ستاره افغان حرام است یا حمله انتحاری به مساجد؟
«ستاره افغان» برنامۀ تلویزیونی که هزاران علاقمند دارد، طبق معمول با رسیدن فصل خزان آغاز میشود. هرچند این برنامه از ابتدا یعنی از سال ۱۳۸۴ خورشیدی تا کنون با انتقاد زیادی توام بوده، ولی در سال جاری پیش از اینکه آغاز شود، برنامههای سبوتاژگونهیی از سوی برخی از حلقات تندرو در قالب جمعیتهای ملایی آغاز شده است.
این حرکتهای انتقادی شماری از ملاهای تندرو درست زمانی آغاز شده که حملات انتحاری، هدف قرار دادن مساجد و اماکن مقدسه، فشارهای ناامنی و دهشتافگنی نیز بر زندگی مردم سایه انداخته و افزایش داشته است.
با اینکه در ظاهر برخی از ملاهای دینی به شکل پراکنده و فردی، گاهی اظهارات ضد تندروی نظامیگرایانه مذهبی و حملات انتحاری داشته، ولی هرگز ما شاهد یک برنامه منسجم و مرتب در بیش از دهسال که جامعۀ ما همواره هدف حملات انتحاری و دهشتافگنی بوده، از طرف اینها نبودهایم.
روز یکشنبه ۳۰ میزان، شماری از این ملاها در شهر هرات علیه برنامۀ تلویزیونی ستاره افغان راهپیمایی کردند. پیشتر نیز برخی دیگر از مولویها این برنامهها را خلاف ارزشهای دینی خوانده بودند.
سوال جدی این است که چه عاملی فراهم شده تا پس از ۱۲ سال ملاها بهطور جدی علیه برنامۀ ستاره افغان که طرفداری اکثریت تام جامعه را با خود دارد، ایستادگی کنند؟
آنچه از قراین معلوم است به باور این قلم، ملاها زمانی جسارت سانسورگرایانهشان در برابر یک برنامه موسیقی جدی شده که حکومت مرکزی از کنترول و مهار حملات انتحاری و تندرویهای مذهبی عاجز مانده و دهشتافگنان مردم را در برابر چشم حکومت همه روز مثله میکنند.
جای گلایه نیست. وقتی جهالت دینی جای معرفت دینی را بگیرد، همین است که یک تعداد با وسوسه رسیدن به حوران بهشتی قتل عامها راه میاندازند و گروه دیگر که خود را اربابان دینی میپندارند، فکر میکنند مسوول بهشت و جهنم و دنیا و عقبای همۀ مردم هستند. از این روست که برای مردم تعیین تکلیف میکنند.
اما آنچه از این بحث جدیتر است برمیگردد به حکومت و اربابان دموکراسی که نتوانستهاند اساسیترین حقوق یک نظام دموکراتیک را به مردم بیاموزند و حد هر کسی را بهخودش نشان دهند. اربابانی که از دموکراسی چیزی جز فساد مالی، شعارهای مضحک عوامفریبانه، نوشتن قانون روی کاغذ و پامال آن نمیدانند.
یکی از ویژگیهای نظامهای سیاسی دموکراتیک، کثرتگرایی دینی است. کثرتگرایی که در واقع همان کثرتگرایی اجتماعی-فرهنگی و پذیرش تفاوتهای اجتماعی-فرهنگی میباشد. اینکه شماری از ملاهای دینمدار ما الفی از پلورالیسم دینی نمیدانند، حرفی نیست، ولی چرا مسوولان امور مملکت نشسته نظارهگر آشوبیاند که منجر به تلفشدن حقوق دیگران و درنهایت موجب سیطره بیشتر تندروی مذهبی بر افکار عمومی میشود.
در جامعه متکثر دینی همه با هم برابرند و هیچ توبیخ و تنبیهی در کار نیست. همه گروههای مذهبی-اجتماعی حق حضور دارند و برد هر گروه، مدیون اعمال همهشمول و خیری است که از آدرس آن گروه به مردم میرسد. فضای سیاسی و اجتماعی به همه فراهم و درِ گفتمان به روی همه باز است و هیچ نشانی از زورگویی و قلدوری دیده نمیشود.
اما در دموکراسی سفارشی ما که از خیلی از پایههای دموکراسی خبری نیست، هیچ شهروند هم حق و تکلیف خود را نمیداند یا اگر میداند رعایت نمیکند؛ زیرا رایج نیست. در چنین شرایطی است که نوبت به نهادهای قانونمدار و مسوول امنیت عامه میرسد که باید حق و تکلیف هر گروه اجتماعی و فرد را معین کنند و اجازه ندهند گروهی خود را بر سایر گروههای اجتماعی غالب و مسوول بدانند و هر خودسری که دلشان خواست به معرض نمایش گذارند.
