تحلیل

گنجی در قلب کانکور

نویسنده: عبدالرزاق وحیدی؛ وزیر اسبق مخابرات

کانکور افغانستان از سال ۱۳۸۱ الی اکنون

خزان سال ۱۳۸۱ بورسیه‌های فراوانی برای استادان پوهنتون کابل از طرف کشور آلمان اختصاص داده شد. در شرایطی که برای بهره‌مندی از امکانات محدود همه چنگ و دندان تیز کرده بودند، من به سهم اندک خویش قناعت داشتم.

یک بعد از ظهر خزانی بود که اسماعیل خان؛ مدیر تدریسی فاکولته ساینس دستم را گرفت، به سمت اتاق رییس فاکولته برد و با دلسوزی گفت: «برو حقت را بگیر.» وقتی وارد اتاق شدم. لیست استادانی که به بورسیه می‌رفتند با پروفسور روشوی (Roscheweyeh) نهایی شده بودند، ولی نام من در لیست نبود.

بزرگترین درسی که در زندگی‌ام آموخته‌ام این است که در پس هر چالش یک فرصت وجود دارد. سرخوردگی چاره کار نبود. رنج بردن از بی‌عدالتی آسانترین کاری بود که می‌توانستم انجام بدهم. اما بهترین کار این بود تا تلاش کنم و برای رخصتی‌های زمستان مصروفیتی دست و پا کنم.

وقتی فاکولته از استادان خالی بود، من برای محصلان برنامه‌های آموزشی دایر نمودم. به وزارت معارف رفتم و به صورت افتخاری برای ریاست نصاب تعلیمی چند سمینار درباره روش‌های جدید تدریس ریاضی و ساینس ارایه کردم. یک سمینار برای استفاده از نرم‌افزارهای انجینیری Wolfram Mathematica، Matlab و LATEX ترتیب دادم و در وقت‌های اضافه به وزارت تحصیلات عالی می‌رفتم و با برخی مسوولان کمیته کانکور صحبت می‌کردم.

وضعیت ابتدایی کانکور- سال ۱۳۸۱

صحبت‌ها با رییس کمیته کانکور دوستانه بود. درباره نحوه اطلاع‌رسانی به داوطلبان و شفافیت در امتحان صحبت کردیم.

چون کسی آه و ناله‌هایش را نمی‌شنید، به‌دنبال گوش بیکار بود تا به درد دل‌هایش گوش دهد.

گفت که صلاحیت‌های لازم را ندارد. عدم اطاعت‌پذیری استادان و اعضای کمیته و نیز «امکانات ناچیز» او را به ستوه آورده بود.

«امکانات ناچیز» به معنای دقیق آن یعنی تنها چند ماشین تایپ روسی، یک چاپ استنسیل قدیمی و یک ماشین فتوکاپی کهنه بود.  کمیته کانکور حتا یک پایه کمپیوتر نیز در اختیار نداشت.

شکایت‌ها بیشتر از عدم همکاری وزارت معارف و نداشتن معلومات دقیق از تعداد داوطلبان مخصوصا فارغان خارج از مرز بود. پارچه‌های امتحان کانکور که تا سال قبل توسط دست اصلاح می‌شدند را برایم نشان داد. کارت‌های ورود به جلسه امتحان بسیار ساده بودند و تاپه ناخوانایی که گاهی چنان «لگانده» شده بود که چهره عکس را مخدوش می‌کرد. او اعتراف کرد وقتی کسی بخواهد به جای داوطلب اصلی امتحان بدهد و در صورتی که کارت را ماهرانه جعل کند، قابل پیش‌گیری نیست.

رییس کمیته اطمینان داشت که استادان رشوه نمی‌خورند. اما خویش‌خوری را در میان اعضای کمیته کانکور انکار نمی‌کرد.

نحوه انتخاب اعضای کمیته کانکور بیشتر بر اساس شناخت و روابط بود. علاوه بر حق‌الزحمه‌یی که پرداخت می‌شد، اعضای کمیته از امتیاز دادن و کمک کردن به خویشاوندان خویش نیز دریغ نمی‌کردند.

اعلان نتایج کانکور هم خودش درد سر کوچکی نبود. هزاران نفر از ولایات دور و نزدیک به کابل می‌آمدند و هر کس مجبور می‌شد تا تمام کلکین‌هایی را که لیست نتایج پشت آن‌ها نصب شده بود بپالد. تلاش برای نزدیک شدن در میان هجوم جمعیت و قرار گرفتن در کنار لیست برای هر کس مخصوصا دخترها و معلولان دشوار و گاهی غیر ممکن بود. مخصوصا در روزهای بارانی که روی زمین و باغچه‌ها گل و لای بود.

