سربازان دم تیغ و سیاست مبهم جنگی ما
روزی نیست که فجایع امنیتی در جایجای این کشور رقم نخورد. سه روز قبل منطقه میرزاولنگ دوباره بهدست طالبان سقوط کرد. جایی که حدود یکماه پیش نمایشگاه فاجعه انسانی بهخود گرفت.
دوشنبه شب، طالبان مسلح تهاجم گروهی را بر ولسوالی اندر ولایت غزنی آغاز کرد. به گفتۀ منابع مسوول از غزنی، حدود ۲۰ تن از نیروهای امنیتی جان باخته و بیش از ۲۰ تن دیگر جراحت برداشتهاند. اما شاهدان عینی گفتهاند که بیش از ۳۱ نفر از سربازان امنیتی در اندر در این حمله، جانهای خود را از دست دادهاند.
بهدنبال این خبر، گزارشها از ولایت پکتیا میرساند که پس از یک تهاجم گروهی انتحاری، توریالی عبیدیانی؛ فرمانده پولیس ولایت پکتیا کشته شد. سخنگوی والی پکتیا به رسانهها گفته است که تا کنون حدود ۱۰ نفر کشته و بیش از ۳۰ نفر دیگر زخمی شدهاند که ۱۰ تن دانشجو شامل زخمیشدگان هستند.
اما وزارت داخله از پایان حمله گروهی طالبان بر فرماندهی پولیس ولایت پکتیا خبر داده و گفته که در این حمله علاوه بر فرمانده پولیس این ولایت، شماری از سربازان پولیس نیز به شهادت رسیدهاند. منابع محلی اما گفتهاند که در این حمله دستکم ۴۰تن کشته شده و ۲۳۰ تن دیگر زخم برداشتهاند. در میان کشتهشدههای این رویداد، زنان و کودکان نیز شاملاند.
حکومت وحدت ملی با اینکه با بحرانهای سیاسی جدی در داخل ساختار و بیرون از ساختارش مواجه است، شدت و افزایش ناامنیها نیز گلوی این حکومت را به سختی میفشارد.
هنوز جنجالهای کمیسیون انتخابات، توزیع شناسنامه برقی، اتهامات علیه مجلس که به فرمان رییسجمهور کارش را بیش از موعد ادامه میدهد، مشکلات و شکافهای درونساختاری میان شرکای قدرت و مسایلی از این دست فروکش نکرده که گسترش ناامنیها هرازگاهی به پیکر این حکومت شلاق میزند و رهبران حکومت را در معرض توبیخ افکار عمومی قرار میدهد.
پس از اعلام راهبرد جدید امریکا در افغانستان، آگاهان را باور بر این است که طالبان و حامیان منطقهیی آنها بار دیگر تلاش خواهند کرد افکار عمومی در جهان را تغییر دهند و چنین وانمود نمایند که جنگ علیه تروریسم بدون همکاریهای منطقهیی ممکن نمیباشد.
روزنامه تایمز The Times گزارش داده که طالبان بهخاطر شدت بخشیدن حملاتشان بر نیروی دفاعی افغانستان و ناتو در افغانستان، ماهانه به ارزش دوونیم میلیون دالر از روسیه کمک دریافت میکنند. پیش از این، مقامهای امریکایی از کمکهای تسلیحاتی روسیه بر طالبان اظهار نگرانی کرده بودند.
در کنار روسیه، ایران نیز سهم خود را در حفظ طالبان برای تهدید نیروهای امریکایی و ناتو و همچنان تلاش در جهت حفظ منافع ملیاش در افغانستان ادا میکند. بحث حمایت پاکستان به طالبان بماند در جایش و نیازی به یادآوری ندارد.
این حرف شاید تا حد زیادی درست باشد و در ماههای آینده افغانستان شاهد حملات گسترده و بیسابقه از سوی گروههای تروریستی بهخصوص طالبان خواهد بود، اما جایگاه واکنشی یا تدابیر مسوولانه حکومت وحدت ملی در این میان چه خواهد بود؟
اگر حکومت وحدت ملی همچنان سرگرم درگیریهای درونساختاری و بازیهای چندتیمی خود باشد و سربازان بیمرمی و بینان را همچون برههای بیدفاع در برابر حملات سامانمند طالبان که از سوی سرویسهای اطلاعاتی منطقهیی رهبری میشود، رها کند، باور بر این است که این درگیریهای سیاسی ره بهجایی نخواهد برد؛ زیرا در صورت افزایش ناامنیها برد از آن هیچ طرف سیاسی داخل ساختار نخواهد بود، ولی اگر طرفهای منازعهگر سیاسی بازی برد برد را آغاز کند و اول کار را با مخالفان مسلح و تروریسم یکطرفه کنند، فرصت مناسبتری برای بازیهای سیاسی و کشوگیرهای امتیازی فراهم خواهد شد.
راهبرد جدید امریکا و افزایش حملات هوایی بر طالبان فرصت خوبی برای حکومت وحدت ملی فراهم آورده است. حکومت باید از این فرصت استفاده لازم را کند؛ زیرا طوری که یادآور شدیم این حکومت کار خانگی ناتمام زیادی دارد که باید انجام دهد. اگر همچنان برخوردها با تروریسم منفعلانه باشد و از این فرصت هم استفاده درست نشود، بدون تردید حکومت وحدت ملی قادر نخواهد بود که انتخاباتهای بعدی را برگزار کند که روی هم متراکم شدهاند.
بنابراین میطلبد که متناسب با شرایط پیشآمده، تغییرات جدی در سیاست جنگی وارد گردد. جبهات جنگ از نو تعریف شود و تعریف واضح از دشمن صورت گیرد. در غیر آن، اگر وضع به همین منوال ادامه یابد و سیاست تضرع و تعارف در برابر اربابان تروریسم ادامه داشته باشد، نه تنها وضعیت امنیتی بهتر نخواهد شد که بدتر نیز خواهد شد.
پاکستان تحت هیچ شرایطی از اهداف استراتیژیک خود در افغانستان گذشتنی نیست، مگر اینکه رهبران حکومت وحدت ملی، فرصت پیشآمده را غنیمت شمرده با تروریسم با جدیت برخورد کند و از راهبرد جدید ایالات متحده امریکا به خوبی سود ببرد.
آنگاه هم به مسوولیتهای سیاسی و وعدههای سیاسی خود میرسند و هم میدان خوبی برای بازی در داخل ساختار دولتی برایشان وجود خواهد داشت.