وقتی شماری از ملاهای تندرو میبینند در جامعه که دین میتواند مجرای همه جنایات باشد و حتا روزانه دهها انسان از مجراهای مذهبی فاجعهبار به قتل میرسند و کسی نیست که بازجویی کند، چرا نباید، بایدها و نبایدهای یک جامعه دموکراتیک را هم مشخص کنند؟
حرکتهای یکجانبه این ملاهای تندرو قابل تامل و قابل بحث میباشد. دستکم ۱۰ سال است که نان این مردم با خونشان تر است و روزی نیست که دهها فرزند این مرزوبوم از آدرس دین و مذهب و فتوای مفتیهای تندرو بهخون آغشته نگردند، کجاست جمعیتهای ملایی که حملات انتحاری را نفی کنند و به جادهها بریزند که کشتن یک آدم بیگناه به مثابه کشتن بشریت است و در مغایرت صریح با منابع دینی دارد.
واقعیت مسلم این است که شمار زیادی از این دست ملاهای تندرو با آدمکشیهای رایج اگر چه چیزی را بروز نمیدهند، ولی توافق کامل دارند. خطبههای روزهای جمعه که در مساجد از سوی ملاامامان ایراد میشوند، مملو از تنفر، آدمکشی، فرهنگستیزی و تندروی میباشد.
وقتی در مساجد هر گاهوبیگاه علیه نظام و منافع عامه به بهانۀ دین و مذهب، موضعگیریهای تند صورت میگیرد، هرگونه ابزار پیشرفت و توسعه در مغایرت با دین و فرهنگ تعریف میشود و کسی نیست که جلو این همه یاوهسرایی را بگیرد، جای تعجب نیست که یکدسته از نیمچهملاهای دور از خرد جمعی و تساهل فرهنگی به جادهها بریزند و حتا یک جشنواره تلویزیونی موسیقی را هم به این مردم حرام اعلام نمایند.
چندی پیش عین سروصداها برای سبوتاژ یک برنامه فرهنگی در ولایت بامیان که تحت عنوان جشنواره دمبوره برگزار شد نیز از آدرس شماری از ملاها برپا گردید، اما ثابت شد که نه تنها جایی را نگرفت که موجب بسیج مردم و نسل جدید برای برگزاری جدیتر و گستردهتر این برنامه گردید.
حالا نیز این فریادهای تنفرآمیز و فرهنگستیزانه که با یک راهیپمایی نمایشی از هرات آغاز شده است، جایی را نخواهد گرفت و جشنواره ستاره افغان همچنان با قوت تمام خود برگزار خواهد شد، ولی اصل این رفتار در یک جامعه مبتنی بر مشارکت سیاسی پذیرفتنی و قابل قبول نمیباشد.
اگر به واقع جشنوارههای هنری و موسیقی بنیادوبیخ دین را به خطر میاندازد، چرا با برنامههای درست و منطق رسا به شکل نهادی با این مساله برخورد صورت نمیگیرد که یکدست آدمهای بیخرد به مردم اخطار میدهند که این جشنواره برگزار شده نمیتواند.
نظام اجتماعی دموکراتیک پابهپای نظام سیاسی دموکراتیک راه میرود. در چنین نظامی اکثریت برای اقلیت تعیین تکلیف میکند، اما حقاش را تلف نمیتواند.
حکومتهای دینی در دنیای امروز که فناوری ارتباطی آن را به دهکدۀ کوچکی مبدل ساخته و در واقع همه بشر در یک فرهنگ جهانشهری به سر میبرند دیگر خریدار ندارد، چگونه میتوان حق نسلی را از او بگیرد که با همنسل متمدن و مداراگر اروپایی خود در یک مراوده فرهنگی قرار داشته و از اقتصاد تا فرهنگ و حتا شئون روزمرۀ زندگی با هم مشارکت تمام دارند.
فرض محال را هم بر این بگیریم که در کشورهای عقبمانده مثل افغانستان هنوز برای حکومتهای ملایی جای پایی وجود دارد و اکثریت هم بهدنبال این ملاها راه میروند، بهتر نیست این موضعگیریها از راه تساهل و تسامح فرهنگی و اجتماعی صورت گیرد تا از طریق قلدوری و زورگویی.
فرق ملایی که اخطار میدهد جشنواره ستاره افغان در هرات برگزار شده نمیتواند و آن را شیطانی میخواند با آنکه بر مسجد حمله میکند، بر ضد نظام، دهشتافگنی میکند و همهروزه جویهای خون جاری میسازد در چیست؟ لابد در این است که او اسلحه و مواد انفجاری در اختیار دارد و این یکی چنین فرصتی ندارد. در حالیکه منطق و منبع هر دو یکی است. بهانۀ هر دو دین است و تهاجم فرهنگی و از این دست عبارتها که برای انسان امروز بهایی ندارد.
حکومت افغانستان به جامعه جهانی متعهد است که پاسبان آزادیهای قانونی مردم افغانستان است و از آزادی بیان و عقیده آحاد این ملت پاسداری میکند. حالا نیز موظف است که امنیت تمام برنامههای فرهنگی بهشمول جشنواره ستاره افغان را با مسوولیت بگیرد تا با کمال آرامی برگزار شود و حق یک اکثریت قریب به اتفاق را بهدست یک اقلیت نفرتافگن تندرو ضایع نسازد. در غیر آن، همین ملاهایی که امروز به جاده برآمدهاند، فردا تفنگ خواهند گرفت و واسکت خواهند پوشید.
سید امین بهراد؛ روزنامهنگار