کارنامۀ یک «نماینده»
نماینده نام کتابی است که اخیرا توسط آقای ایوب آروین پیرامون زندگی، کارنامه و دیدگاههای مرحوم محمداکبر نرگس؛ نماینده مردم در دروه نهم، دوازدهم و سیزدهم شورای ملی افغانستان و یکی از شخصیتهای متنفذ و متفکر کشور نوشته شده و از طرف نشر واژه در کابل به چاپ رسیده است. این کتاب در شش فصل و 325 صفحه تدوین گردیده که با توجه به نحوه پرداخت، زمینههای تحقیق و منابع قابل توجهی که در نگارش آن مورد استفاده قرار گرفته است، در نوع خود درخور تامل و کمپیشینه دانسته میشود.
در افغانستان تا هنوز معمول نشده است که زندگی و کارنامههای سیاسی سیاستورزان و اهل تفکر پس از مرگ آنها مورد تحقیق و تفسیر قرار گرفته و به عنوان تجارب مکتوب در اختیار علاقهمندان تاریخ و اندیشه قرار گیرد. اما گهگداری که اثری در مورد کارنامههای سیاسی و فکری کسی یا کسانی که در حوزههای سیاست، اجتماع و یا اندیشه تاثیرات ژرف برجا گذاشته است، نوشته میشود، اغلب از فقدان منابع و روش پذیرفتهشده پژوهش رنج میبرد.
کتاب مورد نظر اما در نوع خود تلاش ارجمند و ارزشمندی است که الزامات پژوهشی نیز در آن مورد توجه قرار گرفته است و مطالعه آن اطلاعات ارزشمند و تصویر دقیق از رخدادهای چندین برهه زمانی سالهای حساس این کشور را در معرض قضاوت مخاطب میگذارد.
مرحوم محمداکبر نرگس یکی از معدود نمایندگان با درک و درد مردم در سه دوره پارلمان افغانستان است که نحو نگرش او به پدیدههای پیرامون جایگاه او را نسبت به خیلی نمایندگان دیگر متمایز میسازد. از همین رو کتابی که به پیشینه خانوادگی و کارنامههای سیاسی او پرداخته شده است، نه تنها شامل کارنامههای او، بل برتابنده بخشی از رخدادهای معاصر افغانستان همراه با رنج و مصایبی است که هنوز هم ادامه دارد.
فصل اول این کتاب به پیشینه خانوادگی محمداکبر نرگس اختصاص یافته است که چگونگی کوچ اجباری جد او تانیحسین بیگ همراه با خویشاوندانش را به دلیل وابستگی قومی و مذهبی، از ارغنداب قندهار به نواحی مختلف دایزنگی توضیح میدهد. این واقعه پس از آن صورت میگیرد که میرویس غلجایی پس از شکست لشکر صفوی مقدمات حکومت جدید را در قندهار فراهم کرده و تانیحسین بیگ که رییس قدرتمند قبیله خود بود، به دلیل فقدان قدرت مجادله با اوضاع جدید، ناگزیر به ترک ارغنداب گردیده و ساکن دایزنگی میشود.
هرچند جغرافیای جدید برای تانیحسین پر از چالش است اما او پس از مدتی به یکی از مردان قدرتمند و صاحب حوزه نفوذ گسترده در دایزنگی تبدیل میشود. پس از مرگ تانیحسین، پسر ارشد او ثانیعلی بیگ وارث اقتدار و حوزه نفوذ پدر میشود و پس از مرگ ثانیعلی، یکی از وارثان بعدیاش، محمدنبی بیگ که پدر بزرگ آقای نرگس میشود زمام امور حوزه قدرت پدر را در دست میگیرد.
سالهای زندگی او مقارن با سالهای حکومت امیر عبدالرحمن خان است که تحول عظیم پدید آمده و جنگهای خونین راهاندازی میشود. در جنگی که امیر برای تسخیر ارزگان و سرکوب هزارهها به راه میاندازد، محمدنبی بیگ یکی از رهبران مقاومت مردمی است که سرانجام با تمامی اعضای خانوادهاش اسیر گردیده و خود پس از تحمل شکنجههای فراوان در زندان شیرپور چشم از زندگی فرو میبندد.
