تبانی چهار «امریکایی»/ غنی مدویدفِ کرزی میشود؟
آقای کرزی در سه سال حکومت وحدت ملی در ظاهر همواره ساز مخالفت با این حکومت و امریکاییها داشته است. وی با سفرهای مختلف به کشورهایی چون روسیه و چین هم از موضعگیریهای ضد امریکایی خود دریغ نکرده است. در حوزۀ سیاست داخلی کشور نیز به نوعی تلاش داشته تا نفوذ خود را بر این حکومت و تصمیمگیریهای کلان کشور داشته باشد. با این حال گاهی اما خود را حامی این حکومت هم قلمداد کرده است. این نوع سیاست آقای کرزی، تحلیلها و تفسیرهای مختلفی را میان روزنامهگاران و گروههای سیاسی در پی داشته است. چرا آقای کرزی چنین سیاستی را داشته و دارد؟ در واقع پشت این سیاست چه اهدافی میتواند وجود داشته باشد؟
قبل از انتخابات رياست جمهوري سال ٢٠١٤، صفكشيها و گمانهزنيهاي زيادي نسبت به كانديدا شدن تعداد زيادي از چهرهها در انتخابات رياست جمهوري افغانستان، شكل گرفته بود.
عبدالله عبدالله كه حمايت بيشتر جبهۀ شمال را با خود داشت به عنوان كانديداي اين حوزۀ سياسي وارد صحنه شده بود. در آن روزها جمعی از سران پشتونتبار در تلاش این بودند تا در حوزۀ پشتونهاي افغانستان نيز كانديداي واحدی وارد عمل شود و يا از تعدد نامزدان، جلوگیری گردد.
محمداشرف غني، محمدحنيف اتمر، علياحمد جلالي، زلمي خليلزاد، حميدالله فاروقي و حدود پنج تن ديگر از چهرههاي پشتون كه داوطلب نامزدي در انتخابات بودند دور هم جمع شدند. تلاش اینها بر اين بود تا توافقی بر سر يك كانديدا صورت گيرد.
پس از توافقهای ابتدايي، سرانجام به پيشنهاد آقاي حنيف اتمر، فاكتورها و شاخصههاي افراد به بررسي گرفته ميشود. در كنار فاكتورهايی چون داشتن حمايت ايالات متحده امريكا، روابط نيك با همسايگان و كشورهاي دور و نزديك و حمايت رييسجمهور برحال (حامد كرزي) از مهمترين نكتههای تمايز و برتري يك كانديدا مورد تاييد همۀ اعضاي این گروه قرار میگیرد.
پس از بحث و پرسوجوي زياد، سرانجام اشرفغني احمدزي مدعي میشود كه من حمايت رييسجمهور كرزي را با خود دارم و از اين جهت گزينه مطلوب براي احراز رياست جمهوري شمرده ميشوم.
اعضاي مجلس ادعاي اشرفغني را آنچنان كه باور ميكردند نكردند و فيصله نمودند تا دو نفر به نمايندگي از تمام اعضاي جلسه، در ديدار با آقاي كرزي، خواستار وضاحت اين ادعا شوند.
ديدار هيات با حامد كرزي
علياحمد جلالي و زلمي خليلزاد، دو فردي بودند كه ميبايست در خصوص ادعاي اشرفغني با كرزي صحبت ميكردند.
زلمي خليلزاد صحبت را آغاز ميكند. خطاب به آقاي كرزي ميگويد كه ما چهار نفر چند سال قبل توافقي داشتيم كه امروز بايد در موردش صحبت كنيم.
خليلزاد به كرزي ميگويد: «زماني كه من سفير امريكا در افغانستان بودم، توافقي با هم كرديم كه در افغانستان نبايد قدرت از چهار نفر امريكايي (حامد كرزي، زلمي خليلزاد، علياحمد جلالي و اشرفغني احمدزي) به كساني ديگر منتقل شود.
خليلزاد میافزاید: «حالا كه قانون اجازۀ ماندن و برگشتن به قدرت را به شما نميدهد، اگر به توافق قبلي پابند هستيد، از ميان سه چهرۀ ديگر امريكايي يكي را انتخاب و حمايت كنيد.»
خليلزاد علاوه ميكند كه دوران قانوني حكومت كرزي خاتمه يافته است. اشرفغني هم كه «…» است. حالا از ميان من و جلالي بالاي هر كدام ما كه دست بگذاريد، ديگر اعتراضي نخواهيم كرد.
كرزي ضمن آنكه تاكيد بر انجام تعهدهایش ميكند، خطاب به جلالي و خليلزاد ميگويد كه چهرۀ مورد حمايت من همان «…» (اشرفغني احمدزي) است.
سرانجام جلالي و خليلزاد از موضع حامد كرزي برآشفته ميشوند و به نحوي دست از پيكارها و بازيهاي انتخاباتي در افغانستان برميدارند.
همزمان با پا پس كشيدن اين دو چهرۀ امريكايي، ميدان براي كرزي و غني بهتر و بيشتر مساعد ميشود. حتا گفتههايی وجود دارد كه غني به كرزي تعهد ميسپارد تا او را دوباره به قدرت برساند.
با توجه به بازيهاي انجامشده، حالا بايد با ديد عميقتر تحولها و بازيهاي عجيب سياسي و انتخاباتي ٢٠١٤ را مطالعه و بررسي کرد. بايد دريافت كه آيا غني و كرزي همان بازي مدويدوف و پوتين كه در روسيه انجام شد را روي دست گرفتهاند و يا اينكه سناريوي ديگري در راه است.
بر بنیاد برخی گزارشها، هرازگاهی حامد كرزي دور از چشم افراد مشخص از جمله دادفر اسپنتا؛ بهعنوان نزديكترين فرد به خودش و حنيف اتمر كه گفته میشود او را دشمن منافع خويش ميداند، ديدارهاي دو به دو و فوق سري با اشرفغني در ارگ رياست جمهوري داشته و دارند.
حالا ديده شود كرزي با تقلاهایي بيشايبهیی که براي استحكام روابط دوبارهاش با امريكا نمود و البته شكست خورد، با افتادن در دام روسيه، هند و ايران، عاملی برای تحكيم پايههاي سياسي حكومت غني خواهد شد يا اينكه به مثابه شگونی ناميمون در كنار ناكامیهای سیاستهای احساساتي و پوپليستی غنی، زمینهساز مشکلاتی برای حاكميت فعلی خواهد گردید.
نویسنده: فرید معروف