افغانستانِ عضو شورای حقوق بشر/ افغانستانِ پر از ناقضان حقوق بشر
نویسنده: هادی میران
در خبرنامه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی افغانستان آمده که این کشور در اثر سعی و تلاشهای شبانهروزی این وزارت، نماینده دایمی افغانستان در سازمان ملل و نمایندگی وزارت خارجه در ژینو، سرانجام به عضویت شورای حقوق بشر پذیرفته شده و برای دو سال عضویت این شورا را به دست آورده است.
اکنون افغانستان با تمام ریختوپاشهای حقیقی و حقوقییی که دارد عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد است و در زمینۀ نقض و تامین حقوق بشر صاحب تکلف است و حق ابراز نظر دارد.
این تصادف را باید به فال نیک گرفت و آن را سرآغاز یک تلاش ارزشمند برای آشنایی افغانستان با حقوق بشر دانست، اما در این سوی قضییه، یعنی در تحت حاکمیت دولت افغانستان که مفاهیم حقوق بشر هنوز ناشناخته است و ناقضان حقوق بشر بر سریر اقتدار نشستهاند، عضویت افغانستان در شورای حقوق بشر بیشتر به یک طنز تلخ سیاسی میماند تا اینکه برانگیزنده امید و برتابنده افتخار باشد.
حقوق بشر به مجموعهیی از مفاهیم و مکلفیتهای تعریفشده حقوقی فردی، جمعی، دولت و سازمانهای دولتی و غیر دولتی اطلاق میگردد که تطبیق و تعمیل آن در مقیاس یک جغرافیای سیاسی مستلزم برقراری حاکمیت باثبات دولتی، تمرین فرایند دموکراسی و فراآموزی دانش حقوق بشری میباشد.
با این نگرش نسبت به حقوق بشر و مکلفیت حقوقی آن، آنچه در افغانستان میگذرد، فاصله افغانستان با حقوق بشر را به درستی میتوان تخمین کرد.
هرچند پس از فروریزی تخت و تاج طالبان تحت تاثیر حضور چندبعدی جامعه جهانی در افغانستان، دموکراسی وارداتی غربی و ملحقات آن خوراک دلانگیز تبلیغاتی بوده است، اما متاسفانه آنجا که ظرفیت فرهنگی افغانستان از هضم این خوراک دلانگیز عاجز میباشد، دموکراسی و بهخصوص مفاهیم و مکلفیتهای حقوق بشری هنوز به عنوان پدیدارهای انتزاعی و نامانوس با هنجارها و سنتهای غالب بر مناسبات اجتماعی میباشد.
افغانستان پر از ناقضان حقوق بشر است و بسیاری از آنها در بدنه دولت یا قوای ثلاثه دارای مقام و منزلتهای بلند میباشند که حقوق بشر و مکلفیتهای حقوق بشری برای آنها چیزی بیشتر از یک توهم طفلانه نیست.
اینها نه حقوق بشر را میشناسند و نه نسبت به آن احساس تکلف میکنند. از همین رو نقض حقوق بشر برایشان به عنوان یک رفتار عادی و روزمره تبدیل شده است که توقف آن به این زودی و به این سادگی غیر ممکن میباشد.
کمیسیون حقوق بشر افغانستان که مسوولیت مستقیم تبلیغ و ترویج مکلفیتهای حقوق بشری را بر عهده دارد، خود نیز در فقر دانش حقوق بشری گرفتار است که مسلح ساختن کارمندان آن کمیسیون با این دانش ارجمند نیز به این سادگی امکانپذیر نیست.
هرچند یک سلسله تلاشهای نمادین برای ترویج و تبلیغ حقوق بشر و رعایت این حق در سطوح مختلف به انجام رسیده است، اما واقعیت این است که رعایت و تعمیل حقوق بشری در افغانستان با موانع متعدد مواجه است که برداشتن این موانع در وضعیت موجود امکاننانذیر به نظر میرسد.
جنگ این پدیده ویرانگر و مصیبتگستر تا زمانی که بر سرنوشت افغانستان سایه افگنده باشد، هرگونه تلاش برای تامین و رعایت حقوق بشری بیفرجام خوانده میشود. حتا در صورتی که افغانستان از نعمت ثبات و امنیت نیز برخوردار گردد، به دلیل فقدان تولید دانش مورد نیاز در زمینه حقوق بشر، مردم کشور ما از مزیتهای حقوق بشری برخوردار نخواهند گردید.
حقوق بشر دانش مدرن غربی میباشد که در بستر زبان قدرتمند و فرهنگ تسامح و تساهلپذیر تولید گردیده است. فهم و هضم این تیوری و برسازههای آن در نخست، با زبان کمتوان ما دشوار مینماید. دوم، بسیاری از آموزهها و دادههای دینی و سنتی ما چنان است که رعایت مکلفیتهای حقوق بشری را برنمیتابند.
دور نرویم همین ماده سوم قانون اساسی ما مخالف با تمام کنوانسیونهای حقوق بشری طرح و تعریف گردیده است که افغانستان نسبت به رعایت آنها ملزم دانسته میشود.
پس بهصراحت میتوان گفت که حقوق بشر در افغانستان یک پدیده مهجور است که تحقق آن در این کشور نه با عضویت افغانستان در شورای حقوق بشر سازمان ملل؛ بل با یک تکانه جدی در خرد جمعی مردم و هنجارها و سنتهای مسلط بر مناسبات اجتماعی امکانپذیر خواهد گردید.