راه مدنیت در وادی هفتم
پس از سرنگونی طالبان، افغانستان سوژۀ داغ رسانههای جهان شد. در زمان حاکمیت سیاه طالبان جریان اطلاعرسانی به رکود مواجه شده بود. افغانستان بهسان جزیرۀ متروک و فراموششده اما توام با ستم، نابرابری، ظلم و وحشت در دست طالبان اداره میشد. روابط سیاسی و اجتماعی با جهان بیرون بسته بود. طالبان دشمنی علنیشان را با رسانهها اعلام داشتند. در خانههای مردم تلویزیونها را به رگبار بستند. دروازههای سینما بسته بود. هیچکس حق نداشت موسیقی بشنود. رادیو، تیب و کستها در اجتماعات مردمی و خانهها شکستانده میشود. موارد بیشماری از آدمها بهخاطر شنیدن اخبار، موسیقی و اطلاعات مورد لتوکوب قرار گرفتند، توهین شدند و به زندان رفتند.
برچیدهشدن نظام سیاه طالبانی فصل تازهیی برای اطلاعرسانی به ارمغان آورد. افغانستان شاهد انفجار اطلاعاتی و رسانهیی شد. روزنامه، تلویزیون، رادیو و هفتهنامههای بیشماری یکی پی دیگر به نشرات آغاز کردند. مردم تشنۀ خواندن، دیدن و شنیدن بودند. نقش رسانهها و تولد پی هم این همه رسانه در زندگی روزمره مردم تغییر زیادی رقم زد.
درست به یاد دارم که در سالهای نخست فصل جدید افغانستان، بسیاری از رسانههای چاپی برای حضور یافتن یک آوازخوان زن در تلویزیون ملی تبصره داشتند و موقفگیریهای ضد و نقیض را پیرامون آن موضوع اتخاذ کرده بودند.
نظام پنجساله طالبان چنان بر افکار جمعی اثر بد بهجا مانده بود که آن زمان فکرها اکثر زنستیز و دگم بود. از آن سالها تا این روزها میشود تفاوتها را با تمام وجود حس کرد و دید. امروزه رسانهها در جغرافیای به نام افغانستان تبدیل به یک قدرت شدهاند. مردم بدون ترس و سانسور، مینویسند، حرف میزنند و وضعیت را به نقد میگیرند. زنان بیشماری در رسانهها حضور دارند و حتا فضای فکری و رسانهیی را مدیریت میکنند.
هدفم از نگاشتن سطرهای بالا این بود که میخواهم در مورد روزنامه راه مدنیت بگویم. روزنامهیی که امروز یکی از جدیترین روزنامههای چاپ کابل است. من که از تولد این روزنامه در بستر مطبوعات افغانستان همکار و خوانندۀ این رسانۀ ارزشگرا بودهام، بهعنوان یک خواننده یا نظارتگر، دیدگاهم را در چند مورد مینگارم.
آرمانهای بلند
هنگامیکه راه مدنیت به خانوادۀ مطبوعات پیوست، دستاندرکاران این رسانه با کمترین امکانات در سماوارهای غریبانۀ کابل آرمانهای بلندشان را تصور میکردند. من که در آن زمان دانشجو بودم، هرازگاهی با آقای اشراق وارد تماس میشدم. وعدههای ملاقات ما اکثر در پل سرخ بود. بسیاری روزها در چهارراه پل سرخ قدم میزدیم. امکانات ما بهحدی ناچیز و اندک بود که توان آن را نداشتیم تا به یک کافه، قهوه یا چای نوشیده با هم صحبت کنیم. با آنهمه، بهجای خالی نشریهیی در کشور میاندیشیدیم که فقدان آن برایم قابل تامل و حس شدن بود. بسیاری از رسانههای چاپی در آن سالها به تبصرههای سیاسی و نشر خبر میپرداختند.
راه مدنیت در پی یک سلسله آرمانها پدیدار گشت و در خانواده مطبوعات افغانستان قدم نهاد. نشریه در آغاز دفتر نداشت. آقای اشراق با یک پایه کمپیوتر اکثر در خانه و دفاتر دوستان کارش را ادامه داد. پسانها در مارکیت ملی (پل سرخ) یک دفتر که در واقع شبیه یک دکان بود، به کرایه گرفته شد. اما دیری نگذشت که روزنامه راه مدنیت در بستر خانوادهها، اجتماعات فکری، دانشگاهها و مراکز سیاسی بر سر زبانها آمد.
روزنامه خوانندگان زیادی پیدا کرد. ستونهای ثابت این روزنامه با محتوای مفاهیم مدرن در حوزۀ اجتماع و زندگی سبب شد که خوانندگان بیشتر از این نشریه استقبال کنند. تشویق مخاطبان سبب شد که از هفتهنامه تبدیل به روزنامه گردد. بعدها این روزنامه که سالهای دشوارش را پشت سر مانده بود، صاحب دفتر شد و اکنون که در وادی هفتم قدم نهاده، بهسان پرواز سیمرغ به هفت شهر عشق میرود.