از محمدنبی بیگ دو پسر خوردسال به نام محمدحسین و غلامحسن میمانند که در سال 1282 خورشیدی درست زمانی که امیر حبیبالله عفو عمومی اعلان میکند، از زندان رها میگردند. غلامحسن بعد از چندسالی در اثر مریضی چشم از جهان فرو بسته و محمدحسین سبب تسلسل نسل این خانوده میشود.
محمدحسین در سالهای زندان هنر حکاکی را میآموزد و همین هنر پس از رهایی از زندان راه او را به یک کارگاه حکاکی در شهر کهنه کابل باز میکند. همزمان با او آمنه دختر ابراهیمبیگ که پدرش در جنگ با نیروهای دولتی کشته شده بود، نیز رها میشود و پس از جستجوی محمدحسین و غلامحسن، آنها را یافته و سرانجام با محمدحسین ازدواج میکند. این زوج شکنجهدیده که اندوه سنگین از دست دادن تمام خانواده را همراه با رنج و عذاب زندان بر دوش میکشد، در اوج ناامیدی و پریشانی به دایزنگی سرزمین پدریشان برمیگردد.
در حکومت امیر حبیبالله اوضاع خشونتبار سیاسی کمکم به ملایمت نسبی میگراید و محمدحسین بیگ قادر میگردد که بخشی از زمینهای از دست رفته خانوادهاش را تصاحب کرده و به دلیل درایت در ایجاد مناسبات گسترده اجتماعی صاحب منزلت و جایگاه بلند در میان مردم گردد. بیگ به دلیل اینکه ازدواج اول فرزند ندارد، حاصل ازدواج دوم وی، دو پسر و چهار دختر است که نام پسر اول را محمداکبر میگذارد.
فصل دوم این کتاب به زندگی سیاسی آقای محمداکبر نرگس میپردازد و مسیری را که وی از خانه تا جامعه پیموده است، به بررسی میگیرد. نویسنده ضمن بررسی اسناد و مدارک مختلف دولتی و برشمردن تاریخهای متفاوت، تاریخ تولد آقای نرگس را 20 اسد 1307 میداند و زادگاه یا محل تولد وی را قلعه ششبرجه دره نرگس اولسوالی پنجاب ولایت بامیان مینگارد. آقای نرگس در یک خانواده متنفذ و پرجمعیت متولد گردیده و ضمن فراگیری آموزش رایج تا صنف ششم که بالاترین مدارج آموزش رسمی در آن منطقه بوده در مکتب محل به آموزش پرداخته اما در نوجوانی بر فرش اندوه مرگ پدر مینشیند.
از آن پس مسوولیت اداره خانواده پرجمعیت متوجه او میگردد و به همین دلیل نمیتواند با دوری از خانواده به فراگیری آموزشهای عالی دولتی بپردازد. اما او از آنجا که از یکسو میراثدار اندوه سنگین تاریخی است که هیچ گاهی سوگواری نشده و از سوی دیگر فرزند ارشد یک خانواده متنفذ و معتبر است، هم برای حفظ و توسعه اعتبار خانوادگی و هم برای فراگیری آموزههای تاریخی تلاش میورزد.
آقای نرگس به توان استعداد بلندی که برای فراگیری و انگیزه نیرومندی که برای درک و فهم رخدادهای تلخ تاریخی و مناسبات ظالمانه اجتماعی دارد، در کنار مشغلههای فراوان اجتماعی به پژوهش در حوزه تاریخ رو میآورد و به اعتبار تشخص اجتماعی و مطالعات تاریخی خود، به یک شخصیت برجسته و با اعتبار سیاسی تبدیل میشود. سلوک و رفتار آقای نرگس با مردم و با کارگزاران محلی دولت بر اساس منافع مردم و فضیلتهای اخلاقی استوار است و به همین سبب نگاه کارگزاران ارشد محلی دولت نسبت به وی چندان خوب نیست. آقای نرگس اما در میان مردم از اعتبار و تشخص فزاینده برخوردار میگردد.
