کتاب کودک؛ فرهنگ در حال ترویج
از موتر پیاده میشوم. کودکی حدود 10ساله از مرد رهگذر شیکپوشی میخواهد که بوتهایش را رنگ کند. کودک تلاش میکند مرد را قانع کند، اما مرد به راهش ادامه میدهد. میگوید که برو بچیم درس بخوان، بوتپالشی چه بهدردات میخورد. تلاش کودک بیفایده میماند. مرد به راهش میرود.
از او میپرسم: اسمت چیست؟ میگوید: شعیب نام دارم. گفتم: آن مرد راست گفته، چرا درس نمیخوانی؟ در پاسخ میگوید: درس میخوانم مادرجان. اما کارگر نداریم و پدرم معلول است. من هم مکتب میروم وهم کار میکنم. او ادامه میدهد: اگر کار نکنم چه کسی برایم کتابچه و قلم میخرد؟
با خودم گفتم: بلی! واقعیت جز این نیست. کودکی که نتواند قلم و کتابچه فراهم کند، چگونه درس بخواند.
محمدکریم، یک باشنده شهر کابل، در پاسخ به این سوال که آیا تا حال برای کودکانش کتاب تهیه کرده است؟ گفت: «ما در خانه پول نان نداریم. شما در غم کتاب ماندهاید. اگر بتوانیم شکم کودکان را پر کنیم کار کلانی کردهایم.»
به باور این باشنده کابل کتاب در اولویت نیست و کودکان میتوانند از محیط اطراف چیزهایی یاد بگیرند.
از سوی دیگر شکیبا که مادر سه طفل است، به اهمیت کتاب کودکان پی برده است و میگوید تلاش دارد تا با خرید کتابهای متنوع، ذهن کودکانش را انکشاف دهد و برای آنها زمینه یادگیری را فراهم نماید.
شکیبا گفت: «همیشه برای کتاب کودکان پول اختصاص میدهم و میدانم که این کتابها برای یادگیری و شکلگیری شخصیت کودکانم بسیار نقش مهم دارد. من اگر نتوانم از همین حالا برای کودکانم کتاب تهیه کنم، در بزرگسالی ناممکن است که آنها مطالعه کنند.»
شکیبا افزود که برنامههای مشخصی در داخل خانه برای ترویج فرهنگ کتابخوانی دارد. چنانچه کوشش میکند در اوقات مختلف روز کتابهای مشخصی را برای کودکان بخواند و کودکانش را وادار کند پس از خواندن این کتابها، محتوا و مفهوم آن را برای یکدیگر بازگو کنند.
به باور خانم شکیبا، کتابخوانی امروز شخصیت فردای کودکانش را شکل میدهد و در صورتیکه کتابهای خوب در اختیار کودکان قرار گیرد، آنها در آینده افراد مفیدی در جامعه خواهند بود. او به پیامد کتابخوانی اشاره میکند و میگوید: «وقتی من کودکانم را کتابخوان بار میآورم، آنها نیز وقتی مادر شدند کودکانشان را به کتابخوانی تشویق خواهند کرد.»
سری به کتابخانهیی در پل سرخ زدم تا ببینم چه کاری برای کودکان این ملک صورت گرفته است، هرچند همه چیز از دیدن کودکان خیابانی هویداست، ولی کودکان خیابانی، همۀ کودکان میهن ما نیستند.
حسینی، مسوول کتابخانه صبح امید، میگوید: کتابخوانی و ترویج این فرهنگ در میان مردم وابسته به اقتصاد و امنیت است؛ زیرا به هر اندازه اقتصاد مردم خوب باشد و امنیت نیز تامین، به همان اندازه مردم به کتاب رجوع میکنند و کتاب میخوانند.
او گفت: «متاسفانه آنگونه که ما میخواهیم، فرهنگ کتابخوانی نهادینه نشده است. اولین مشکل مردم مشکلات اقتصادی است. تنها کسانی که نیازمند کتاب هستند، مانند دانشجویان، از ما کتاب می خواهند.»
این کتابخانه حدود ۱۵ سال در کابل فعالیت دارد و به عنوان مرکز پخش عمل میکند. آقای حسینی میگوید در یک ماه از صد تا دو صد هزار و گاهی هم از سی تا چهل هزار کتاب میفروشد. او افزود که در این کتابخانه کتابهای مخصوص کودکان تهیه می شود و حدود ۶۰ عنوان کتاب در این مورد موجود است. بخش دیگر این کتابخانه تهیه کتابهای طبی برای بخش طب است.
حسینی میگوید در حال حاضر بیش از ۲۰ عنوان کتاب در این کتابخانه موجود است. به گفته او خانوادهها و مراکز مهد کودک بیشتر به کتاب رجوع می کنند. او میگوید:«اگر می خواهیم نسل ما تربیت شود باید از طفولیت روی آموزش کودکان توجه شود.»
با وجودی که کم کم فرهنگ کتابخوانی کودکان در جامعه ترویج شده، ولی خانوادهها کتابخانههای اندکی در سطح شهرمیتوانند پیدا کنند که بتواند تمام کتاب مورد نظر برای کودکان را فراهم کند.
شناخت یک جامعه از فروش کتاب و روزنامه آغاز میشود. به هراندازه در یک جامعه کتاب بیشتری فروخته شود و مردم کتابخوان باشند، به همان اندازه میتوان چنین جامعهیی را آگاه و دانا گفت. اوضاع کودکان یک جامعه را نیز از کتابخانههای آن جامعه درک کرد.
در قلب شهر کابل و در کتابخانههای معروف این شهر، جز چند عنوان کتابهای که برخی از آنان را نویسندههای ایرانی نوشتهاند، چیزی در مورد کودک دیده نمیشود.
قدر مسلم این است که هنوز کودکان این سرزمین قربانیان اصلی جنگاند و برای این قشر مهم جامعه، کار چندانی انجام نشده است.
گزارشگر: آرزو اکبری