ماهیت جنگ تغییر کرده یا حکومت ارادۀ جنگ ندارد؟
ماهیت جنگ تغییر کرده؛ فریاد نحیفی است که این روزها از گلوی خستۀ حکومت سر داده میشود و تلاش میگردد تا ناکارایی و ناکارآمدی حکومت به این ترتیب زیر خاک شود و به چشم مردم خاک بزند.
ماهیت جنگ تغییر نکرده؛ بل بر اساس لزومدید و تغییر ارادۀ جنگ، جنگ وارد فاز جدید شده است. در سهسال اخیر بهدلیل ناامیدیهای مردم و ناکارآمدی حکومت، خیزشهای مردمی در برابر تروریستان شکل گرفته است. تروریستان که به خوبی میدانند ارادۀ جدی جنگ از سوی حکومت علیه آنان وجود ندارد و تنها مردم است که اصطکاکهای جدی علیه تلاشهای تروریستی و نظامیگری نامحدود آنان ایجاد میکنند، تمرکز وحشت را نیز علیه مردم شدت بخشیدند.
قتلعامها و حمله به اهداف ملکی همیشه در مناطقی توسط تروریسم رقم خورده که در آن مناطق خیزشهای مردمی علیه طالبان یا داعش ایستادگی کردهاند.
اولین حملات نظامی علیه مردم ملکی در شرق کشور در ولایت ننگرهار از سوی گروه جداشده از طالبان بهنام داعش رقم خورد. پس از آن در شمال و بعد در مرکز و در آخرین مورد هم در ولسوالی صیاد در منطقه میرزا اولنگ.
تلاش برای جلوه دادن تغییر ماهیت جنگ، چیزی جز خاکستری نشان دادن ناکارآمدی و عدم اراده جنگ علیه تروریسم از سوی حکومت نیست.
برای مثال در میرزااولنگ مدافعان مردمی بیش از 72 ساعت در برابر سیلی از مهاجمان ترور و دهشت مقاومت کردند، با اینکه هر لحظه امکان شکستاندن سد مقاومت مردمی از تروریستان میرفت و بارها مردم محل از حکومت مرکزی خواستار کمک شدند، نمایندههای سرپل از حکومت خواستار کمک شدند و برخی مقامهای حکومتی هم اعتراف کردند که به سرپرست وزارت دفاع اطلاع داده و از وزارت دفاع خواهان کمک عاجل به میرزاولنگ شده بودند.
اما مقامها در وزارت دفاع با کوچک جلوه دادن مساله گفته بودند که مشکل جدی نیست و قابل کنترول است. تا این که در نهایت امر، این بیتوجهی و بیارادگی سبب شد مردم میرزااولنگ تباه و برباد گردند تا حدی که حتا اطفالشان نیز از دم تیغ گذشتند.
حالا اگر ماهیت جنگ تغییر کرده که بدون شک جنگها همیشه در حال تغییر است، درصورتی که فشار لازم از سوی نیروهای دفاعی کشور وارد گردد، قطعا از شدت جنگ کاسته میشود و اگر بیارادگییی در میان باشد، دشمن تلاش میکند از این فرصت استفاده لازم را ببرد. یکی از این استفادهها برهم زدن مقاومت مردمی و ایجاد رعب و وحشت است. این خاصیت ذاتی جنگ در هر زمان و هر مکان بوده است.
ولی واقعیت این است که اگر اراده جنگ تغییر نکرده؛ چرا همیشه در پیشگیری از فجایع انسانی که توسط تروریستان رقم میخورد، حکومت دیر اقدام میکند و به مردم دروغ تحویل میدهد؟
در حالی که ما نیروی 350هزار نفری به مراتب مجهز و نیرومندتر از یک مشت تروریست داریم. اگر اردوی ملی توان مهار جنگ را بعد از یک هفته دارد و توان پس گرفتن مناطق در تصرف طالبان را؛ چرا در وقت لازم وارد اقدام نمیشود؟
باب این حال گفته میشود که پولیس نظم عامه هم در تشکیلات اردوی ملی اضافه خواهد شد، اما پولیس سرحدی تا حدی منطق دارد که به ارتش ادغا گردد، ولی پولیس نظم عامه با چه منطقی در ارتش ادغام میگردد؟
بحث دیگر که عدم اراده جنگ رهبری حکومت وحدت ملی را در برابر پروژه داعش و طالب میرساند این است که دو وزارت کلیدی نظامی دفاع و داخله در تمام دوره تصدی حکومت وحدت ملی با تعویض رهبری و سرپرستی دوامدار مواجه بودهاند.
از آغاز حکومت وحدت ملی تا کنون سه بار رهبری در وزارت دفاع و سه بار در وزارت داخله تعویض شده است.
همه این مسایل نشاندهندۀ این است که در کنار بیتوجهی و سردرگمی در رهبری جنگ، ارادهیی هم برای جنگ وجود ندارد. ماهیت جنگ میتواند به شکل مثبت در جهت منافع افغانستان و تضعیف تروریستان نیز تغییر کند، ولی اینکه تلاش میکنیم واقعیت را وارونه جلوه دهیم، فقط خودفریبی است.
وحید معروف