کارگران بدون مزد
کار خانگی یا خانهداری عبارت از تمام کارهایی است که باعث بقا، حفظ و تامین نیازهای خانواده میشود. گرچه کار خانگی جزو کارهای بازتولیدی به شمار میآیند، یعنی کاری که برای بقا به آن نیاز است، ولی زنان افغان تحت نام کار خانگی کارهای تولیدی نیز انجام میدهند که منجر به تولید کالا یا خدمات میشود. مثلا زن خانهدار را در نظر بگیرید که به دلیل درآمد کم برای فرزندان خود لباس میدوزد. یا زن دهقان که روزانه در مزرعه کار میکند و محصول کار این زنان در بازار ارزش پولی و معامله دارد.
کار خانگی مفهومی زنانه از بعد جنسیتی را بازتاب میدهد که جزو کلیشههای جنسیتی به شمار میرود. جنسیتزدگی کار خانگی، یکی از عوامل مهم سهم کمرنگ زنان در اجتماع و کارهای تولیدی اجتماعی میباشد.
از آن جا که زنان، کارگران بدون مزد، بدون بازنشستگی، بدون بیمه و در نهایت بدون مرخصیاند، همیشه از لحاظ اقتصادی وابسته به مردان میمانند. اینجاست که رهایی زنان یک امر ناممکن میشود.
چنانچه انگلس در کتاب منشا خانواده، مالکیت خصوصی و حکومت به این موضوع اشاره میکند. او میگوید رهایی زنان تا زمانی که کار اجتماعی برکنار و به کار خانگی که امر خصوصی است متمرکز شوند، امکانپذیر نیست.
فرایند جنسیت زده شدن کار خانگی مانند هر پدیده تاریخی اجتماعی محصول سیر تحول تاریخ بشری است. بشر در ابتداییترین تعاملات خود کار خانگی یا بهتر بگویم مراقبت از گروه انسانها را یک کار جمعی اجتماعی میدانست. چون وسایل شکار ابتدایی بود و زنان پا به پای مردان به شکار میرفتند.
بعد از پیچیده شدن وسایل تولید، انباشت سرمایه و حاکم شدن مناسبات اجتماعی مبتنی بر تولید سرمایه، زنان از کار اجتماعی بیرون رانده شدند و متمرکز به مراقبت و تنظیم روابط اجتماعی انسانها میشوند.
این روند تا زمان انقلاب صنعتی در اروپا ادامه پیدا میکند. بعد از انقلاب صنعتی در اروپا پای زنان در تولید اجتماعی دوباره باز میشود؛ چون زنان نیروی کار ارزان و بیدردسر بودند شمار زیادی یکباره در کارخانههای صنعتی استخدام میشوند، ولی هنوز هم بار کار خانگی را به دوش میکشیدند که متاسفانه زنان شاغل در جوامع عقبمانده جهان سوم هنوز هم درگیر این مشکل هستند.
کنشگران در حوزه حقوق زن چند راهکار برای بیرونرفت زنان از این مشکل پیشنهاد میکنند:
- تعیین دستمزد برای کار خانگی: بر اساس محاسبات فعالان حقوق زن کار خانگی تا ۳۳ درصد تولید سالانه یک اقتصاد مدرن ارزش دارد که در بازتولیدی سرمایه اجتماعی پنهان میماند. همچنان بر اساس گزارش انجمن آموزش و کنش اجتماعی زنان، در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ ارزش کارخانگی یک زن معادل ۱۲۶ هزار ۸۶۶ دالر در سال است. یعنی هر زن در قبال یک ساعت کاری که در خانه انجام میدهد به طور متوسط باید ۲۶ دالر دریافت کند.
گرچه این راهکار میتواند از لحاظ اقتصادی برای زنان بسیار موثر باشد، ولی در عین حال مشکل جنسیت زده شدن کار خانگی را حل نمیکند. با قبول این راهکار ما مهر تصدیق میگذاریم در جهت قبول کلیشه جنسیتی کار خانگی.
- کار خانگی تا حد امکان از حوزه خصوصی خارج گردد و مبدل به یک کار اجتماعی شود. این طرح برای اولین بار بعد از انقلاب اکتوبر در شوروی سابق عملی شد. برای حضور زنان در جامعه و شرکت در کارهای تولیدی، دولت به ایجاد کودکستانها و طعامخانههای عمومی پرداخت که در آن مقطع زمانی بسیار به نفع زنان تمام شد. امروز هم بسیاری از کشورهای جهان برای تشویق زنان و حضور آنها در اجتماع، قسمتی از کار خانگی را به دوش میگیرند.
- صنعتی ساختن کار خانگی و مجهز ساختن زنان به وسایل مدرن یکی دیگر از راهکارهایی است که در نخست مشکل بنیادی را حل نمیکند و دوم، برای بسیاری از کشورها از جمله افغانستان قابل تطبیق نیست.
- کارهای فرهنگی برای تهی ساختن کار خانگی از ابعاد جنسیتی. با این شیوه میتوان مشکل زنان در این حوزه را به شکل بنیادی حل کرد. اگر تمام اعضای خانواده در اجرای کار خانگی سهم بگیرند، زنان وقت بیشتر برای حضور در اجتماع، یادگیری حرفهها و مهارتهایی خاص و در نهایت سهیم شدن زنان در کارهای تولیدی و کسب درآمد پیدا میکنند که زمینۀ استقلال مالی زنان را فراهم ساخته و همچنان باعث رفاه خانواده و در نهایت اجتماع میشود.
زنان به عنوان نیمی از اجتماع افغانستان به دلیل خصلت جنسیتی کار خانگی، کمتر در اجتماع فعالاند. باورهای نادرست فرهنگی زنان را اسیر خانه و کارهای آن میداند که نتیجۀ آن وابستگی اقتصادی زنان به مردان، شرایط بد اقتصادی خانواده و در نهایت منفعل ساختن یک کتله عظیم از نیروی انسانی میباشد. امیدواریم فعالان حقوق زن در افغانستان در این حوزه توجه کنند تا شاهد حضور پررنگ زنان در کنار مردان در فعالیتهای اجتماعی باشیم.
سانگه شریفی صدیقی