«بینتیجهها» حاشیۀ تلخ آزمون کانکور
نتایج آزمون کانکور سال ۱۳۹۶ کشور دیروز شنبه ۷ اسد اعلام گردید. وزارت تحصیلات عالی گفته که از ۱۸۷هزار نفر که در این آزمون ثبتنام کرده بودند، بیش از ۹۲ هزار تن به دانشگاههای دولتی و مراکز نیمهعالی دولتی راه یافتهاند.
بیش از ۶۰هزار به دانشگاههای دولتی و بیش از ۳۱هزار نیز به مراکز آموزش نیمهعالی دولتی راه یافتهاند.
از رقم یادشده حدود ۵۵هزار نفر واجد شرایط ادامه تحصیل در دانشگاهها و موسسات تحصیلات عالی خصوصی شناخته شدهاند. از ۱۴۷هزار داوطلب قبولشده در دانشگاههای دولتی و خصوصی ۴۸هزار نفر آنان زن و ۹۹هزار نیز مرد هستند که زنان ۳۳درصد قبول شدگان و مردان ۶۷درصد را تشکیل میدهند.
این درحالی است که شمار داوطلبان تحصیلات عالی در کشور همه ساله رو به افزایش است و نهادها و دانشگاههای دولتی نیز با کمبود ظرفیت مواجهاند.
تورم بیکاری در میان جوانان
گراف بیکاری بهصورت عام در افغانستان همواره در سالهای اخیر رو به صعود بوده، اما بیکاری در میان جوانان و نوجوانان به شدت در حال افزایش است.
بیش از ۴۰هزار نفر که از آزمون کانکور عبور نتوانستهاند، در حالی به جمع بیکاران میپیوندند که بیش از ۵۵ هزار دیگر که به دانشگاهها و مراکز خصوصی تحصیلات عالی معرفی شدهاند به دلیل مشکلات اقتصادی و فقر گسترده، به طور قطع اکثریت آنان، قادر به ادامه تحصیل در دانشگاهها و مراکز تحصیلات عالی خصوصی نیستند.
تقدیم نیروی جدید جنگی
با این وصف بیش از ۹۵هزار جوان که در سال جاری به بیکاری و بیسرنوشتی محکوم شدهاند چه چارهیی خواهند داشت؟ آیا دولت برای این افراد بیکار برنامهیی سنجیده است؟
باز هم همان مسیرهای مرگبار آبهای مدیترانهیی و صفوف جنگهای خونآشام در سوریه و کشورهای در حال جنگ در خاورمیانه به روی بخشی عظیمی از این جوانان باز خواهد بود و صفوف طالبان و داعش در داخل کشور نیز با مراجعه هزاران جوان بیکار کانکورزده و بیسرنوشت، طویلتر خواهند شد. به این ترتیب جنگهای داخلی که در کشور یکی از علتهای اصلی آن فقر و بیکاری است با این نیروهای تازهنفس و مجبور دوام بیشتری خواهد کرد.
اگر حکومت ما فقط معادل هزینۀ یک ماه جنگ داخلی را صرف آموزشهای مسلکی و تکنیکی کند، بدون تردید بهانه خوبی برای عدم اشتراک دهها هزار جوان به جنگهایی میشود که سبب درد سرهای جدی برای مردم و دولت ما شده است.
نصاب بیتناسب معارف
در کنار نبود ظرفیت دانشگاهها و مراکز نیمه عالی دولتی، نصاب فرسوده معارف کشور نیز در بیسرنوشتی دهها هزار جوان که همه ساله تکرار میشود، عامل دیگری است.
