یادداشتهای بیآبی
به صاحبخانه برای پنجمین بار در این دو روز تلیفون زدیم و گفتیم: آب تقریبا قطع شده است. قدمرنجه فرموده و بیایید تکلیف ما را روشن کنید. صاحبخانه با قهر گفت: خدا از شما بیابها نجات بدهد. فردا میآیم و تلیفون را قطع کرد.
*
چند روز است که از ساعت 7صبح با صدای گوشنواز وسایل چاهکنی روزمان را شروع میکنیم و تا غروب آفتاب، ایوبوار بر این مصیبت صبر میکنیم و به این میاندیشیم که زندگی میتوانست بدتر از این هم باشد. همه این سروصداها که تا شب بهصورت پیوسته مغز را میخراشد در مقابل این تصویر که به تشناب میروی و با بیآبی روبهرو میشوی و کسی هم در خانه نیست که به فریادت برسد مثل نغمه پرندگان صبحگاهی است!
هر روز صبح میروم و به چاه عمیقی که قرار است به آب گوارا و نوشیدنی برسد نگاه میکنم. خیلی نگرانم که نکند این چاه به چاههای دیگری که به منظورهای دیگری همین نزدیکیها حفر شده، ارتباط برقرار کند و آبی که قرار است استفاده کنیم با چیزهای دیگری مخلوط باشد، اما اگر هم این اتفاق بیفتد راهی برای فهمیدنش نیست مگر اینکه قسمتهایی از آن چیزها را شناور در آب ببینیم یا یکی از ما «وبا» بگیرد و راهی شفاخانه شود.
*
امروز روز نهم است و همچنان داریم زمین را میشکافیم و پیش میرویم. با محاسباتی که من انجام دادم و با امکاناتی که داریم اگر سهروز دیگر به حفر زمین ادامه دهیم به نفت میرسیم. اما متاسفانه هنوز جز نمناک بودن خاک، اثری از آب دیده نمیشود.
صاحبخانه هر روز سر چاه حاضر میشود و در حالیکه سرش را در چاه کرده اشک میریزد و چیزهایی در مورد پول بیزبان و کرایهنشین نفهم و خانهخراب میگوید. مطمینم منظور بدی ندارد و او هم فقط دلش میخواهد زودتر به آب برسیم و از همسایهها بینیاز شویم.
*
اما حقیقت این است که آبهای زیرزمینی کابل دیگر تمایلی به روی زمین آمدن ندارند. سخنان وزیر انرژی و آب را شنیدم که میگفت: بهزودی سرتاسر کابل دچار مشکل کمبود و قطع آب خواهد شد؛ چون مردم به صورت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی استفاده کردهاند. به این فکر کردم که شاید بشود از دانش و حکمت گذشتگان استفاده کرد؟ اما دیدم آنها جز حکمت کلوخی در این مورد چیزی از خود به جا نگذاشتهاند. من هم دلم راضی نشد به کلوخ به عنوان یک گزینه بیندیشم!
شاید بگویید قطعشدن آب فقط بر این قسمت از زندگی تاثیر نمیگذارد و قسمتهای مهمتری هم وجود دارد که به آنها بیاعتنایی میشود، ولی تجربه من میگوید هر قسمتی که فشار بیشتری به ما وارد کند، بیشتر تاثیرگذار و باعت تغییرات اساسی میشود.
شما هم در اوقات خاص! به کمبود آب بیندیشید و فکر کنید چقدر میتوانید از مصرفتان کم نمایید و به ذخیره آب کمک کنید.
گزنه/ طنز راه مدنیت
نویسنده: فرشته حسینی
این کلوخی جالب بود خدا جونت نگیره شیطون بلا هههههههه