گودبای اوباما!
بارکحسین اوباما «4 اگست 1961» از اعجوبههای بزرگ سیاسی در تاریخ امریکا و جهان باقی خواهد ماند. چهلوچهارمین رییسجمهور امریکا از ویژگیهای خاص چون جوانترین و نخستین فرزند سیاهپوست کنیاییوزن سفیدپوست برای دو دوره چهارساله اداره امور را در قویترین کشور دنیا در دست داشت و اولین رییسجمهور امریکاست که در سال اول ریاست جمهوری برنده جایزه صلح نوبل گردید.
اوباما به امریکا چون سرزمین امکانات بزرگ و مهد آزادی افتخار مینماید: «پدر من با کار زیاد و پشتکار توانست فرصت درس خواندن را در مکان جادویی چون امریکا یابد، کشوری که مهد آزادی و فرصت برای بسیاری از آنهایی بود که بیشتر به این کشور آمده بودند.»
خانم تونی موریسون؛ غول ادبیات معاصر امریکا که در سال 1993 برنده جایزه ادبیات نوبل گردید و در رمان بدعتگزار خود بهنام «دلبند» طرز تفکر و بیان امریکا را درباره تبعیض عوض نمود. دلبند داستان مادری سیاهپوست است که کشتن دختر خود را به خاطر آزادی از رنج و درد بردگی به زنده ماندن ترجیح میدهد.
او پیروزی اوباما را به مقام ریاست جمهوری امریکا خوابهای بدون تعبیر مادر و مادربزرگ اوباما میداند: «من نمیدانم اگر آنها زنده میبودند و در کاخ سفید زندگی میکردند چه تصوری میداشتند.»
اوباما برآمده از حزب دموکرات امریکاست. او در فلسفه سیاسی خود تغییرات را به تجارب گذشته ترجیح میدهد و مخالف استفاده از تجارب گذشته و احترام به سنن نیکو نیست، ولی استفاده از تجارب گذشته را با تفکرات منسوخ و پوشالی نفی مینماید.
از دیدگاه اوباما، تغییرات برای رهبر بودن و برتربودن امریکا در جهان باید از طریق مشارکت عمومی لیبرالها، محافظهکاران، سیاه و سفید و همه افراد جامعه در زیر یک سقف که ایالات متحده امریکا نام دارد تامین گردد.
او در سال 2004 در همایش حزب ملی دموکراتها گفت: «امریکا لیبرال و محافظهکار در میان نیست، بل ایالات متحده امریکا مطرح است. امریکای سیاه و امریکای سفید و امریکای لاتینی و امریکای آسیایی درمیان نیست؛ بل ایالات متحده امریکا مطرح است… ما یک ملت هستیم که به پرچم ستاره و خطدار امریکا سوگند وفاداری خوردهایم و فقط مدافع ایالات متحده امریکا هستیم.»
اوباما مخالف سیاست بوش درعراق بود و از جمله سناتورانی بود که به جنگ عراق رای منفی داد و این موضعگیری او در جامعه ضد جنگ از حمایت اکثریت برخوردار گردید. استراتژی سیاسی بوش بعد از حادثه 11 سپتمبر با شعار «امریکای ناامن مساوی با جهان ناامن است» با اعلام دکترین ایتلاف برای جنگ، محبوبیت و شهرت اوباما را که از صلح و همزیستی مسالمتآمیز حمایت مینمود در میان اقشار مختلف افزایش بخشید.
سیاست جنگطلبانه بوش از یک طرف به اوباما کمک نمود تا در انتخابات پیروز گردد و از جانب دیگر افغانستان و عراق را برای اوباما به میراث گذاشت.
با ورود اوباما در کاخ سفید همه در انتظار تغییر سیاست امریکا در افغانستان، خاورمیانه و جهان بودند. خودداری اوباما از شعار جمهوریخواهان «ایتلاف برای جنگ» با مخالفت اسراییل در خاورمیانه و انگلیس در اروپا و جمهوریخواهان محافظکار و نئوریالیسم در داخل مواجه گردید و اوبامای لیبرال وادار شد تا در فلسفه سیاسی خود در امور بینالمللی محافظهکارانه عمل نماید. بهویژه که نظامیان، استخبارات و روسای صنایع بزرگ در سیاست خارجی امریکا نقش بارز دارند و رویدادهای سالهای اخیر در کشورهای مختلف از آن جمله سوریه نشان داد که میان نظامیان و دیپلماتهای امریکا در مبارزه با تروریزم اتفاق نظر وجود ندارد.
اوباما در چهار سال اول ریاست جمهوری منظره صلح و امنیت را در افغانستان و خاورمیانه ترسیم نمود و سربازان امریکا از عراق اخراج گردیدند، اما در افغانستان برای مبارزه با القاعده و متحد آن طالبان صدهزار سرباز امریکایی انتقال داده شد.
در دور اول ریاست جمهوری اوباما، از سرگیری روابط با روسیه آغاز گردید. اوباما در سال 2009 با دیمتری میدودیف؛ رییسجمهور روسیه در کاخ کریملین فقط درباره همکاریهای دو کشور پیرامون امنیت، مبارزه با تروریزم و ترافیک مواد مخدر در افغانستان موافقت کردند تا همکاریهای مشترک را در چارچوب شورای روسیه و ناتو انجام بدهند.
در این دیدار روسیه از حضور نیروهای ناتو در افغانستان حمایت نمود و بهطور بیسابقه توافق نمود تا هواپیماهای ناتو از فضای روسیه محمولهها و تجهیزات نظامی ناتو را به افغانستان انتقال بدهند.