وقتی به رییس کمیته پیشنهاد دادم تا نتایج را توسط یکی از نشریات و یا روزنامه‌ها چاپ کند و به همه ولایات تکثیر شود، در جوابم گفت: «اصول ایجاب می‌کند که لیست نتایج توسط همه اعضای کمیته امضا شود. همه روزنامه‌ها را که نمی‌توانیم امضا ‌کنیم!!»

همکاری‌های بین‌المللی برای توسعه سیستم کانکور/ سال‌های ۱۳۸۲-۸۵

موضوع کانکور جذابیت خودش را داشت و دفتر یونسکو برایم قراردادی پیشنهاد کرد. من توظیف شدم تا با کمک خانم مری ملوکو (Marie Mellocco) یک سیستم بین وزارت‌های معارف و تحصیلات عالی ایجاد نمایم.

یونیسف و برخی دونرها برای توسعه سیستم معلوماتی ریاست پلان در وزارت معارف یک صندوق مشترک ایجاد کرده بودند. پس از تهیه تجهیزات، برای دریافت معلومات سروی مقدماتی برای جمع‌آوری معلومات آغاز شد. و به این ترتیب بخش قابل ملاحظه‌یی از معلومات مورد ضرورت وزارت تحصیلات عالی برای کانکور حاصل شد.

با همکاری کشور کوریا اولین ماشینOMR (Optical Mark Reader) همراه با پنجاه‌هزار ورق ماشین خوان در اختیار وزارت تحصیلات عالی قرار گرفت و با رهنمایی‌های مشاور ارشد وزیر تحصیلات عالی، داکتر موسوی و با همکاری آقای کریم سروش و آقای عیسی رضایی یک سیستم دقیق برای خواندن و نمره‌دهی کمپیوتری ایجاد گردید. دو سال بعد با کمک دفتر USAID ماشین جدید OMR (SECONIC 3500) نصب و دیتابس کانکور نیز با نرم‌افزار هوشمندتری مجهز گردید.

یونسکو به سهم خویش سیستم IT وزارت تحصیلات عالی را ایجاد کرد و سفارت فرانسه هم در بخش ظرفیت‌سازی منابعی را مهیا ساخت.

در منزل دوم یکی از ساختمان‌های وزارت اتاق‌های بزرگ و تاریک به دیپوهایی برای سوالات کانکور سال‌های گذشته تبدیل شده بودند. اگر اشتباه نکنم برخی از سوالات امتحانات دهه ۴۰ نیز در بین آن‌ها یافت می شد. جالب‌تر این بود که هر چه به گذشته می‌رفتیم سوالات امتحانات معقول‌تر و علمی‌تر به نظر می‌رسیدند و رفته رفته از سال‌های نخست تا آخرین امتحان در دوره طالبان سطح و کیفیت سوالات تنزل پیدا می‌کرد.

مسوول این دیپوها شخصی به‌نام «س م» بود که در برابر پول سوالات را در اختیار کورس‌های مشهور آمادگی کانکور قرار می‌داد.

من متعلمی را می‌شناختم که از یکی از ولایات فارغ شده بود ولی نمی‌دانست سوالات کانکور چگونه است. وقتی توضیح دادم که چهار جوابی است، با تعجب پرسید: «وقتی جواب سوالات داده شده باشد، پس من باید چه چیزی را جواب بدهم؟»

وقتی که مسوولان کمیته کانکور نمونه‌یی از سوالات را برایم دادند بر محرم نگه داشتن آن تأکید کردند که مبادا در اختیار کس دیگری قرار گیرد. برایم مضحک بود که توجه به محرمیت کتابچه‌های تاریخ گذشته‌یی که به وفور در اختیار کورس‌های آمادگی کانکور بود، به مراتب بیشتر از محرمیت امتحان کانکوری بود که برگزار می شد.

با وجود مخالفت‌های برخی روسا؛ از جمله رییس انسجام اکادمیک، در مجلسی که با داکتر شریف فایز؛ وزیر تحصیلات عالی داشتیم پیشنهاد کردیم تا همه کتابچه‌های سوالات در اختیار داوطلبان قرار گیرد تا آن‌ها با سوالات کانکور آشنا شوند. به این ترتیب انحصار سوالات در کورس‌های آمادگی کانکور خاتمه پیدا کرد و وزارت نیز از فروش آن‌ها عوایدی به‌دست آورد.