در فصل سوم این کتاب، نویسنده به فعالیتهای پارلمانی آقای نرگس پرداخته است که این فعالیتها به سه دوره تقسیم گردیده و مجموعا یازده سال را در بر میگیرد. آقای نرگس در دوره سه ساله مجلس نهم مطابق قانون اساسی 1310 و قانون انتخابات 1344 بر اساس آراه مردم به پارلمان راه یافت. دوره دوازدهم از سال 1344 تا 1348 و دوره سیزدهم از سال 1348 تا 1352 خورشیدی را در برمیگیرد. آقای نرگس از والسوالی پنجاب ولایت بامیان نمایندگی میکند و سالهای نمایندگی او مقارن با دشواری و انعطافهای است که در عرصه سیاست و اجتماع تجربه میگردد. وی از آنجا که درک و فهم دقیق و عمیق از رخدادهای تلخ تاریخی این کشور دارد و خود نیز بازماندهیی از یک فاجعه سنگین میباشد، با استفاده از فرصت نمایندگی در پارلمان، تلاشهای ارزشمند و ارجمندی را در عرصه توسعه آموزش و پرورش و ترویج آگاهی و دانایی در حوزه انتخاباتی خود در کانون توجه قرار داده و اقدامات موثر و ماندگاری را در این عرصه به انجام میرساند.
آقای نرگس از مردمی نمایندگی میکند که سیمایشان را گرد و غبار فقر و محرومیت پوشانیده است و از ابتداییترین امکانات زندگی محروم زیستهاند. از همین رو در هر سه دوره پارلمانی بیشترینه تلاشهای آقای نرگس صرف مبارزه برای تامین حقوق ابتدایی مردم میگردد.
نویسنده کتاب فعالیتهای را که آقای نرگس در عرصههای مختلف و بهخصوص در زمینه توسعه آموزش و پرورش در حوزه انتخاباتی خود به انجام رسانیده است به تفصیل توضیح میدهد و از نظر علایق و دیدگاه سیاسی، وی را منسوب به گروه میانهرو سیاسی میداند که با اعتقاد به روش انتقادی و مبارزه مسالمتآمیز در چهار چوب قوانین نافذه کشور خواستها و تلاشها سیاسیشان را به نمایش مینهادند.
نویسنده ضمن ارایه تصویر روشن از اوضاع مسلط بر سرنوشت کشور در آن سالها، فعالیتهای سیاسی آقای نرگس را در عرصههای مختلف معطوف به ترویج دانایی، دادخواهی، تامین حقوق محرومان، لغو مالیات ظالمانه و سامانمند ساختن سیاست انسانی برمیشمارد و از لحاظ راهبردی آن را دارای اهمیت اساسی میداند.
فصل چهارم شامل سالهایی از زندگی آقای نرگس میگردد که در حاشیه سیاست قرار دارد و آغاز این سالها از دوره جمهوری محمدداوود شروع میشود و تا سال 1378 را که به منظور تداوی به پاکستان سفر میکند در برمیگیرد.
نویسنده تصریح میکند که هرچند آقای نرگس در این سالها دوره خانهنشینیاش را شروع میکند اما از سیاست و سیاستاندیشی کاملا کنار نمیرود و در حل و فصل بسیاری از معضلات سیاسی و اجتماعی نقش تعیینکننده ایفا میکند.
حل معضل کوچیها و باشندگان محل یکی از دردسرسازترین معضلهایی است که آقای نرگس و برادرش سناتور محمدعلی نرگس در 5 سال حکومت محمد داوود به آن میپردازد و بسیاری از تنشها را مهار میسازد.
سالهای جنگ علیه دولت کمونیستی کابل و اقتدار احزاب جهادی در منطقه، سالهای تلخ و پرشرارتی است که تلاشهای سیاسی آقای نرگس در جهت میانجیگری میان احزاب رقیب متمرکز میگردد و پس از استقرار حکومت مجاهدین و آغاز نبردهای خونین میان آنها، آقای نرگس تلاشهای مضبوطی را به خرج میدهد تا جریانهای رقیب را وادار به ترک جنگ و خونریزی نماید.
پس از سقوط دولت مجاهدین توسط طالبان و تسخیر ولایت بامیان توسط طالبان، آقای نرگس جهت تداوی به پاکستان میرود و در این سفر بی بازگشت چشم از جهان فرو بندد.
نویسنده کتاب، الگوهای رفتاری آقای نرگس را در روابطش با گروهها و جریانهای سیاسی نسبیگرا دانسته و به رغم اینکه با بسیاری از رفتار و کارکرد مجاهدین مخالف بود اما با بسیاری از رهبران آنها رابطه دوستانه داشت. نویسنده، شخصیت آقای نرگس را آمیزهیی از اندیشه و تحمل میداند که در پرتو همین الگوهای رفتاری قادر گردید که در سختترین شرایط گرههای بسیاری از مشکلات و معضلات پیرامون را بادست تدبیر باز نماید.
