تحلیل

دروازۀ شورای صلح بسته شود

هنوز خون سربازان ما در قندهار، پکتیا و غزنی نخشکیده که ده‌ها نمازگزار در قلب کشور و نیز ولایت غور و 15سرباز، افسر و محصل نظامی پوهنتون مارشال فهیم به خون غلطیدند.

آمارهای غیر رسمی از شاهدان عینی نشان می‌دهند که نزدیک ۴۰ تن در حمله به مسجد امام زمان جان داد و بیش از ۵۰ تن دیگر جراحت برداشتند.

هاموی‌های زره‌پوشی که باید محافظ جان سرباز ما در صحنه‌های سخت نبرد باشند، به عامل مخوف و مرگ‌بار سربازان مبدل شده است.

عبارت «اتحاف دعا» هم به اندازۀ شمار سربازان شهید و  تلفات ملکی تکراری شده است. اشتراک در مراسم تشییع کشته‌شدگان که روی تابوت‌شان با بیرق سه‌رنگ کشور مزین شده نیز چیز نوی نیست و هیچ دردی را از مردم دوا نمی‌تواند.

شورای عالی صلح که باید بسترساز فرصت‌های مذاکرات و گفتگوهای صلح‌آمیز باشد، به چراگاه سبزی می‌ماند که چهار فصله در خدمت فارغان از غم و غصۀ وحشت در جنگل است. حالا اگر نمی‌شود با هاموی‌های از دست‌رفته کاری کرد، یا نمی‌شود با رهبرانی که رای دموکراتیک مردم را به شرکت سهامی حکومت وحدت ملی مصادره کردند؛ چه ضرور است که یک‌دست آدم‌های بیکار و بی‌کاربرد را سال‌های سال در حلقه‌یی به‌نام شورای صلح غم خورد؟

در حالی‌که بحران ناامنی سرتاسر کشور را فرا گرفته و از مردم ما چه سرباز و چه ملکی هر روزه گروه گروه قربانی می‌گیرد، نهاد بی‌تعریف و سمبولیک شورای صلح با تشکیلات گسترده‌اش روزانه هزینه‌های هنگفت دیگر را بر این مردم فقرزده و سیاه‌بخت تحمیل می‌کند.

شورای صلح در مدت عمر خود جز اینکه هزینه‌های سنگین مالی را بر مردم تحمیل کرده، هیچ توفیقی در راستای ماموریت ظاهری خود یعنی صلح نداشته است. اعضای شورای صلح بدون اینکه برنامه‌یی برای صلح داشته باشند، شب‌وروز در تلاش حفظ این نهاداند؛ زیرا امتیازهای دالری، موترهای زره‌دار و پروژه‌های هنگفت را در اختیار دارند که کسب و کار اقتصادی-سیاسی خوبی را می‌شود با آن دست و پا کرد.

در وضعیتی که سربازان ما گروه گروه با وسایل جنگی خودشان به کام مرگ می‌روند، مردم ملکی در مساجد امنیت عبادت ندارند، در یک‌هفته اخیر حدود ۴۰۰ نظامی و ملکی بر اثر حملات دهشت‌افگنانه جان خود را از دست داده‌اند و نگرانی‌های امنیتی مردم را گیج و مبهوت ساخته، رییس جدید شورای عالی صلح در یک سفر کمیپنی به پیشواز انتخابات‌های بعدی و کار تشکیلاتی خود، در قریه‌های بامیان و مناطق مرکزی قدم‌رنجه می‌کند، این شورای صلح چه زمانی به‌درد این مردم خواهد خورد؟

دست‌آوردهای شورای صلح از بدو تاسیس تا کنون چه بوده؟ آیا موردی است که مردم افغانستان نمی‌دانند؟

وقتی بحث صلح و جنگ در دهلیزهای امنیتی صورت می‌گیرد، وقتی گروه‌های هراس‌افگن، پاسخ هر درخواست صلح را با صدها قربانی از سربازان و مردم ملکی پس می‌دهند، بازهم چه دلیلی برای ادامه داعیه صلح‌طلبی وجود دارد که مردم نمی‌دانند؟

گسترش ناامنی و حوادث یک‌سال اخیر نشان می‌دهند که دیگر شورای صلح در کار نیست و هزینه‌هایی که صرف شکم‌های صلح‌سالار می‌شود، صرف شکم‌های گرسنۀ سربازان ما در سنگرهای داغ نبرد شود که دست‌کم از گرسنگی رمق ندهند تا طالب راحت‌تر جان‌شان را بگیرد.

حالا که بحران امنیتی از کنترول مدعیان مدیریت امنیتی بیرون شده، حکومت یا همین مدیران امنیتی ما گریزی ندارند مگر اینکه به دو مساله به‌طور جدی رسیدگی نمایند.

اول، شورای عالی صلح را بدون هیچ ملاحظه‌یی ملغا اعلام کنند، حالا اگر این شورا برای برنامه‌های صلح ایجاد شده و یا از روی مصالح سیاسی برای امتیاز دادن.

از اینکه این شورا در حدود ده‌سال عمر خود هیچ دست‌آوردی نداشته و از آن طرف هم وسیله‌یی برای تحریک تروریسم بوده، باید به عمر بی‌بار این گاو شیری پایان داده شود؛ زیرا دست‌کم دو هزینه از دوش مردم و حکومت برداشته می‌شود؛ هزینه‌های سنگین مالی این شورا و هزینه‌های روانی که به سبب تحریک دهشت و ترور از این آدرس بر مردم وارد می‌گردند.

موضوع دوم، وقتی در برابر هر فریاد صلح‌طلبانه مردم و دولت، گلوله و آتش پاسخ داده می‌شود، دیگر هیچ توجیهی برای مدارا با خون‌آشامان وجود ندارد و اصولا دیگر هیچ تفاوتی بین طالب و داعش نیز نیست، چه اینکه فتوای اخیر ملا هیبت‌الله؛ یکی از رهبران طالبان بر این مدعا مهر تایید گذاشت.

باید در برابر بی‌رحمی‌های تروریستی، رفتار بی‌رحمانه نظامی پیشه کرد. در غیر آن، هیچ منطقی در منطق تروریسم نمی‌گنجد.

طی روزهای اخیر حملات انتحاری با هاموی‌های زره‌دار علیه نیروهای دفاعی ما با ابعاد تخریبی گسترده اجرا شد که پیامدهای مخرب و وحشتناکی داشت. آنچه در عراق در سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ به‌دست داعش تجربه شد، حالا در افغانستان توسط طالبان پی گرفته می‌شود. اما ارتش عراق وقتی متوجه شد که نمی‌تواند این ماشین‌های جنگی خطرناک را پس بگیرد، با تمام توان‌، بخش بزرگی از این هاموی‌های از دست‌رفته به داعش را از طریق حملات هوایی نابود کرد.

حکومت ما نیز چاره‌یی جز نابودی این ماشین‌های استراتیژیک ندارد. حالا این زره‌دارها فروخته شده یا به غنیمت طالبان درآمده است، در هر صورت، به بدترین شکل علیه نیروهای دفاعی و مردم ما از آن کار گرفته می‌شود.

اگر نهادهای دفاعی ما توان پس گرفتن این ماشین‌های جنگ گران‌بها را ندارند، بهتر است با تمام توان آن‌ها را نابود کنند، تا دست‌کم از شر خسارات وسیع جانی و مالی آن‌ها در امان باشیم.

سرمقاله روزنامه راه مدنیت

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا