اعلام استراتیژی جدید امریکا؛ فساد دولتی و بخشهای تاریک آن
دونالد ترمپ بلاخره راهبرد جدید نظامی ایالات متحده امریکا در افغانستان را اعلام کرد. ظاهرا این استراتیژی جدید، نوید حضور دوامدار نظامی ایالات متحد امریکا و بهطبع حضور نظامی ناتو در کنار امریکا در افغانستان را میرساند. در این راهبرد به پهلوهای مهم و اساسی جنگ افغانستان توجه شده است:
- ترک نظامیان امریکایی موجب این خواهد شد که افغانستان بار دیگر به پناهگاه امن تروریسم مبدل گردد. منافع و امنیت امریکا بار دیگر به مخاطره جدی خواهد افتاد.
- صدها هزار پناهجوی افغان به سراسر اروپا سرازیر خواهند شد.
- ایالات متحد امریکا و ناتو دیگر اعتبار کافی نخواهند داشت و این امر موجب جسارت بیشتر تروریسم در جهان شده و به درد سر مضاف مبدل خواهد شد.
با این حال اما در این راهبرد مشخص نشده که نیروهای نظامی امریکا و ناتو چه زمانی افغانستان را ترک خواهند کرد. ترک این نیروها منوط به بهبود وضعیت امنیتی افغانستان و توانایی نیروهای دفاعی افغانستان واگذار شده است. یعنی اشتباهی را که بارک اوباما با زمانبندی ترک نیروهای امریکایی مرتکب شده بود، ترمپ نمیخواهد مرتکب گردد. چون زمانبندی ترک نیروی نظامی امریکا خود چراغ سبزی به تروریسم و کشورهای حامی تروریسم در افغانستان است.
پاکستان محور حمایت از تروریسم
بخش دیگر این راهبرد کاملا متمرکز شده بر پاکستان، کشوری که در 17 سال گذشته از تروریسم در مقابل دولتسازی و ثبات در افغانستان حمایت گسترده انجام داده است.
استراتیژی جدید امریکا، کاملا از موقف افغانستان در برابر پاکستان حمایت کرده و پاکستان را بر دو راهی دشواری قرار داده است.
پاکستان یا از ایتلاف بینالمللی علیه تروریسم در افغانستان حمایت میکند و از این وضع بهره میبرد و یا با حمایت از تروریسم بازنده میدان میشود.
پاکستان در طول حیات سیاسیاش از حمایتهای غرب بهخصوص انگلیس و امریکا بهرهمند بوده و این امر موجب شده این کشور در حدود نیم قرن حیات سیاسیاش به کشورِ دارای توان اتمی مبدل گردد.
پاکستان بیشترین نفع سیاسی نظامی را در چهار دهه گذشته از کنار قضایای افغانستان از جهاد مردم افغانستان علیه اشغال شوروی، اشغال افغانستان توسط طالبان و تا نظام جدید سیاسی به حمایت جامعه جهانی برده است.
در 17 سال گذشته پاکستان به بهای همکاری با ایتلاف جهانی علیه تروریسم در افغانستان مبالغ هنگفتی را از ایالات متحده امریکا نصیب شده، در حالی که خلاف حرکت جهانی در افغانستان حرکت کرده است.
بعد منطقهیی اعلام راهبرد جدید امریکا از اهمیت ویژهیی برای افغانستان برخوردار است. در واقع جلو همه روندهای امنیت و ثبات، دولتسازی و انکشاف و حتا تقویت دموکراسی بهطور شایدوباید در افغانستان در بیش از یکونیم دهه اخیر را مداخلههای پاکستان بهشمول حمایت گسترده از تروریسم در افغانستان گرفته است.
هرچند موقف جدید امریکا در برابر پاکستان در قبال قضیه افغانستان بدون تردید نوید تازهیی است، ولی اگر این کار دست کم یک دهه قبلتر انجام میشد، به احتمال زیاد افغانستان وضعیت مطلوبی را میداشت.
سیاست منطقهیی
راهبرد جدید حالا هم میتواند برای بهبود وضعیت در افغانستان خیلی کارساز باشد، ولی با توجه به تغییرهای سیاست منطقهیی کشورهای منطقه که در یک دهه اخیر بهخصوص در پنجسال اخیر به میان آمده، در واقع کار را برای غرب در افغانستان مشکلتر و پیچیدهتر ساخته است.