فصل پنجم کتاب به مبانی دیدگاهای سیاسی آقای نرگس اختصاص یافته است و نویسنده ضمن برشمردن افکار، آرا و نظریات سیاسی وی، تصویر جامعی را از اوضاع مسلط بر جامعه و منازعات قومی همراه با ساختار معیوب اداری، ماهیت ساختار قدرت، نابرابری در توزیع قدرت و سایر مزیتهای اقتصادی در برابر نگاه مخاطب میگذارد.
نویسنده ضمن تحلیل و تفسیر این پدیدهها، آقای نرگس را سیاستپرداز ریالیست میداند که پنجاه سال از عمرش را در متن و حاشیه سیاست افغانستان سپری کرده و در سالهای نمایندگیاش در پارلمان افغانستان سیاست و رفتار نظام سیاسی را مورد نقد قرار داده و بر اصلاحات معطوف به عدالت اجتماعی تاکید کرده است. اندیشه اصلی آقای نرگس بر این واقعیت متمرکز است که افغانستان به دلیل تنوع قومی، زبانی و مذهبی جامعه متکثر است و همین تکثر سبب شکافهای عمیق اجتماعی گردیده است که در اشکال و ابعاد مختلف فرایند انکشاف منازعه را آبیاری میکند. به اعتقاد آقای نرگس این معضل درست زمانی حل میگردد که ساختار سیاسی اداری دستخوش تغییر و تحول گردیده و توزیع عادلانه قدرت و ثروت از ضمانت قانونی و اجرایی برخوردار گردد.
فصل ششم کتاب به طرح نظام فدرالی میپردازد که از برسازههای اندیشه سیاسی آقای نرگس است و او تحقق این سیستم سیاسی را زمینهساز توسعه و برقراری ثبات معطوف به توسعه متوازن در افغانستان میداند.
نویسنده دیدگاه آقای نرگس را در این زمینه به دو رویکرد تغییر افقی یا نظام پارلمانی و تغییر عمودی معطوف به توزیع قدرت به ادارههای محلی یا فدرالی تعبیر میکند که البته این دو دیدگاه در فاصله متفاوت زمانی مطرح میگردد.
آقای نرگس این دو دیدگاه را با توجه به مطالعاتی که پیرامون اثراگذاری این سیستم در سایر کشورها انجام داده است، پیشکش کرده و آن را پاسخ نیازهای مدیریتی افغانستان میداند. نویسنده کتاب در این فصل سعی ورزیده است که با مراجعه به بنیادهای تیوریک سیستم فدرالی و تمرکززدایی، مطرح کردن این نظریه را توسط آقای نرگس یک چشمانداز جدید سیاسی برای تحقق عدالت اجتماعی در افغانستان دانسته و ایشان را اولین مبلغ این نظریه در کشور میداند.
نویسنده دیدگاههای آقای نرگس را در مورد نظام سیاسی افغانستان دارای چند ویژگی اساسی میداند که اساس آن را تامین عدالت اجتماعی و مشارکت سیاسی گروهایهای مختلف در ساختار قدرت شکل میدهد.
آنچه از افکار و دیدگاههای سیاسی آقای نرگس در مورد ساختار نظام سیاسی فهم میگردد، تحقق نظام فدرالی با ساختار پارلمانی میتواند ضمن ترمیم شکافهای اجتماعی، در تقسیم عادلانه قدرت و ثروت نیز بهتر از هر سیستم دیگر موثر واقع گردیده و فرایند توسعه متوازن و وحدت ملی مردم افغانستانا را ضمانت نماید. نویسنده علاوه میکند این طرح آقای نرگس هرچند در آن زمان مورد استقبال حلقات قدرتنشین قرار نگرفت اما در عصر ما به یک گفتمان جدی در مورد ساختار سیاسی افغانستان تبدیل شده است.
در پایان فصل ششم، پنج نسخه از رونوشت سخنرانیهای آقای نرگس در سالهای نمایندگیاش در پارلمان همرا با چند قطعه عکس ایشان پایان بخش این کتاب گردیده است.
هادی میران؛ شاعر و نویسنده