مفاهیم مدرن
راه مدنیت یک نیاز بود. طرح آن مبتنی بر مفاهیم مدرن روزنامهنگاری ریخته شده بود. تلاش این بود تا مفاهیم مدرن شهروندی را در ستونهای این روزنامه ثابت نگه داریم که تا اکنون به آن میپردازیم. شعور و شعار دستاندرکاران راه مدنیت «برای حقوق شهروندی» قرار گرفت.
رویکرد روزنامه تقویت ارزشهای مدرن بود. گپوگفتی با بانوان موفق داشتیم. رهبران جوان را معرفی کردیم. از فیمینسم و سیکولاریزم نبشتیم. قلمهای زیاد و متفاوتی تجربههایشان را از زندگی نو، با پندارهای نو در راه مدنیت نقش بستند. این تجربهها چنان جذاب و خواندنی مینمود که توجه نخبگان و نویسندگان خاص را به راه مدنیت معطوف کرد و بسیاری از نویسندگان جدی بدون هیچ چشمداشتی، همکاریشان را با روزنامه راه مدنیت شروع کردند و ادامه دادند.
روزنامه راه مدنیت یک بستر فکری شد برای نخبگان کشور که در دانشگاههای معتبر دنیا درس خواندهاند و آییننامهیی قرار گرفت برای خانوادهها. در سالهای پسین بیشتر از پنجصد خانواده تنها در کابل از مشترکین روزنامه راه مدنیت بود.
روزنامه راه مدنیت در سالهای پسین، بستر بسیاری از بحثها و تحلیلهای سیاسی را دگرگون کرد. اکنون از روزنامه راه مدنیت و نویسندگاناش در محافل فکری-سیاسی بهعنوان یک روزنامه منتقد، جنجالی با نویسندگان آگاه و بیرحم یاد میشود.
زبان یکدست و طرح هنرمندانه
در آغاز راه مدنیت در قالب هفتهنامه ظهور کرد و برای راهاندازی این نشریه حتا پول چاپ در دسترس نبود، اما آرمانها چنان مقدس و بلند بود که همت و عزممان را به کار پیگیری در این زمینه خیلی قوی و محکم ساخته بود. تنها اندیشهمان بهمحتوا و نشر روزنامه معطوف بود. اینکه میدانستیم که جای نشریهیی در بستر مطبوعات کشور خالی است که برای حقوق شهروندی نشرات و از مفاهیم مدرن و زندگی امروزی حرف و حدیث داشته باشد. روزنامهنگاری مدرن را رویکرد کاریاش بسازد و برای مخاطبان و جستجوگران فکر و اندیشه روزنۀ اندیشه و تحلیل باشد.
رسانهها کمتر به زبان توجه میکردند. رویکرد دیگر راه مدنیت، نوشتن با زبان ساده وهنری بود. دستاندرکاران راه مدنیت برای ویرایش و پیرایش نوشتههایشان سخت میکوشیدند. درستنویسی و سادهنویسی در روزنامه راه مدنیت یک اصل ثابت قرار گرفت و تا امروز به این مهم توجه جدی مبذول داشته میشود. تمام نوشتهها پیش از نشر، چندین بار به خوانش گرفته شده و صورت نوشتاری مطالب یکدست و هنری ساخته میشود.
روزنامه راه مدنیت در طرح و دیزاین نشریه توجه جدی بهخرج داده، قطع و نوعیت کاغذ برایمان با ارزش بوده است. در کیفیت عکسها، طرح، فونت خط، ستونکها، زیبایی و مرغوب بودن کاغذ، ادارۀ راه مدنیت نهایت تلاش زیادی به خرج داده است.
امروزه روزنامه راه مدنیت یکی از پرخوانندهترین و جدیترین نشریههای چاپی در کابل است که در هفته، سه بار چاپ میشود. به وبسایت و کار آنلاین آن هم دقت ویژه میشود. راه مدنیت در سالهای بعدی بهخصوص زمان انتخابات و بعد از انتخابات، تبدیل به روزنامهیی شد که در جریانهای فکری سیاسی اثرگذار دانسته شده، بسیاری بحثهای سیاسی راه مدنیت، سرآغاز گفتگوهای کلان در محافل سیاسی و فکری شده است. روزنامه راه مدنیت برای بسیاری جریانها شمشیر برنده بوده، برای برخی از جریانها نشرات انتقادی و زننده روزنامه راه مدنیت قابل قبول نبوده، نقدهای مدنیت را تحمل نتوانسته، بارها شکوه و شکایت سر دادهاند.
امیدوارم راه مدنیت به هفتادسالگی برسد. این وادی هفتم سرآغاز عشق است برای سیمرغ شدن.
عظمالدین برکی؛ روزنامهنگار و عضو هیات تحریر