امروزه نصاب آموزش در مکاتب در همۀ دنیا متحول شده از صنف نهم به بعد دانشآموزان به چندین رشته اختصاصی تقسیم میشوند. دور نمیرویم در همین کشورهای همسایه، سالهاست که نصاب تغییر کرده و اختصاصی شده است. اما در افغانستان یک دانشآموز که تعمیر، کتاب، معلم و حتا نان کافی در اختیار ندارد مجبور است چهارده تا شانزده مضمون را بخواند، درحالی که وقتی وارد دانشگاه میشود، فقط چهار مضمون یا نهایت پنج مضمون به درد تحصیلات عالیاش میخورد. بقیه تلاشهایش بیمعنا میشود.
علاوه بر این، آموزش به این شیوه، انرژی دانشآموز را بیش از پیش صرف مضامینی میکند که نه به آن علاقمندی دارد، نه استعدادش را دارد و نه بهدرد آیندهاش میخورد. در حالی که سبب ضیاع وقت دانشآموز، استادان و ضیاع وسایل آموزشی نیز میشود.
با توجه به وضعیت موجود، نیاز مبرم احساس میشود که نصاب آموزشی عمومی معارف، جایش را به نصاب اختصاصی و بهروز دهد.
در چنین نصابی، دانشآموز مجبور نیست مضامینی بخواند که علاقمندی و استعدادی برای آنها ندارد. دانشآموزان بهخوبی میتوانند از عهده چهار تا پنج مضمون برآیند که علاقمندی و قریحهشان به آن مضامین تطابق کامل دارد.
نیاز به نیروی تکنیسین
در عین زمان حتا در کشورهای توسعهیافته نیز همه جمعیت به درجههای علمی پروفیسری و PHD نمیرسند، بل خدمات اجتماعی نیروی وسیعی لازم دارد که توسط بخش بزرگی از داوطلبان تحصیلات نیمهعالی یا در واقع تکنیسینها تامین میگردد.
در افغانستان همه خدمات فنی به شکل اماتور و غیر حرفهیی انجام میشود، در حالی که این سکتور از خدمات ساختمانی تا خدمات شهری، خدمات صحی، مخابراتی، ترمیم موتر و… میتواند سالانه بیش از ۵۰ هزار نفر را پوشش دهد.
روی این مبنا، نصاب آموزشی و تحصیلی در کشور نیاز به تعدیل بنیادی و اساسی دارد، تا از یکطرف نیروی بشری مطابق نیاز بازار و مطابق سلیقه و تواناییشان آموزش ببیند و از جانب دیگر در نهادهای عالی و نیمهعالی فرصت فراگیری و ادامه آن وجود داشته باشد.
هم اکنون هزاران تکنیسین پاکستانی، هندی، نیپالی، ترکی و… در کشور ما در بخشهای مختلف به خصوص در بخشهای خدمات طباعتی و خدمات صحی مصروف کاراند، درحالی که جوانان ما از بیکاری و بیسرنوشتی در جبهات جنگ یا داخل کشور در مقابل نیروهای ملی میجنگند و یا هم در کشورهای خاورمیانه در جهت منافع کشورهای همسایه خون میدهند.
اینکه دهها هزار جوان سالانه از امتحان کانکور عبور کرده نمیتوانند، بیش از آنکه آنان خود مقصر باشند، حکومت بهدلیل بیظرفیتیهای وسیع در نظام آموزشی معارف و به دنبال آن در نظام تحصیلی کشور مقصر است؛ زیرا نظام خوب و برنامههای درست و حسابشده قادر است این جوانان به اصطلاح بینتیجه را به آدمهای موفق و مستعد مبدل سازد. چنان که در اکثر کشورها تجارب کافی مثبت در این زمینه وجود دارد.
با این وصف اگر حکومت و نهادهای مسوول بیش از این در برابر سیلی از جوانان بیکار و بیسرنوشت یا به اصطلاح کانکورزده برنامهیی روی دست نگیرد، عمق و پهنای فاجعه قابل جمع نخواهد بود.
با این همه، شفافیتی که در کانکور امسال به مشاهده میرسد قابل تحسین است.
سید امین بهراد/ روزنامه راه مدنیت