وقتی دیپوها از کتابچه‌ها خالی شد، با مصارف سفارت فرانسه دفاتر مناسبی آماده گردید و بخش فرهنگی سفارت فرانسه در آنجا نقل مکان کرد. بعدها این دفاتر به کمیته کانکور انتقال پیدا کرد.

با وجود تمام این تدابیر هنوز هم به برگزاری یک امتحان موفق خوش‌بین نبودیم. در زمان اجرای طرح جدید کمپیوتری مشکلات یکی پس از دیگری پدیدار می‌گشت.

چالش‌ها در برابر تأمین شفافیت

کارشکنی و سبوتاژها از نخستین روزها آغاز شد. یکی از اعضای کمیته کانکور می‌خواست تا سوالاتی را که آماده کرده بود تنها با ماشین تایپ و در حضور خودش تایپ شود و یا با دست خط خودش در امتحان بیاید. وقتی دلیلش را پرسیدم گفت دسته ماشین تایپ وقتی با کاغذ برخورد می‌کند هر حرفی که تایپ می‌شود همان لحظه دیده می‌شود. سپس لین اتصال کمپیوتر به پرینتر را نشانم داد و در حالی که نگاه شکاکش را از روی لین ضخیم بر نمی‌داشت گفت شاید وقتی حروف و کلمات از بین این لین می‌گذرند جابه‌جا شوند.

برخی کارمندان امنیت و سه نفر از څارنوالان در وزارت معلومات جمع می کردند. گروپی از څارنوال‌ها به دفترمان می‌آمدند. آن‌ها می‌خواستند اطمینان پیدا کنند که آنچه بر روی صفحه مانیتور کمپیوتر ظاهر می‌شود دقیقا توسط پرینتر چاپ می‌شود.

دوازده سال بعد از آن روز شاید خیلی مضحک به نظر برسد. اما اگر این را بگویم که حتا استعلامی درباره تفاوت بین مانیتور و تلویزیون شده بود، قبول کردنش دشوار باشد.

څارنوالی که رییس هیات بود با سماجت چنان در بررسی خود غرق بود که یک بار نزدیک بود پایش به لین ها بند شود و کمپیوتر از روی میز سرنگون شود.

رییس هیات څارنوالان ادعا می‌کرد که علم نجوم می‌داند و از طریق آن می‌تواند به همه رازها پی ببرد. او مری ملوکو را با تنفر می‌نگریست و می‌گفت که این خارجی‌ها شراب می‌خورند و دزد هستند و بسیاری از کشفیاتش را دزدیده‌اند. به همین دلیل در کنفرانس‌های بزرگ از ترس اینکه مبادا کشفیاتش را از او بدزدند اشتراک نمی‌نماید.

کارمندان وزارت تحصیلات عالی با کمک مالی سفارت فرانسه آموزش دیده بودند و نحوه استفاده از نرم‌افزارها را یاد گرفته بودند. با وجود پشتکار خوبی که داشتند اما در وقت درج معلومات داوطلبان کانکور اشتباهات تایپی فراوان رخ می‌داد. با وجود آنکه این اشتباهات طبیعی بود، اما هر بار باعث می‌شد تا دسیسه تازه‌یی خلق شود و چالش جدیدی پیش بیاید و تمام زحمات تیم ضایع شود. خوش‌بختانه با گذشت زمان و با اتخاذ مکانیزم‌های لازم (مانند هجی کردن نام‌ها و کلمات و قرار دادن حروف در خانه‌های مجزا) این اشتباهات به تدریج کاهش پیدا کرد اما هنوز هم کاملا از بین نرفته است.

با وجود همه مشکلات،  تلاش می‌کردیم تا در برگزاری امتحان بیشترین شفافیت تأمین گردد.

لیست شاملان امتحان نیز با عکس درج سیستم گردید و در روز امتحان علاوه بر مشخصات فردی عکس داوطلب نیز بر روی لیست در اختیار مسوولان امتحان و امنیت تکثیر شد تا کسی به جای داوطلب اصلی امتحان ندهد و پس از اعلان نتایج لیست کامیابان در اختیار پوهنتون‌ها نیز قرار می‌گرفت تا مدیران تدریسی فاکولته‌ها فقط صاحب عکس را ثبت نام کنند.

