سیاستهای امریکا در افغاستان به نتیجه میرسد؟
ظاهرا یکماه پیش بود که اداره دونالد ترمپ اعلام کرد که یک استراتیژی جدید در قبال جنگ افغانستان تا اواسط ماه جولای تدوین میشود. اما حالا که در روزهای پایانی ماه جولای قرار داریم، هنوز خبری از ارایه یک چنین استراتیژی وجود ندارد.
روز پنجشنبه جان مک کین؛ سناتور جمهوریخواه و سیاستگر جنجالبرانگیز امریکا علیه اداره ترمپ انتقاد کرده گفت که امریکا نتوانسته در مورد ختم جنگ در افغانستان به یک استراتیژی دست یابد.
قرار بود اداره رییسجمهور ترمپ تا اواسط ماه جولای استراتیژی جدید امریکا در قبال افغانستان را به سنای آن کشور ارایه نماید، اما به قول مک کین هنوز از این استراتیژی خبری نیست.
اوایل سال جاری میلادی جنرال جان نیکلسن؛ فرمانده عمومی نیروهای ناتو در افغانستان گفته بود که نبرد در افغانستان به بنبست رسیده است.
جنرال جو دانفورد؛ فرمانده کل نیروهای امریکایی نیز گفته بود که وضعیت نبرد در افغانستان تقریبا به بنبست رسیده است. آنها اظهار نگرانی کرده بودند که امریکاییها و همکاران عمدتا غربیاش پس از ۱۷ سال جنگ و هزینههای سرسامآور هنوز موفق میدانهای نبرد نیستند.
نکلسن با اشاره به جغرافیای تحت کنترول طالبان و شورشیان و تلفات نیروهای امنیتی افغانستان که بیشتر ناشی از عدم مدیریت درست نظامی و فساد در دستگاههای امنیتی ماست، گفته بود که نبرد در افغانستان به بنبست رسیده است.
هم اکنون نا امنیها در شمال کشور به شدت در حال گسترش است و جنوب و غرب کشور نیز از افزایش روزافزون نا امنیها رنج میبرند.
به شمول سیاستگران امریکایی که مایل به ختم آبرومندانه جنگ در افغاستان هستند، افغانها نیز آرزومند ختم جنگ در کشورشان هستند. اما این ختم جنگ یک استراتیژی معطوف به شرایط موجود در افغانستان را نیازمند است. چیزی که اداره آقای ترمپ از آن غافل مانده است. هرچند اداره اوباما برنامههایی را در خصوص پایان آبرومندانه جنگ در افغانستان در دستور کار داشت، ولی آن برنامهها نیز چندان عملی از آب در نیامد.
روی این مبنا نیاز است که استراتیژی جنگ در افغانستان مبتنی بر ختم بحران روی دست گرفته شود، چون ادامه بحران به نفع افغانستان نیست و وقتی به نفع افغانستان نباشد، بهطور قطع به نفع ایالات متحده امریکا نیز نخواهد بود.
تجربه سوریه، عراق و لیبیا به خوبی نشان میدهد که ادامه بحران و پیچیدهشدن بحران به نفع هیچ طرفی نیست و این امکان خیلی زیاد وجود دارد که مدیریت بحران از دست مجریان بیرون شده به دست حریفان منطقهیی و جهانی بیفتد.
کشورهای فعال علیه منافع امریکا و غرب در منطقه همیشه ابتکار عمل را در دست داشته و از ادامه بحران استفادههای بزرگی بردهاند.
در عین زمان کانگرس امریکا گفته که جمیز متیس؛ وزیر دفاع امریکا کمک ۵۰ میلیون دالری کمک نظامی امریکا به پاکستان را تایید نخواهد کرد، مگر اینکه پاکستان اقدامهای جدی علیه گروه تروریستی حقانی را عملی نماید.
بارها بر پاکستان انتقاد شده که این کشور علیه گروههای تروریستی از جمله گروه تروریستی حقانی که در خاک آن کشور فعال است، هیچ اقدام عملی انجام نداده است.
بیش از شش سال است که هر از گاه زمزمههایی از قطع یا مشروط گذاشتن کمکهای امریکا به پاکستان شنیده میشوند ولی تا کنون نتیجه چندانی در پی نداشته است.
روی همرفته، تا زمانی که امریکا در قبال جنگ افغانستان چه در بعد داخلی و چه در بعد منطقهیی بهخصوص پاکستان به یک دیدگاه قاطع ختم جنگ نرسد، پایان جنگ در افغانستان چندانی عملی نمینماید.
دو موضوع جدید؛ تعریف یک استراتیژی جدید جنگی در قبال جنگ افغانستان و برخورد جدی علیه پاکستان که اخیرا مورد رایزنیها و انتقادهای جناح سیاسی در امریکا قرار گرفتهاند، اگر صورت عملی بهخود گیرد، میتوان توقع نسبی از ختم جنگ و آمدن ثبات را در کشور داشت.
اما آنچه از قراین پیداست، امریکا هیچگاه به آنچه به خورد رسانههای بینالمللی درباره جنگ افغانستان میدهد، جدی نبوده است. کما اینکه بحث استراتیژی جدید جنگی در افغانستان که معطوف به پایان جنگ وعده سپرده شده بود، هنوز جنبه اجرایی پیدا نکرده و معلوم نیست به چه نتیجه خواهد انجامید.
با همه مشکلهای سیاسی، گسترش ناامنی و بالا رفتن میزان روزافزون فقر در کشور، مردم هنوز به ادامه حضور امریکاییها خوشبیناند. با این حال مبادا این خوشبینیها با افزایش نا امنیها، جنجالهای سیاسی و گسترش فقر به ناامیدی مبدل گردد.
در آن صورت هیچ کسی نمیتواند پیشبینی کند که چه روزی در انتظار مردم و همکاران بینالمللی ما نشسته است؟
بهتر است سیاستگذاران امریکایی بیش از این اجازه ندهند، تناقضهای سیاسی و ناامنیها که باعث پیچیدگی بیش از حد برای افغانستان شده، ادامه نیابد و معضل افغانستان به شکل آبرومندانه به نتیجه مثبت برسد.