شهرداری؛ بزی که دست هیچ چاپاندازی نرسید
بکتاش روش؛ نویسنده
از آغاز حکومت وحدت ملی تا اکنون یکی از پستهای جنجالی، شهرداری کابل بوده که رهبران قومی و سران حکومت در پی آن بودهاند تا افراد متعهد به خودشان را در این پست بگمارند. از آنجا که شهرداری کابل یکی از نهادهای پر درآمد حکومت به شمار میرود، همیشه بر سر این پست میان صاحبان قدرت بزکشی جریان داشته است.
پس از تشکیل حکومت وحدت ملی و تقسیم قدرت میان داکتر عبدالله و دکتور محمداشرف غنی، شهرداری کابل ظاهرا سهم داکتر عبدالله بود؛ اما به دلیل خوش درآمد بودن این نهاد رهبران و سیاستمداران بر سر تصاحب آن با هم در افتادند.
جنرال دوستم معاون اول ریاست جمهوری این پست را سهم اوزبیکها میدانست و تاکید داشت که شخص مورد اعتماد خود را در این پست بگمارد. همین گونه داکتر عبدالله نیز تلاش کرد تا رحمان اوغلی یکی از متحدان قدیمیاش را به این پست بگمارد و سرانجام به اثر بینتیجه شدن تلاشهای داکتر عبدالله، رحمان اوغلی از وی ناراض شده و اخیرا در جریان مذاکرات استاد عطا با رییسجمهور، به حمایت عطا در سفارت اوکراین گماشته شد.
رییسجمهور غنی با استفاده از زرنگی سیاسی که دارد از این کشمکش سود جسته و عبدالله حبیبزی، یکی از مهرههای متعهد به خودش را که قبلا معین شهرداری بود، به حیث سرپرست شهرداری کابل حفظ کرد.
کشمکش میان رهبران و بزرگان سیاسی بر سر تصاحب پست شهرداری، شری بود که به خیر مردم تمام شد. عبدالله حبیبزی جوانی است که از دانشکدۀ انجنیری دانشگاه کابل اول نمره فارغ شده است و ماستریاش را در انجنیری ساختمانی از امریکا گرفته است و هم اکنون استاد دانشگاه کابل نیز میباشد.
هرچند باور نگارنده از نوجوانی تا دیرگاهی بر این بوده است که شهردار کابل میباید یک شاعر یا یک نقاش و در نهایت یک زن آرایش و پیرایشگر باشد. زن به این دلیل که زنان بیشتر از مردان با سلیقه هستند و احتمالا اگر شهردار باشند، شهر کابل را از شر کثافات نجات خواهند داد و در سترگی و پاکی شهر بیشتر تلاش خواهند کرد.
شاعر، نقاش یا هنرمند به این دلیل که هنرمندان خلاق هستند و به خاطر زیبا ساختن شهر باید خلاقیت به خرج داده شود، اما این کابل خونین که روزگاری یکی از بهترین شهرهای منطقه به شمار میرفته است، در کنار دیگر دردها و زخمهایش از سالیان زیادی به اینسو از درد نداشتن یک شهردار دلسوز، کارفهم و خلاق نیز در رنج بوده است.
شوربختانه در پانزده سال گذشته شهرداری کابل که یکی از پردرآمدترین نهادهای حکومتی است به دست دزدان سر گردنه بوده است. جامعه جهانی و نهادهای بینالمللی بهویژه بانک جهانی همیشه برای کمک به شهرداری کابل ابراز علاقه نمودهاند؛ اما از آنجا که اعتماد لازم را بالای مدیران اصلی شهرداری طی این مدت نداشتند کمتر کمک کردهاند. ولی آمدن عبدالله حبیبزی از چند جهت به سود شهر و شهروندان کابل تمام شد. نخست اینکه حبیبزی با لابی رهبران سنتی به این پست گماشته نشده است تا به حامیاش باج و حساب بدهد و سهم قایل باشد. دودیگر اینکه حبیبزی متخصص امور شهرسازی است و در پیوند به رمز و رازها و چگونگی ساختوساز شهر به نیکی بلد است. سوم اینکه درسخواندۀ امریکاست و در کارهای پروژهیی و انجویی نیز مهارت دارد که این خود سبب شده امروزه شهرداری کابل توجه دونرهای بزرگ را بیشتر از پیش به سمت خود جلب کند.
رهبریهای سابق شهرداری که به شدت در کارهایشان ناکام بودند و اتهامهای فسادهای هنگفت بر آنها وارد بود، رسانهها نیز همیشه از کمکاری و ندانمکاریشان انتقاد میکردند. اما باور نگارنده بر این است که یک رسانۀ مسوول و حرفهیی نباید همیشه با عینک بدبینی و از سر کین به کارهای حکومت نگاه کند. بر رسانههاست از کار و فعالیت نهادهایی که مسوولیتشان را به وجه احسن انجام میدهند نیز گزارشهای مفصل تهیه کنند تا با این کار از یکسو رسالت اخلاقیشان در قبال نهادهای فعال را بهجا کرده باشند و از سوی دیگر پرداختن در پیوند به نهادها و مسوولان فعال سبب تحرک نهادهای کمکار شود.
