کلیگویی در مطالبات جنبش روشنایی
نشست بروکسل یک فرصت تاریخی برای مردم و حکومت وحدت ملی است. در این نشست، قرار است چند سند مهم از سوی هیات افغانستان ارایه شود. یکی از این سندها، سند استراتژی ملی برای خودبسندگی میباشد. حکومت وحدت ملی در تلاش است تا بالا بردن عواید از طریق اصلاحات، مبارزه با فساد و همچنان جذب سرمایهگذاریهای بیشتر در بخشهای زیربنا و انرژی گامی به سوی خودبسایی بردارد.
سند مهم دیگر که از سوی حکومت وحدت ملی ارایه میگردد درباره توانمندسازی زنان، انکشاف ملی زیربناها و انکشاف شهری و میثاق شهروندی میباشد. سند پاسخدهی متقابل افغانستان و جامعه جهانی وهمچنان اعلامیه مشترک نیز در این نشست مطرح میگردد. نشست بروکسل بار دیگر تعهد دنیا را برای افغانستان به نمایش میگذارد. همچنان ظرفیت و قابلیت دولت در بخشهای مختلف به معرفی گرفته میشود.
دو جریان سیاسی و نظامی در تلاشاند تا نشست بروکسل را سبوتاژ کنند. طالبان با حمله سازمانیافته وهماهنگ خود تا دروازههای شهر کندز رسیدند. این گروه درک میکردند که توان ماندن و مقاومت را در شهر کندز ندارند، اما آنها حداقل برای یک روز از نظر تبلیغاتی فضای رسانههای اجتماعی به نفع خود همراه کردند. هدف اصلی طالبان تحت شعاع قرار دادن نشست بروکسل و همچنان مانور سیاسی برای رهبران جهان بود. طالبان از نظر زمانی و موقعیت فرصت مناسبی را در نظر گرفته بود. حاشیهسازی برای بروکسل از اهداف اساسی این گروه است. اما نشست بروکسل پیامهای واضح و روشنی برای حکومت افغانستان دارد. این نشست به خوبی نشان میدهد که به رغم دشواریها، افغانستان هنوز هم اولویت اول برای کشورهای جهان به شمار میرود.
در این میان هواداران جنبش روشنایی نیز قرار است گردهمایی اعتراضی داشته باشند. رهبران جنبش از اول سال جاری تا اکنون بارها در نقاط مختلف کشور دست به اعتراض زده است. هرچند مطالبه اعلامی و شعاری این جنبش بحث بر سر انتقال برق از مسیر سالنگ میباشد، اما واقعیت این است که جنبش در تلاش است با عبور از رهبران سنتی در نقش محوری و رهبری در حوزه هزارهها ظاهر شود.
رهبران جنبش در این مدت طولانی حتا یک ورق طرح مکتوب برای مردم، حکومت و جامعه جهانی ارایه نکرده و صرف با تکیه بر کلیگویی تلاش کردهاند تا خود را با موج ایجادشده همنوا کنند.
تمام بودجههای عادی و انکشافی حکومت از فلتر پارلمان عبور میکند و تعدادی از سران جنبش نیز وکلایی هستند که در تایید یا رد بودجههای کشوری نقش دارند، اما این وکلایی که حالا در جنبش روشنایی خواهان عدالت هستند، تا حالا حتا یکبار دیده نشده است که وکلای معترض فعلی در مجلس صحبتی مستند از تبعیض سیتماتیک داشته باشند. این وکلا همیشه برای وزرای کابینه رای سخاوتمندانه خود را لیلام کردهاند، اما هیچ گاه به حیث یک وکیل مسوول از کارکرد آنها نظارت نکردهاند. برخی وکلای عضو جنبش روشنایی در حوزههایی که رای گرفته حتا یک بار هم سر نزدهاند و نمیدانند که موکلینشان در چه وضعیتی قرار داشته و مشکلات آنها چه میباشد؟
با این همه تمام برنامههای مالی، بودجه، قوانین و توافقنامهها از فلتر پارلمان عبور میکند. اگر واقعا در این وطن تبعیض سیتماتیک جریان دارد پس وکلای عضو جنبش چرا در مجلس صدای خود را بلند نکردهاند؟ مگر همینها سالها بودجه انتقال لین برق را از مسیر سالنگ تایید نکردهاند؟ آیا وقت آن نرسیده است که با فصل عوامفریبی خداحافظی شود و با صداقت و امانتداری در عرصه سیاست ظاهر شویم؟
جالبتر از همه اینکه وکلای جنبش روشنایی به جای نظارت حکومت از مجرای پارلمان اکنون در بروکسل رفته تظاهرات میکنند. شاید این عده از وکلا برای یک روز فضای اجتماعی یک حوزه خاص را اشغال کنند، اما سوال اساسی این است که کارویژه وکیل نظارت از اعمال حکومت است یا گریه کردن در مسجد و یا هم تظا هرات در بروکسل؟
اعضای جنبش روشنایی در طول شش ماه به غیر از انتقال لین برق هیچ مشکل و موضوع جدی را مطرح نکردند. حکومت حداقل چهار بار قبل از دوم اسد در عالیترین سطح آماده گفتگو شده بود. بارها مقامهای عالیرتبه حکومت به محل اعتراض آنها حضور پیدا کرد. اما تمام اعضای رهبری جنبش یک صدا میگفتند: «ما میخواهیم زور خود را به محقق و دانش نشان دهیم.»
همین منطق سبب شد تا رویداد دوم اسد شکل گیرد. در روز رویداد دوم اسد زمان انفجار هیچ یک از رهبران جنبش در محل نبوده و تمام آنان پس از دو ساعت از خانههای خود به محل آمدند. آیا وقت آن نرسیده است که نسبت به اولاد این وطن و فرزندان غریب وجوان کشور مسوولانه عمل نموده و حداقل در میدان دهمزنک مردم را تنها رها نمیکردیم؟
عباس یکاولنگی/ ارسالی از بامیان