با استفاده از نرم‌افزار جدید، برای چالش اصلی روز امتحان نیز تسهیلاتی فراهم گردید و تدابیر دقیق تری برای تنظیم چوکی‌های داوطلبان در ساختمان‌ها، اتاق‌ها و دهلیزها به شکل تصادفی و بدون مداخله انسان سنجیده شد تا شرایط برای تبانی بین داوطلب و ناظرین امتحان مهیا نباشد.

دستورالعمل‌های موجود با به میان آمدن بحث استفاده از تکنالوژی ضرورت به بازبینی داشتند. به همین دلیل مجموعه‌یی از لوایح و طرزالعمل‌های جدید ترتیب گردید تا، موارد مقرراتی و تأدیبی با ایجاد سیستم جدید کمپیوتری مشکلات بعدی را در قبال نداشته باشد. برای لاک و مهر تجهیزات و صندوق‌ها، باز کردن صندوق‌ها، حفاظت از پسوردها و کلید سوالات تا ختم آخرین امتحان و نحوه قرنطین اعضای کمیته شامل استادان و کارمندان عادی و تخنیکی طرزالعمل‌های جداگانه‌یی ترتیب گردید.

ذکر تمام تجربه‌ها در این مقوله نمی‌گنجد. اما دو بحث اساسی امروز هم قابل تأمل است: اول انتخاب و کیفیت سوالات و دوم توسعه ناکارآمد دیتابس سوالات بود.

قبل از ایجاد سیستم کمپیوتری، برای هر امتحان بیشتر از ۵۰ نفر استاد به منظور تهیه کتابچه سوالات چند روز ظاهرا قرنطین می‌شدند. سپس کتابچه سوالات توسط مطبعه‌یی که وزارت با آن قرارداد داشت تکثیر می‌شد. در اینجا دو مشکل اساسی وجود داشت. اول اینکه تعدد امتحانات و تعداد زیاد استادان باعث می‌شد تا سطح محرمیت سوالات کاهش پیدا کند و دوم اینکه گاهی کاپی سوالات هنگام تکثیر از مطبعه افشا می‌شد و به لغو امتحان کانکور نیز می‌انجامید.

با فعالیت‌های رییس نشرات وقت آقای ضیا رفعت مطبعه وزارت تحصیلات عالی در سال ۱۳۸۳ تجهیز گردید. همزمان کتابچه «رهنمای داوطلبان» تهیه و تکثیر شد تا داوطلبان با نحوه خانه‌پوری ورق جوابات، فورم‌ها و نیز با مقررات و نیازمندی‌های روز امتحان آشنا شوند.

دیتابس غیراستندرد سوالات کانکور، چالشی در برابر کشف نخبه‌ها

در مقاله‌یی که پس از نخستین امتحان کانکور در مجله بازسازی نشر گردید طرحی که پیشنهاد کردم، ایجاد دیتابیس سوالات بود. پس از اعلان نتایج کانکور سال ۱۳۸۳ فورا کار بر روی دیتابس سوالات آغاز شد. یک گروپ از کارمندان وزارت تحصیلات عالی نحوه درج و تایپ سوالات را در دیتابس‌ها آموختند.

کمیته‌هایی از استادان تعیین گردید تا هر کدام یک تعداد سوالات را آماده نمایند. استادان برای دریافت امتیاز مادی بیشتر سراسیمه سوالاتی را ترتیب کردند که در بین آن‌ها سوالات تکراری و گاهی بدون جواب و یا بیشتر از یک جواب به وفور دیده می‌شد. این مساله چندین سال کمیته کانکور را با چالش مواجه ساخت.

با تکمیل دیتابس سوالات در کانکور سال ۱۳۸۴ دیگر لازم نبود تا تعداد زیادی از استادان برای تهیه سوالات قرنطین شوند. تنها اعضای اصلی کمیته کانکور در شرایط واقعی قرنطین، یک و یا دو روز قبل از امتحان به نرم افزار دستور می دادند تا کتابچه سوالات را به شکل کاملا تصادفی تهیه نماید. علاوه بر محرمیت سوالات، کلید آن‌ها نیز محفوظ باقی می‌ماند. در ضمن برای تقسیم گروپ‌های امتحانی نرم افزار با جایگشت (Permutation) سوالات امکان نقل بین داوطلبان را نیز کاهش می‌داد. این در نوع خود موفقیت بزرگی محسوب می‌شد.

اما مشکل اساسی دیتابس سوالات باقی مانده بود. این مشکل هنوز هم به همان قوت خود باقی است. در دیتابس کانکور استندردها و شاخص‌های سایکومتریکس (psychometrics) رعایت نگردیده است.