نگارنده در آن دیدار چون گزارشگر این رویداد تاریخی به علاقمندی و موضعگیریهای مشابه دو ابرقدرت اتمی احساس خوشبینی داشتم که قدرتهای بزرگ جهان اراده سیاسی قوی دارند تا مردم افغانستان از نعمت صلح و امنیت برخوردار گردند و اختلاف نظر میان آنها درباره افغانستان وجود ندارد.
اوباما وعده داد که سربازان امریکا تا سال 2014 افغانستان را ترک خواهد گفت و القاعده و طالبان تارومار میگردند و نیروهای مسلح افغانستان تقویت میشوند تا خود از امنیت افغانستان دفاع نمایند و دوای دردهای افغانستان را با پذیرش دموکراسی، استقرار صلح پایدار و برنامههای اقتصادی توسعهمحور تشخیص کرد.
اجرای این توافقنامه تحقق نیافت. آیینه بیاعتمادی روابط روسیه و امریکا بعد از حمله امریکا به لیبیا مکدر گردید و همکاریهای شورای روسیه و امریکا بعد از الحاق جزیره کریما به روسیه و حمله نظامی روسیه در سپتمبر سال 2015 در سوریه بر داعش و سایر سازمانهای تروریستی به تعلیق افتاد و در شرایط کنونی دو ابرقدرت اتمی جهان همدیگر را تهدید و متهم به نقض قوانین بینالمللی میکنند.
اگر این رقابتها احتمالا از کنترل خارج گردد عواقب خطرناک برای همه خواهد داشت. بحران منطقه خاورمیانه و جنگ سوریه بعد از پیشرویهای روسیه مواضع امریکا را ضعیف گردانده است و بیشتر از همه رسانهها و تحلیلگران امریکایی اوباما را چون ضعیفترین رییسجمهور انتقاد میکنند.
امریکا در طولانیترین جنگ در افغانستان با متحدان خود نتوانست امنیت را تامین و بر تروریزم پیروز گردد. حتا نتوانست طالبان را وادار به مذاکره بگرداند. اوباما لانه تروریزم جهانی و حامیان مالی آن را میداند و در سخنرانی خود خطاب به مردم امریکا اعلام نمود: «وقتی به کودکان در پاکستان درس نفرت میآموزند، کودکان امریکا را نیز تهدید مینمایند.»
موضعگیریهای دوگانه امریکا در مقابل پاکستان باعث تشویق بیشتر تروریستها در منطقه گردید و کشورهای منطقه را مجبور گردانید تا علیه سیاستهای دوگانه امریکا متحد گردند.
امروز امریکا در منطقه آسیا در محاصره کشورهای متخاصم باید از منافع خود دفاع نماید. امریکا با ارسال صدهزار نیروهای نظامی و مدرنترین تجهیزات طی پانزده سال در افغانستان قیمت گزاف پرداخته است.
نظر به گزارشهای موثق امریکا، در جنگ افغانستان در شهرها و مناطق کوهستانی 700 میلیارد دالر مصرف و 3300 نظامی امریکایی تلف گردیدهاند. تلفات افراد ملکی در افغانستان بیشتر از بیست هزار نفر است.
هواپیماهای بدون خلبان امریکا بهجای القاعده و تروریستها، گاهی دهات، قصبات و حتا محافل عروسی را در افغانستان بمباران کردهاند. بمباران شفاخانه شهر قندوز در سال 2015 که منجر به کشته شدن دهها بیمار بیدفاع گردید، کارشناسان نظامی و سیاستمداران بیطرف آن را چون جنایت نظامی محکوم مینمایند.
امریکا برای بازسازی دولت کارآمد صد میلیارد دالر سرمایهگزاری نموده است، اما با وجود این رقم نجومی اکثریت مردم نه تنها از نعمت امنیت؛ بل از سادهترین رفاه اجتماعی نیز محروم گردیدهاند.
اکثر جوانان افغانستان بیکارند و برای نجات از دیو فقر مجبور به فرار به کشورهای خارج میگردند. کشت خشخاش از سال 2001 تا کنون 40 درصد افزایش یافته است و 90 درصد تریاک تمام جهان در افغانستان تولید میگردد. مردم در زندگی شخصی خود کمکهای مالی امریکا را حس نمینمایند. سیاسیون ما از عبارتهایی چون عدالت اجتماعی، حاکمیت قانون، وحدت ملی و … برای استحمار مردم عوام و تفرقهافگنیهای قومی و زبانی استفاده ابزاری مینمایند….
اوباما با امضای موافقتنامه امنیتی حضور امریکا را برای مدت طولانی تا زمانی که بخواهد در افغانستان قانونی گردانید و با این اقدام، خود را از خودکشی سیاسی نجات داد، اما اراده شخصی در برقراری امنیت و مبارزه با تروریزم نداشت.
افغانها مردم باسپاس و قدرشناساند آقای اوباما. از اینکه نگذاشتید جنگ داخلی در افغانستان تکرار گردد و از اینکه از آزادی بیان و مطبوعات در دولتهای فاسد افغانستان که سنتهای منسوخ عهد فیودالی را بر عقل، قانون و حتا دین ترجیح میدهند دفاع کردید ممنون استیم.
مردم ما مانند قهرمان «دلبند» که دخترش را کشت تا از رنج و عذاب بردگی آزاد گردد حاضرند جانهای شیرین خود را قربانی عدالت اجتماعی، تساویطلبی بشردوستانه و کرامت انسانی نمایند تا فرزندان خود را نجات بدهند. گودبای اوباما.
دکتور علیاحمد کریمی؛ تحلیلگر امور بینالملل