کمیسیونبازی تا کی؟
پانزده سال میشود که در هر قضیه خرد و کلان به کمیسیونبازی عادت کردهایم. رسم کمیسیونبازی و فریبکاری با مردم را آقای کرزی سنگ اساس گذاشت و متاسفانه این رسم همچنان پس از دو سال از دوری او از قدرت پا برجاست.
در دهها مورد آقای کرزی کمیسیون ترتیب داد و نتایج کمیسیونها پس از پانزده سال معلوم نیست، اما شوربختانه حکومت وحدت ملی که با شعارهای متفاوتتر و به نمایندگی طیفهای بییشتر مردم به اریکه قدرت رسیده است نیز رسم کمیسیونبازی حکومت سلف خود را دنبال میکند.
اصلن در موجودیت نهادهای معتبر و مسوول دولتی چه لزومی بر کمیسیونسازی است، اگر در هر موردی کمیسیونی شکل بگیرد، سارنوالی، امنیت ملی، وزارتخانههای ذیربط و سایر نهادهای مسوول چه کارهاند؟
اگر این نهادها فاقد تواناییهای اجراییاند چرا به ریشه مشکل یعنی مشکلات همان اداره رسیدگی نمیشود که هر کدام سالانه میلیونها دالر هزینههای معاش و بودجه دارند، و اگر توان اجرایی کردن مسوولیتهایشان را دارند کمیسیونسازی چه معنا میدهد؟
آقای کرزی که در طول 14 سال زعامتاش همیشه از قضایای مهم ملی طفره میرفت، کمیسیونسازی را شاید تنها راه یا اقدام اقناع روانی مردم تشخیص کرده بود؛ چنان که در مدت زعامتاش موفقانه از کنار مشکلات و رنجهای مردم با همین شیوه اقناع روانی گذشت و از همه مسوولیتهایش به عنوان یک رهبر ضعیف شانه خالی کرد.
حال رهبران حکومت وحدت ملی که تقریبن آرای تمام ملت را با خود دارند واقعن نمیشرمند که همان راه اشتباه و فریبکارانه کرزی را تعقیب میکنند؟
حکومتهای ضعیف همیشه به فکر طفره رفتن از خواستهای مردماند و تلاش میکنند در صورت لزوم روان جامعه را به چیزی مصروف نگه دارند تا لااقل برای مدتی از مسوولیتهایشان بتوانند شانه خالی کنند، اما حکومتهای مدعی رهبری نه تنها در فکر اقناعسازی روانی مردم نیستند که همیشه نیازها و خواستهای شهروندان و ملت را خود جستجو کرده در پی رفع یا حل آن میباشند.
میپذیریم که حکومت ما نیز بهدلایل زیادی هنوز توانمندیهای لازم نظامی، مالی و اقتدار سیاسی را برای رفع زودرس مسایل و نیازهای مردم ندارد، ولی نیت کار درست با ملت را کی باید داشته باشد؟
حال که ملت رنجدیده افغانستان پس از یک دوره طولانی حکومت ناکام کرزی و هدر دادن فرصتهای طلایی افغانستان به شمول میلیاردها دالر کمک خارجی، به حکومت وحدت ملی به عنوان ناجیشان میبینند و هنوز هم با وجود هزاران چالش منتظر اصلاحات و بهبود زندگیشان هستند، چرا باید کرزیگونه برخورد گردد؟
نسل امروز حتا نسل سه سال پیش و نسل دورههای امپراطوری فریبکاری کرزی نیست که به کمیسیون و کمیسیونسازی اقناع گردند و سالها منتظر نتیجهیی باشند که در عقب آن هیچ گونه اقدام و عملی صورت نگرفته است؛ بل نسل موجود، نسل واقعبین، متعهد و در عین حال پرتوقع است که از مجراهای اصولی و قاعدهمند به رفع مسایل دید میزنند.
هرچند عادت شده است، ولی برایم هنوز غیر قابل باور است، وقتی ما نهادی به فربهی لوی سارنوالی و امنیت ملی داریم چه نیاز است که در هر قضیه آشکاراتر از آفتاب کمیسیون ساخته شود؟ مگر این کمیسیونها قدرت اجرایی فراتر از وسع حکومت افغانستان را دارند؟ یا با کمیسیونها کمکهای غیبی انجام میشود که با ادارههای مسوول و سکتوری انجام نمیشود؟
وقت بازی با شعور مردم به آخر رسیده و مردم هم از این کمیسیونهای بینتیجه خسته شدهاند. بهتر است رهبران جدید به فکر رفع نیازهای شهروندی و رفع چالشهایی باشند که از آدرس مسوولان امور به سراغ مردم میآیند.
حادثه دوم اسد، بدون تردید حادثهیی بود که خطرهای ناشی از آن همچنان تا آیندههای دور ما را تهدید میکند.
اولین خطری که ما را تهدید میکند، میراث خودسانسوری مردم در مشارکت به مسایل کلان ملی در اعتراض های مدنی خواهد بود که از حکومت وحدت ملی بهجا میماند.
پس از این، هیچ پدر و مادری به پسر جوانش اجازه شرکت در راهپیمایی و اعتراضهای مدنی را نخواهند داد. مهم نیست، صدها سال در استبداد محض زندگی کردهاند و حال هم جان فرزندشان برای آنان ارزشمندتر از اعتراضهای بینتیجه است. به این ترتیب دولتی که از اعتراض مردم و ملت مصوونیت گرفت بدون تردید به استبداد و تنبلی گرفتار میشود و این نهایت خطری برای دموکراسی نوپای کشور است.
خطر دوم، بیاعتمادی مردم و قومیتها نسبت به رهبری حکومت است. اگر حکومت از کنار این مساله باز هم با کمیسیونسازی بگذرد و بر چشم مردم متوقع خاک بپاشد، مردم نسبت به رهبری سیاسی در کشور دچار تردید میشوند و در دورههای بعد تجدید نظر خواهند کرد. این مساله تهدیدهای جدیتر چون شکافهای بیشتر سیاسی قومی را بهدنبال دارد.
حکومت وحدت ملی باید سنت نادرست کرزی را کنار گذاشته، از کمیسیونسازی صرف نظر کرده و به نهادهای مسوول دستور جدی صادر گردد که در مدت معین نتایج را به حکومت و تمام ملت اعلام بدارند و متعاقبن به آن رسیدگی شود.
در غیر آن، هر گونه فریبکاری با مردم و اقناعسازی روان جامعه، روان جامعه را آسیب بیشتر خواهد زد.