در سال ۱۳۸۴ قرار بود تا یک متخصص سایکومتریکس استخدام شود و سوالات به شکل استندرد طوری در دیتابس قرار گیرند که با انتخاب سوالات سطح معلومات عمومی و اختصاصی، مهارت‌ها و توانمندی‌های فردی و ضریب هوشی شاگردان به طور مناسب مورد ارزیابی قرار گیرد.

متأسفانه این کار هرگز صورت نگرفت. شاید این ادعا گزاف نباشد که «کانکور» با تمام این نواقص هنوز هم پیشرفته‌ترین و شفاف‌ترین سیستم ارزیابی کشور است. اما استندرد نبودن دیتابس سوالات باعث می‌شود تا بخش زیادی از انرژی شاگردان به حفظ معلومات و روی آوردن به روش‌های کلیشه‌یی که به اصطلاح «روش‌های کانکوری» نامیده می‌شوند و در غالب کورس‌های آمادگی کانکور به آن‌ها پرداخته می‌شود معطوف گردد. بنابراین ارزیابی دقیق از فهم و یادگیری داوطلبان و همچنین تشخیص و شناسایی افرادی که دارای قابلیت‌های رهبری، مهارت‌های ذاتی و ضریب هوشی بالاتر هستند نیازمند میتودها و روش‌های دقیق‌تری است.

نخبه‌ها کسانی هستند که نظر به درجه ضریب هوشی (IQ) بالاتر گاهی تنها یک نفر در صدهزار نفر یافت می‌شوند و در هر قرن تنها یک بار حضور نابغه‌ها اتفاق می‌افتد.

برای کشف استعدادهای طلایی علاوه بر اینکه سیستم کانکور باید تقویت گردد، لازم است تا با برگزاری مسابقات و المپیادهای اختصاصی مانند ریاضی، ساینس و انفورماتیک (برنامه‌نویسی کمپیوتر) در شناسایی استعدادها اقدام کرد و جهت تقویت آن‌ها با برنامه‌های آموزش اختصاصی و نیز ایجاد مکاتب نخبگان و تیزهوشان اقدام نمود.

هیچ‌گاه نباید انتظار داشت که حتا بهترین سیستم‌ها این قابلیت را داشته باشند که بتواند دوازده سال تعلیم یک شخص را تنها با ۱۶۰ سوال دقیقا ارزیابی نماید و یا اشخاص ذهین و یا نخبه‌ها را به آسانی تشخیص دهد.

متأسفانه در اعلام نتایج کانکور به محرمیت نتایج داوطلبان نیز اهمیت داده نمی‌شود و هر کس بخواهد می‌تواند نتیجه هر داوطلب را مشاهده کند. هرگز نباید فراموش کنیم که در میان کسانی که از سیستم کانکور نتیجه خوبی دریافت نمی‌کنند، ممکن است افراد شایسته‌یی باشند که تکنالوژی هرگز قادر به ارزیابی توانمندی‌های آن افراد نمی‌باشد. و فراموش نکنیم که تکنالوژی حاصل نبوغ و توان فکری افرادی مانند بیل گیتس و استیو جابز است که به دلایلی نتوانستند تحصیلات خود را تکمیل نمایند.

دیتا (DATA)، گنجی که در قلب کانکور دفن است!

در قلب سرورهای کانکور گنج باارزشی دفن است که دوازده سال است هیچ کس به آن توجه نمی‌کند. این گنج «دیتا» است. معلومات وسیعی که هر سال تولید می‌شود و اگر بخشی از آن‌ها از حافظه‌های کمپیوترها پاک شده باشند جای بسی تأسف است!

از نخستین امتحان کمپیوتری کانکور تا کنون در مجموع حدود نیم میلیارد ریکارد معلومات در دیتابس کانکور وزارت تحصیلات عالی باید ذخیره شده باشد. این دیتای بزرگ در صورتی که به درستی تحلیل گردد، می‌تواند برای وزارت معارف کمک نماید تا مکاتب را در سطح ولایات در سال‌های مختلف با هم مقایسه کند و همراه با ساختن و تجهیز مکاتب، تدابیر نرم‌افزاری شامل بازنگری نصاب تعلیمی و نصاب تربیه معلم و یا مواد کمک آموزشی را نیز توسعه دهد. به این ترتیب با به‌کارگیری آمار واقعی و فعال (Dynamic) زمینه پلان‌گذاری موثر برای بهبود کیفیت تعلیمی را در همه ولایات به طور یکسان فراهم سازد.

 

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

دکمه بازگشت به بالا