محكوم بیمحكمه!
آقای رییسجمهور در سخنرانیهای اخیرش، چند بار از آقای داوی بهعنوان یك مجرم زورمند و تاجر جعلكار نام برده است و حتا در كمیسیون تداركات ملی، حكم ضبط اموالش را صادر كرده است. این در حالیست كه آقای داوی هنوز در مرحله اتهام میباشد. محكمهاش هنوز تمام نشده، حكم نهایی محكمه فیصله نشده و بدون حكم محكمه نمیتوان هیچ متهمی را مجرم یا محكوم شمرد. محكوم شمردن متهم، در قانون اساسی افغانستان و در منشور جهانی حقوق بشر، جرم شناخته میشود. در قانون اسلامی، بهعنوان بهتان، تهمت و بدنام كردن انسان، جزایی بس سنگین، بین شش ماه تا هجده سال زندان، تاوان مالی و حتا ضربه شلاق دارد. آبروی مومن، عزت انسانی و وثیقه الهی است و هیچ آدم قدرتمندی نمیتواند این وثیقه را زیر پای كند. بهخصوص اگر این كار از جانب حاكم جامعه اسلامی صورت بگیرد، جرمی دوچند دارد. چون میتواند محكمه را پیشفرض و تشویش اذهان عمومی و گمراه كردن مسیر قانونی تحقیق باشد.
در ساختار حكومتی چون افغانستان كه رییسجمهور در راس همه امور است و قاضیان ارشد، قاضیالقضات، لوی سارنوال و سارنوالهای ارشد با حكم رییسجمهور تعیین میشوند، آنها مجبورند برای ادامه كارشان مطابق میل رییسجمهوری عمل كنند كه البته در این قضیه خاص، رییسجمهور رسما در كار بررسی یك دوسیه در جریان ناخواسته دخالت كرده است. بدتر از همه اینكه، آقای داوی كه هنوز محكوم نشده است؛ چرا در زندان باشد. در كجای دنیا میتوان كسی را به صرف اتهام، قبل از فیصله محكمه زندانی كرد. اگر این چنین باشد دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود و هر كس میتواند رقیبش را متهم و زندانی كند. روند بررسی یك اتهام در سیستم قضایی ممكن است ماهها طول بكشد. چطور میشود حق آزادی یك انسان را به صرف اتهام رقبا از او سلب كرد. مثل اینكه من از یك شاعر دیگر یا همسایه و یا دوستی، ناراحت باشم به او اتهام ببندم و زندانیاش كنم. بعد از چند ماه ضایع كردن عمر و آبروی او، زمین، خانه، شركت یا مثلا آثار او را غصب كنم او آزاد شود، در حالی كه همه چیزش را از دست داده است. این چه نوع عدالتی است؟ فكر نمیكنم جوامع بدوی هم چنین كنند. به فرض كه آقای داوی مجرم شناخته شود كه نیست، كدام مرجع حق دارد كاسبی و حتا املاك و تاسیسات او را به دیگری بفروشد.
دولت میتواند زمینی را كه به او اجاره داده پس بگیرد. آن هم پس از اتمام قرارداد اجاره، اما نمیتواند اموالی را كه او در آن زمین دارد بگیرد یا بدتر به كسی دیگر بفروشد؛ مثل اینكه من خانهیی را اجاره كنم. صاحب خانه بعد از چند ماه بیاید با زور بیرون كند و لباسها و وسایلم را هم برای خود بگیرد یا به دیگری بفروشد. این كاریست كه در حق داوی شده است. و از همه اینها گذشته، فرض كنیم دولت این زمینها را زیر قیمت اجاره داده باشد، اجارهگیرنده متهم نیست. اگر هم تقلبی شده خود دولت انجام داده. باید رییس دولت و مسوولان همان بخش متهم و محكمه شوند. رییس دولت وقت هم آقای كرزی بوده كه حالا در قصری اعیانی كنار ارگ زندگی میكند.