چنانکه همه نیک آگاه هستیم، هم اکنون تقریبا در تمام نواحی کابل کار سرکسازی و آبرو سازی جریان دارد؛ اما کمتر رسانهیی به آن پرداخته است. لیکن زمانی که در برخی از نواحی کابل به اثر بارندگی، جادهها زیر آب میشدند، همه از فعالان رسانهها بهویژه کاربران رسانههای اجتماعی از شهرداری شکایت میکردند. در حالی که یک شهروند مسوول بهویژه مدیران رسانهها به همان میزان که در پوشش ضعفهای حکومت تلاش به خرج میدهند اصولا باید در پوشش خبرهای خوب و امیدوارکننده نیز کوتاهی نکنند.
ما در پانزده سال گذشته از وضعیت اسفبار دریای کابل در صفحههای خود در شبکههای اجتماعی عکس انداختیم؛ اما از چند ماه به اینسو که کار پاکسازی دریای کابل را شهرداری کابل روی دست گرفته است، هیچ یک از شهروندان مسوول و فعال مدنی و رسانهیی در پیوند به آن واکنشی نشان ندادند.
همینگونه سالهاست که ایستادن آبهای باران در جادههای کابل دستمایۀ تمسخر شهروندان، بالای شهرداری کابل بوده است. اما اکنون که شهرداری کابل به خاطر جلوگیری از ایستادن آبها در جادههای کابل پروژههای بزرگ آبروسازی را روی دست گرفته است و عملا در جادۀ لیسه مریم، جاده پروان سه، لب جر، جادۀ میدان هوایی، حصه سه خیرخانه کار آبروهای بسیار بزرگ در حال ساخت است، نه عکسی از آن در رسانههای اجتماعی گذاشته شد و نه تبصرهیی.
بیگمان یکی از مسوولیتهای رسانهها همین است که مردم را از بازسازی، بهسازی و اصلاحات و پروژههای انکشافی حکومت نیز آگاه سازند. چون نشر محض خبرهای از جنس انتحار و انفجار مردم را بیش از پیش ناامید کرده و راه شهروندان را به فرار هموار میکند. اما شوربختانه امروزه در میان رسانههای افغانستان یک روحیۀ به شدت بدبینانه حاکم است. جز خبرهایی که پیامد آن قتل و کشتار و سوختن ویرانی نباشد به دیگر خبرها اصلا اهمیت خبری قایل نیستند که این وضعیت به شدت نیاز به بازنگری دارد.
ملتی که از هر سوی بالایش ناامیدی و اندوه میبارد رسانه هم نباید حربهیی باشد برای از پای درآوردن شهروند و زخمی کردن روح و روان شهروندان. به همین لحاظ میخواهم تذکر دهم که برای شهروندان کابل جای بسا شکر و افتخار است که امروزه در تمامی نواحی شهر، کار ساختوساز جریان دارد. شهرداری کابل هماکنون عملا برای پاکسازی دریای کابل پروژۀ روی دست دارد تا دریای کابل یکبار دیگر مثل دهۀ پنجاه و شصت، پاک و صاف و جاری شود. این خود دستآوردی است ستودنی.
شهرداری، کار اسفالت چندین جاده را در نواحی چهار و یازده کابل (جاده پروان سه- سرای شمالی، جاده پروان سه، پنجصد فامیلی و …) عملا آغاز کرده است. کار ساخت آبروهای بزرگ در ناحیه پانزده (لب جر) و آبروهای کوچک در لیسۀ مریم، تایمنی و دیگر نواحی کابل جریان دارد.
در پانزده سال گذشته ما همه روزه شاهد ازدیاد موانع سمنتی در شهر کابل بودیم؛ اما امروزه شهرداری کابل کار برداشتن موانع را از کنار خانههای مقامها و نهادهای حکومتی شروع کرده است و به سرعت جریان دارد.
همینگونه جمعآوری سگهای دیوانه از جادههای شهر، پاککاری انبارهای کثافات از روی جادهها، پاککاری چویچهها، رنگ پنجرهها و دیوارههای جادهها، ساخت دهلیزهای عابر پیاده و استخدام زنان صفاکار از کارهایی است که در یکسال پسین انجام شده است.
همۀ این کارها درخور ستایش و تقدیر است. خداوند برای مسوولان شهرداری کابل همت و قدرت بیشتر برای ساختن این شهر بدهد. عبدالله حبیبزی؛ سرپرست شهرداری کابل ثابت کرد که رهبری شهرداری را میباید یک انجنیر متخصص و کارکشته به دست داشته باشد نه دزدان سر گردنه. اما روی همرفته آنچه را شهرداری کابل تا هنوز به آن توجه جدی نداشته است، بخش کلتوری و فرهنگی شهرداری است.
چنین مینماید که شهرداری برای زیباسازی و طراحی شهر و جان بخشیدن به شهر برنامۀ خاصی روی دست ندارد. در حالی که این بخش خیلی مهم شهرداری است. شهرداری میباید برای نهادینه کردن فرهنگ شهرنشینی نیز برنامه داشته باشد. شهرداری میباید در بخش هنر و زیباسازی شهر نیز هزینه کند.
ما در تاریخ خویش قهرمانهای زیادی داریم. فیلسوفان بزرگی در این خطه نفس کشیدهاند. شاعران بزرگی در این زمین زیستهاند که حق دارند مجسمههای آنها در برخی از نقاط شهر ساخته شود. همینگونه کوهها را شهرداری باید نقاشی نماید. از مناظر طبیعی حفاظت کند. پارکهای مدرن، شیک، امروزی و با امکانات ساخته شود که در این زمینهها هنرمندان میتوانند مهندسان را یاری کنند. شوربختانه هنوز به این بخش توجه صورت نگرفته است. امیدوارم در آیندۀ نزیک شهردار پرکار ما در زیباسازی شهر نیز کارهای درخوری به سر کند.