برای مثال یک دهه قبل ایران جسارت امروزی علیه حضور غرب در افغانستان را نداشت و طالبان هم تنها به پاکستان وابسته بودند، در حالی که حالا ایران خود را پیروز میدان خاورمیانه دیده، علاوه بر این بخشی از طالبان را در اختیار دارد که در جهت منافع خودش در افغانستان استعمال میکند.
روسیه نیم دهه قبل، بیرون رفتن نیروهای بینالمللی از افغانستان را تهدید علیه امنیت مرزی خود میدانست، در حالی که حالا با توجه به پروژه داعش، حضور غرب در افغانستان را موازی به تهدید علیه امنیت مرزی خود میداند.
مهمتر از همه اینکه نیروهای متحد منطقه بهخصوص روسیه و ایران حضور نیروهای امریکایی در منطقه را دیگر در حد توان بر نمیتابند؛ زیرا پروژه داعش در خاورمیانه بیش از اینکه یک پروژه کشورهای خلیج علیه منافع ایران و روسیه معرفی گردد، یک پروژه غربی تلقی میگردد.
چین جایگزین امریکا برای پاکستان
از سوی دیگر، نزدیکی پاکستان با چین بزرگترین قدرت منطقهیی آسیا، خلای نبود امریکا در کنار پاکستان را بهخوبی پر خواهد کرد. پروژه چند میلیارد دالری راه ابریشم به خوبی به غرب نشان میدهد که چین برنامه کلانی در منطقه دارد که هیچ نیازی به کمک غرب ندارد، بل یک کریدور کلان علیه اقتصاد غربی شکل خواهد داد که پاکستان بخش قابل توجه این پروژه خواهد بود.
همچنان اخیرا شواهدی دیده میشود که پاکستان برای پر کردن خلای همکاریهای امریکا در تلاش نزدیکی با روسیه نیز میباشد، هرچند این امر خیلی جدی نیست، ولی با این هم شرایط دشوار منطقهیی هر نوع تعاملی را برمیتابد؛ چنانکه ترکیه با چرخش 180 درجهیی غرب را با روسیه بدل کرد.
از این روی است که گمان نمیرود پاکستان به این راحتی تنبیه گردد و دست از حمایت تروریسم بردارد؛ زیرا همین حمایت از تروریسم و اسلام سیاسی، پاکستان؛ کشور متکی به کمکهای غرب را به یک بازیگر قدرتمند منطقه مبدل ساخته است. از این رهگذر منافع کلان سیاسی، نظامی و اقتصادی را این بازیگر جدید نصیب شده است.
تنها این زمان راهبرد جدید امریکا علیه پاکستان اثر خواهد داشت که بتواند روابط با کشورهای روسیه، چین، ایران و حتا کشورهای خلیج را مدیریت کند و نقش هند در افغانستان را طوری تقویت نماید که تعارضی با منافع چین در افغانستان نداشته باشد.
تحریمهای اقتصادی و سیاسی علیه پاکستان
از جهت دیگر از فشارهای اقتصادی، سیاسی و حتا نظامی بهطور گسترده و جدی علیه پاکستان باید استفاده گردد. تحریمهای اقتصادی و نظامی میتواند بر کشوری چون پاکستان خیلی اثرگذار باشد و به راحتی دست این کشور را از عقب تروریسم کوتاه نماید.
پاکستان کشور متکی به زراعت است، هیچ نفت و گازی چون ایران و روسیه در اختیار ندارد که جهان به آن وابسته باشد. فشار لازم اقتصادی و نظامی میتواند مسیر این کشور را عوض کند.
فساد دولتی
جدیترین بحث که در استراتیژی جدید امریکا چندان معلوم نیست، مبارزه با فساد و دولتداری بر مبنای شایستگی است.
فساد گسترده در بدنه دولت، مردم افغانستان را خفه کرده و بیش از این توان تحمل آن را نخواهند داشت، حتا خود روند اصلاحات حکومت وحدت ملی استوار بر فساد است.
اداره تدارکات ملی افغانستان هم اکنون پروژههایی را روی دست دارد که اداره تمام تدارکات دولتی به شمول تیل را در انحصار یک گروه خاص حامی رهبری نظام قرار دهد.