دولت و سیستم قضایی باید او را به محكمه بكشانند؛ اما چون زور كسی به او نمیرسد، مستاجر را به زندان فرستادهاند. مستاجری که تمام حسابوکتاب مالیاش بر اساس قانون معلوم است. شفافترین پرداخت مالیه را از بابت این زمین اجارهیی دارد. یكی از نجیبترین و مودبترین تاجران افغانستان كه یادگار یكی از مهمترین پرچمداران مشروطه عبدالهادی داوی است. او را با چند نویسندۀ بیپناه دیگر چون استاد صاحبنظر مرادی زندانی كردهاند و دو رسانه پولكی هم این اقدام شرمآور را برچسب نادرست زدند. وجدان روشنفكری سالهاست در بازار مكاره لیلام شده است.
جرم داوی كار كردن، ایجاد شغل و سرمایهگذاری در وطناش است. درست مثل شیرخان فرنود، یك نابغه اقتصادی دیگر كه به یك بازی سیاسی ناجوانمردانه زندانی است.
این نگارنده، هیچ نسبتی با آنها ندارد، اما میداند دزدهای واقعی چگونه هر روزه میلیونها پول را به دبی، تركیه و كانادا میبرند. اسناد ویكیلیكس بخشی از این دزدیها را نشان داده بود؛ ثروت چندین میلیونی آقای كرزی و چهل و چار نفر از خانوادهاش.
آقای رییسجمهور! اگر شما میخواهید دزد بگیرید من به شما دزدها را معرفی میكنم. همه افغانستان دزدها را به شما فریاد میزنند. در صدر لیست آقای كرزی است كه زمینه دزدیها را فراهم كرده بود. بعد محمود كرزی با ثروتی بیش از یك میلیارد دالر. رانتهای دولتی و معادن. قسیم فهیم با عین ثروت. دیگر برادران، بچههای برادر، بچههای كاكای آقای كرزی در كمپنی وطن گروپ. وزرای كابینه آقای كرزی مثل فاروق وردك كه دزدیاش از شاگردان مكاتب را با سند و دلیل همه دنیا میدانند و شما او را وزیر ساختهاید. سفیرتان در آلمان. ساكنان شهرك شیرپور. خانواده گیلانی. وزرای سابق معادن، آب و برق، شهرسازی و….
آقای رییسجمهور! یافتن دزد در این مملكت سخت نیست. لمپنهایی كه هر هفته از كابینه شما برای قرارداد به دبی میروند. كسانی كه سال 2000، پتلون نداشتد و حالا از زور فساد، پتلون مملكت را كشیدهاند. هر لمپنی كه حالا میلیونها دالر و دهها قصر دارد و ده سال قبل قاصر مطلق بود. اینها را همه میشناسند. كسانی كه قراردادهای وزارتهای دفاع و داخله را داشتند. كسانی كه نان سربازان ما را دزدی كردهاند. كسانی كه بیوه سربازان ما را تجاوز كردهاند. كسانی كه مكاتب خیالی، سربازان خیالی، کارمندان خیالی و مشاوران خیالی داشتهاند. ببینید خانههای وزیر اكبر خان را چه كسانی خریدهاند. بلندمنزلها و هوتلهای عروسی را ببینید. خانههایی كه در دبی، فرانكفورت، لندن، اسلامآباد و مشهد خریده شدهاند.
اگر عزمتان جدیست آن بزرگواری كه پول حاجیها را دزدید و گریخت را دستگیر كنید. آنهایی كه مال یتیم و بیوه زن را خوردهاند بگیرید. آنهایی كه خون مردم بیگناه و اطفال را معامله میكنند، بازداشت کنید.
آقای رییسجمهور! من میدانم شما جدی هستید. شما كسی هستید كه دست و ذهنتان پاك است و میخواهید اصلاحات بیاورید، اما كسانی به شما ذهنیت بد میدهند. آدمهای بیگناه و بیپناه را به دم توپ میدهند و دزدان بزرگ را در سایه گرفتهاند. این دزدهای بزرگ را بگیرید كه از ریشه این سرطان را بخشكانید. و مهمتر حامیان دزدها و دزدی در اطرافتان را پیدا كنید. آنهایی كه هر هفته دبی میروند و با جیب پر برمیگردند. بپرسید كجا رفتهاند و گلیم چه كسی را جمع كردهاند. كسانی كه بردهداری دارند و انسانهای نجیب را دشمناند. آنها پرچمداران لمپنیزم وحشی و دشمن خونی نجابت و شرف و راستیاند. نحابت، شرف و راستی را دریابید.
سید رضا محمدی؛ رییس اتحادیه نویسندگان افغانستان