امور حکومتداری خوب است؟ بر اساس این وظیفه، چه اقدامهایی را در این زمینه انجام داده؟ آیا او مخالف سیاستهای دولت است و به دلیل ناکارآمدی دولت به رهبران دولت هشدار میدهد؟ آیا او از مسوولان امنیتی دولت میباشد و برای دفاع از حاکمیت دولت به ولایات رفته و مجاهدین قدیم و هواداران احمدشاه مسعود را بسیج میکند؟
وی در اوایل سال جاری به چند ولایت شمال سفر کرد و به قول خودش مجاهدین را برای دفاع از دستآوردهای جهاد فرا خواند و دولت را برای تامین امنیت ناتوان گفت. چندی قبل به ولایت هرات رفت و در آن شهر باستانی دفتر نمایندگی یک جبهه سیاسی را بازگشایی کرد.
واقعا وظیفۀ احمدضیا مسعود در دولت وحدت ملی چیست؟ اگر او نمایندۀ فوقالعادۀ رییسجمهور در امور حکومتداری خوب است، پس دستآوردهای او کجاست؟ اگر او مخالف دولت است، پس چرا این نام و عنوان را با خود به هر ولایت میبرد؟
داکتر زلمی کوهستانی