انداختن عبدالفغار داوی به زندان خود نمونه بزرگی از مداخلۀ برخی از قدرتمندان حکومتی در سکتور خصوصی و تدارکات برای تامین منافع گروههای خاص است.
تا زمانی که فساد از دستگاههای دولتی ما بهطور واضح و آشکار برچیده نشود، هیچ معجزهیی واقع نخواهد شد که وضعیت بهبود یابد. این مردم و دولت افغانستاناند که باید این کشور را بسازند، ولی وجود فساد گسترده هرگز این اجازه را نخواهد داد که وضعیت بهبود یابد.
وقتی بست یک عسکر پولیس به تنقیص داده میشود و دوباره همان بست در بدل 20 هزار افغانی به همان سرباز فروخته میشود، وقتی یک تاجر ملی و بیطرف با بیش از 30 میلیون دالر سرمایهگذاری در داخل کشور بهخاطر گرفتن قرارداد تیل به زندان انداخته میشود، وقتی بستهای دولتی ملکی به فروش میرسد، وقتی نان و مرمی سرباز به دشمن فروخته میشود و… چگونه میتوان منتظر بهبود اوضاع بود؟
هرچند در راهبر جدید از ندادن چک سفید یادآوری شده است، ولی باید به طور مفصل در این خصوص بحث میگردید.
شایستگی جای قومیت را بگیرد
بحث بعدی هم بحث شایستگی و لیاقت در دستگاههای دولتی است. اساس دولتداری افغانستان در جلسه بن بر مبنای قومیت، اشتباه جبرانناپذیر بود که متاسفانه این تهداب خراب همچنان دیوار دولتداری را کج ادامه داده است.
هیچ انسان شایستهیی در نظام دولتداری ما راه خدمتگذاری را ندارد. تنها کسانی میتوانند وارد بدنه دولت شوند و بیمهابا دست به فسادهای گسترده برنند که از آدرس چهار قوم بزرگ و آن هم احزاب و مقامهای دولتی طرف حساب معرفی گردند.
همه بستهای دولتی بهخصوص بستهای 1 تا 3 بهترتیب متعلق به پشتون، تاجیک، هزاره و ازبک است؛ البته آن هم افرادی که با مقامات همسو با حکومت رابطه دارند. روند استخدام و اعلان بستهای دولتی، بازی مضحک و سرگرمکنندۀ بیش برای مردم نیست. در حالیکه افراد از قبل مشخص میگردند، ادارههای استخدام هزاران جوان بیکار سرگردان را سرگردانتر میکنند. این کار چه معنا دارد؟
وقتی سخنگوی یک اداره ارشد امنیتی- دولتی، توان یک مصاحبه کوتاه تلیفونی را ندارد و این آدم بهخاطری که خویش یکی از مقامهای این اداره بوده، آمده جا خوش کرده، عمق فاجعه بزرگتر از این هم شده میتواند؟
وقتی تحصیلکردگان سرخورده از قومیتشان راه اروپا یا کشورهای همسایه را در پیش میگیرند، آنگاه بحث دولتداری و انکشاف اجتماعی و اقتصادی، مضحکهیی بیش بوده میتواند؟
وقتی داوطلب بست خدمات ملکی بهخاطر همکاری با یک روزنامه به صراحت از دروازه اداره خدمات ملکی بیرون انداخته میشود و رییس اداره به صراحت به او میگوید که « برو آقای فلانی مشکل شما را با نوشتن چند مقالۀ دیگر علیه من حل نماید» دیگر چه امیدی برای کار در میهن باقی میماند و چه حس میهنپرستی وجود خواهد داشت؟ و صدها مشکل دیگری که این نبشته مجال پوشش آنها نیست.
اما در کل اعلام راهبرد جدید ایالات متحد امریکا، مسایل مهمی را برجسته کرده که برای مردم افغانستان خوشآیند است، ولی نکات دیگری باقی مانده که اگر در نظر گرفته نشود، به هیچ وجه موجب پیروزی امریکا در افغانستان نخواهد شد. یا دست کم بحث دولتداری در افغانستان را به یک قرن دیگر موکول خواهد کرد.
سید امین بهراد؛ روزنامهنگار